×

درباره میز شهر اندیشه

اگر «امتیاز انسان» «خردمندی» است و اگر «لازمه‌ی خردمندی» انسان «اندیشمندی» و «حاصل خردورزی» و اندیشمندی گوهر «شناخت» است، خرد، اندیشه و شناخت، بهای بیشتری می‌طلبد. پس تمرکز بر «شهر اندیشه» انسان «بایسته‌ترین» حرکت انسانی است.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۴ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

انواع حركتهای انسان وجایگاه و ارزش آنها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۱۸-۵:۵۶:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20386
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 12208

حركتهای انسان داراي انواع گوناگوني است.

مسلما جایگاه تمامی حرکتهای انسان یکسان نیست و هر کدام از ارزش خاصی برخوردار هستند.

از اين رو لازم آنها را بشناسيم تا با جایگاه و ارزش آنها آشنا شویم.

حركت ارادی و غیر ارادی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۱۸-۵:۵۶:۳۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20387
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1346

حركتهای انسان به دو گونه است: اختیاری و قهری؛

هر چند اراده در حركتهای قهری، مانند تپش قلب نقش مستقیمی ندارد، اما تأثیر پذیری حركتهای قهری از اراده انكار ناپذیر است. همچنان كه تأثیر پذیری فیزیك از متافیزیك قابل انكار نیست.

اما حركات اختیاری، بر خلاف سایر حركتها، از روی اراده است؛ یعنی تصمیم و اراده‌ی انسان نقش مستقیمی در آن دارد.

حركت ادراكی و احساسی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۱۸-۵:۵۷:۱۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۵/۱۸-۵:۵۹:۳
    • کد مطلب:20388
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1343

تأثیر احساسات بر تمامی حركتهای انسان اعم از ارادی و غیر ارادی انكار ناپذیر است، اما آنچه مهم است شناخت رابطه احساسات با حركتهای ارادی و اختیاری انسان است.

حركت اختیاری گاه از قلمرو احساس نشأت می‌گیرد و گاه از قلمرو ادراك.

حقیقت ادراك و احساس و تفاوت این دو و رابطه‌ی اراده با این دو، مباحثی است بسیار عمیق و فوق العاده سودمند.

برخی گفته‌اند:

هنگامی یك حركت مشتاقانه انجام می‌شود كه از قلمرو احساس نشأت بگیرد و نه ادراك.

همچنین گفته می‌شود:

احساس ماندگار است و ادراك فرّار.

اما این امر از یك سو، ارزش ادراك را زیر سؤال می‌برد و تأثیرگذاری مفید ادراك بر اراده را مخدوش می‌نماید؛ از سوی دیگر پذیرش مطلق‌گرایی در احساس با زندگی اجتماعی سازگاری ندارد.

برای حل این معضله گفته شده است:

در مرحله‌ی تأثیر گذاری بر اراده، لازم است هر ادراكی به احساس ترجمه شود؛

در مرحله‌ی ارزش گذاری، لازم است احساس به ادراك ضمیمه شود؛ «عشق مطهر عشقی است كه شمع فروزانش معرفت باشد»

حاصل این بینش، اهمیت فوق العاده‌ی ادراك است.

اما ممكن است گفته شود: معادل نزدیك احساس و ادراك در ادبیات گذشته همان هوس و خرد است. از منظر وحی از احساس و ادراك با تعبیر هوی و عقل یاد می‌شود.

ریشه‌ی هوی، همان غرایزی است كه در انسان نهفته است. هر چند نیاز انسان به غرایز و تأثیرگذاری انسان از غرایز امری بدیهی است و ضرورت آن در زندگی فردی و اجتماعی انكار ناپذیر است، اما آنچه باید مورد تأمل قرار گیرد حاكمیت غرایز یا عقل بر انسان است.

اگر غرایز بر كشور دل حكمروایی كند، تنها بازار جاذبه و دافعه‌ی غرایز گرم است و بس. اینجاست كه شور عشق همیشه ناشی از احساس است و نه ادراك؛ پس باید هر ادراكی را به احساس ترجمه نمود تا تأثیرگذار باشد. بر این اساس عشق به شکل مطلقا و همیشه ارزشمند است نه آن که آنگاه مطهر باشد كه معرفت شمع فروزان آن باشد.

اما اگر عقل بر عریكه‌ی سلطنت دل تكیه زند، پای خوبی‌ها و بدی‌ها به میان می‌آید و این ضرورت آشكار می‌شود كه باید تمامی غرایز از نظر كمی و كیفی، در مقابل چراغ عقل سان روند تا ارزش آن روشن گردد. اینجاست كه محبت تنها به خوبی‌ها گره می‌خورد و آشكار شدن خوبی خوبی‌ها نیز تكیه بر روشنگری عقل دارد. از این رو نه تنها هیچ لزومی ندارد كه ادراك به احساس ترجمه شود، بلكه حقارت نقش غرایز در حكومت بر دل نیز آشكار می‌گردد. همچنین چنین محبتی، خود از ابتدا در پرتوی عقل، فروزان است و به فروزنده‌ای دیگر نیاز ندارد.

ادراك بر اساس بینش دوم، ارزشی می‌یابد كه دیگر هیچ احساسی به گَرد آن نمی‌رسد.

این مبنا تأثیر شگرفی در مباحث گوناگونی[1] می‌گذارد؛ برای اشاره‌ای كوتاه توجه به بحث رسانه‌ها سودمند است، از منظر بینش دوم، علوم رسانه‌ای چه از نظر فلسفی و چه از نظر كاربردی متحول خواهد شد؛ چرا كه ما با دو گروه مخاطب سر و كار داریم، مخاطبی كه پادشاه دل او هوی است و مخاطبی كه عقل بر قلب او سلطنت می‌كند.

به هر حال نقش به سزای حركت ناشی از ادراك در شخصیت انسانی بر جمیع مبانی انكار ناپذیر است.

 

[1]ـ از قبیل مباحثی كه بر اساس تضاد میان عقل و عشق مطرح شده است از بحث عرفان گرفته تا موضوع زنده‌ی رسانه‌ها.

حركت به سوی ادراك (تحقیق) و حرکت ناشی از ادراك

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۲۴-۷:۱۷:۴۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20396
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1239

رابطه‌ی حركت و ادراك یك رابطه‌ی دو سویه است؛

یعنی از یك منظر باید حركت كرد تا به ادراك رسید (در غیر ضروریات و بدیهیات)، این حركت همان حركت تحقیقی یك محقِّق است؛ نقطه مقابل این حرکت رکود و سکون شناختی و پذیرش نادانی است.

از سوی دیگر خود ادراك و شناخت، منشأ اراده قرار می‌گیرد و بر اساس آن انسان حركت می‌نماید؛ نقطه مقابل این حركت، حركت احساسی است كه از احساس نشأت می‌گیرد.

بنا بر این حركت سه گونه است:

حركتی كه به شناخت منتهی می‌شود و شناخت از آن ناشی می‌گردد؛

حركتی كه از شناخت ناشی می‌شود؛

حركتی كه از احساس ناشی می‌شود؛

مقصود ما از حركت ادراكی، حركتی است كه به شناخت منتهی می‌شود كه همان «تحقیق» می‌باشد.

حركت شناختی و عملی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۵/۲۴-۷:۱۸:۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20397
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1519

در مباحث توسعه‌ی صلح، با ابزار آن، یعنی توسعه‌ی شناخت و قدرت آشنا شدیم.

مقصود ما از توسعه‌ی شناخت در این نوشتار، تمامی حركتهای ادراكی است كه در راستای توسعه‌ی صلح و جنگ با جنگ قرار می‌گیرد.

توسعه‌ی قدرت نیز به تمامی حركتهای متنوعی گفته می‌شود كه جنبه‌ی غیر ادراكی دارد و به نوعی با عمل در مرحله‌ی اجرا سر و كار دارند، از بحث تبلیغ كه جزئی از مبحث رسانه‌هاست گرفته تا تمامی كارهای سیاسی و اقتصادی و….

حركت تفاهمی و تدافعی و تهاجمی و ارشادی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۱۶-۶:۳۹:۵۴
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۶/۱۶-۶:۴۲:۵۵
    • کد مطلب:21434
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1485

تمامی حركتهایی كه به توسعه‌ی قدرت یا توسعه‌ی شناخت می‌انجامد، اعم از وجهه‌ی مثبت و منفی آن، در چهار گروه دسته بندی می‌شود كه آن را در قالب مثالی ساده در توسعه‌ی قدرت بیان می‌كنیم، توسعه‌ی یك كشور از بُعد نظامی به چند صورت عملی می‌شود:

الف) تثبیت حاكمیت مركزی با ایجاد استحكامات و تدارك تجهیزات نظامی و علوم و فنون نظامی برای جلوگیری از تضعیف و تجزیه كشور

ب) ایجاد پیمانهای نظامی و تشكیل اتحادیهای امنیتی نظامی با كشورهایی كه امكان تفاهم با آنها وجود دارد

ج) نمایش نقاط قوت به دیگران برای جذب دوستی و همپیمانی سایر کشورها

د) ایستادگی و دفاع در مقابل حمله‌ی دشمن

ه) تهاجم به سایر كشورهایی كه تضاد منافع دارند

اقدام برای تثبیت صلح موجود و ایجاد تفاهم بیشتر در راستای صلح (موارد الف و ب)، مشتركات بسیاری دارند؛ (همچنان كه تثبیت و توسعه‌ی شناخت با تعمیق و ایجاد تفاهم نیز چنین است) از این رو از این گونه حركات با عنوان حركتهای تفاهمی (در قابل حركتهای تدافعی و تهاجمی) یاد می‌كنیم.

حرکت دفاعی و حمله به سایر کشورها نیز روشن است.

اما نشان دادن نقاط قوت در واقع حرکتی است که دیگران را به نزدیکی و دوستی دیگران وامی‌دارد.

با توجه به آنچه گذشت می‌توان تمامی حركتها را، اعم از شناختی و عملی، در چهار گروه خلاصه نمود:

۱) حركتهای تفاهمی

۲) حركتهای تدافعی

۳) حركتهای تهاجمی

۴) حرکت ارشادی

بدیهی است كه این توسعه‌ی چهارگانه منحصر به توسعه‌ی نظامی نیست، بلكه از توسعه‌ی قدرت نیز فراتر است و شامل توسعه‌ی شناختی نیز می‌گردد.

از این منظر یك حركت ادراكی و شناختی گاه بر اساس تفاهم[1] میان یك مجموعه صورت می‌پذیرد و گاه تفاهم در آن نقشی ندارد. از حركتهایی كه بر اساس تفاهم انجام می‌شود با تعبیر «حركت شناختی تفاهمی» یاد می‌كنیم.

حاصل حركتهای تفاهمی كه بر اساس تفاهم مطلق باشد ـ‌یعنی بدون هیچ اختلافی میان مجموعه‌ـ همیشه تثبیت و استحكام و تقویت صلح موجود است. از این گونه حركتها با تعبیر «حركت تثبیت و تقویت تفاهم موجود» یاد می‌كنیم.

اما اگر بخواهیم بی پرده قضاوت كنیم باید بپذیریم كه دست كم در جهان فعلی از تفاهم مطلق در سطح نسبتا گسترده خبری نیست تا چه رسد به تفاهم مطلق فراگیر. توضیح بیشتر این مطلب در مباحث پیشین گذشت و به ویژه بحث «مصلح كل و…» آن را بیشتر روشن می‌كند.[2]

مقصود ما در این مجموعه ‌ـبا توجه به تفاهم نسبی با درجه‌ی اختلاط متفاوت صلح و جنگ موجود در جهان‌ـ حركت بر اساس تفاهم نسبی است.

اما برخی از حركتهای شناختی بر اساس تفاهم نیست، بلكه بر اساس مقابله با تهاجمی علمی و شناختی است كه از خارج مجموعه با هدف نابودی یا تضعیف یك مجموعه بر آن تحمیل می‌شود. از این گونه حركتها با تعبیر «حركتها شناختی تدافعی» یاد می‌كنیم.

احیانا پیش می‌آید كه تهاجمی فعلا وجود ندارد، اما موقعیت مجموعه‌ای كه در آن قرار داریم در معرض تهدید احتمالی قرار دارد در این شرایط دو واكنش محتمل به نظر می‌رسد:

واكنش نخست: پرداختن به استحكامات شناختی درون مجموعه كه در پیش از آن با تعبیر «حركت تثبیت و تقویت تفاهم موجود» یاد كردیم.

واكنش دوم: تهاجم به مبانی علمی و اساس شناختی جبهه‌ای است كه تهدید از سوی آن محتمل به نظر می‌رسد؛ از این حركت با تعبیر «حركت شناختی تهاجمی» یاد می‌كنیم.

«حرکت ارشادی» نیز یکی از حرکتهای است که با هدف معرفی عقلانیت و منطق قوی خود به دیگران انجام می‌گردد.

از آنجایی كه حركتهای تثبیت و ایجاد تفاهم بسیار به یكدیگر نزدیك هستند، این دو حركت را در یك گروه قرار داده و از هر دوی آنها با تعبیر «حركت شناختی تفاهمی» یاد می‌كنیم. اجرای هر یك از حركتهای چهارگانه -حركتهای شناختی تفاهمی، تدافعی، تهاجمی و ارشاری- اسلوب خاصی را می‌طلبد و از قوانین ویژه‌ای پیروی می‌كند كه متأسفانه در بسیاری از مراكز علمی و غیر علمی به این ویژگی‌ها توجه لازم صورت نپذیرفته است.[3]

روشن است كه هر یك از انواع توسعه‌ها حركت مناسب خود را می‌طلبد. در مباحث آینده شناخت بهتر و بیشتر این طبقه‌بندی را، همراه تطبیق آن بر توسعه‌ی شناختی، و ضوابط و راههای گوناگون آن، عرضه می‌نماییم.

 

[1]ـ در مباحث پیشین توضیح تفاهم و انواع آن گذشت.

[2]ـ بدین خاطر تفاهم مطلق و فراگیر منحصر به دوران ظهور امام زمان عجل الله فرجه می‌باشد، هر چند با توجه به اختیار و اراده بشر احتمال دارد تفاهم مطلق و فراگیر حقیقی در آن زمان نیز تحقق نیابد و منحصر به بهشت یعنی مأوی جاودانی صالحان باشد.

[3]ـ البته باید توجه داشت كه اولا این مشكل در مراكز علمی دین فاجعه آمیز است و ثانیا این تأسف از حال دوستان است، ولی دشمنان بیدار در این موارد كاملا فنی و علمی عمل نموده‌اند.

نقطه‌ی آغازین حركتهای ادراكی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۱۶-۶:۴۰:۱۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:21435
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1498

هنگامی كه سخن از حركتی است كه به شناخت منتهی می‌گردد باید دید: نقطه‌ی آغازین حركت كجاست؟

در یك حركت تحقیقی و شناختی، گاه هیچ پیش فرضی را به جز مشتركات كاملا فراگیر در نظر نمی‌گیریم؛ یعنی رشد ادراكی فعلی و دست یابی به موقعیت كنونی ادراكی خویش را در نظر نمی‌گیریم و خود را در اولین نقطه‌ی محور ادراك تصور می‌كنیم. از این نقطه با «نقطه‌ی صفر ادراكی» یاد می‌كنیم و چنین حركتی را «حركت از صفر» می‌نامیم.

ولی گاه در حركت تحقیقی، موقعیت كنونی خویش را در نظر گرفته و با كوله باری از دانسته‌های پیشین، حركت ادراكی جدیدی انجام می‌دهیم. البته موقعیت كنونی هر شخصی با شخص دیگر متفاوت است. چنین حركتی را «حركت از موقعیت كنونی» می‌نامیم.

آغاز حرکتهای تدافعی و تهاجمی و ارشادی نیز می‌تواند متفاوت باشد.

هر یك از این حركتها، گونه‌های متفاوتی دارد و از منظر نقطه‌ی آغاز، شرایط انجام، تفاهم حاصل از آن و ارزش آن نیز متفاوت است.

از این رو با حركتهای متنوعی سر و كار داریم كه باید هر كدام را جداگانه بررسی نماییم.

ارزش حركتهای شناختی و عملی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۱۶-۶:۴۰:۲۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:21436
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1528

هر حركتی از یك نقطه‌ی آغاز و در یك نقطه پایان می‌پذیرد.

فاصله‌ی میان آغاز و پایان، «مسیر» حركت و «جهت» آن را می‌آفریند. از سوی دیگر حركتی كه از اراده برمی‌خیزد، «هدفـ)ی را نشانه می‌رود كه در نهایت اگر موفق باشد «نتیجه»ی آن حركت خواهد بود.

تردیدی نیست كه هدف و نتیجه‌ی حركت، معیاری است برای ارزشی و ضد ارزشی بودن آن حركت. از این رو نمی‌توان گفت هر حركتی به شكل مطلق ارزشمند می‌باشد. این قانون شامل تمامی حركتها ـ‌حركتهای عملی و ادراكی می‌گردد و نتایج مهمی از آن به دست می‌آید؛ از جمله‌ی آنها:

ارزش تفاهم عملی یك مجموعه به جهت حركت و هدف آن مجموعه بستگی دارد؛ از این رو نمی‌توان گفت تفاهم عملی همیشه مثبت است؛ مثلا تفاهم قدرتها بزرگ برای به زنجیر كشاندن ملتها و با هدف توسعه‌ی یك سویه منافع خود، نه تنها هیچ ارزش مثبتی ندارد كه ارزش منفی آن نیز قابل انكار نیست؛

حركتهای تدافعی و تهاجمی و ارشادی نیز با توجه به هدف و جهت حركت، ارزش دوگانه پیدا می‌كنند؛ یعنی به دلیل این كه برخی از موارد به صلح می‌انجامد ارزش مثبت پیدا می‌كند، و در برخی از موارد عكس این مطلب به ثمر می‌نشیند و ارزش منفی پیدا می‌کند.

جهان فعلی با حركتهای تدافعی و تهاجمی و ارشادی منفی بسیار آشناست، اما حركتهای تدافعی و تهاجمی و ارشادی ارزشمند را در برنامه‌ی پیامبران الهی می‌توان مشاهده نمود.

اما تفاهم شناختی اگر مقصود از تفاهم، همان تفاهم شناختی تحقیقی باشد، از قانون ارزش دوگانه مستثنا است؛ زیرا حركت شناختی بر اساس تفاهم شناختی تحقیقی، خواه ناخواه به توسعه‌ی صلح می‌انجامد؛ در نتیجه تمامی حركتهای تفاهمی پیوسته دارای ارزش مثبت است.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما