تمامی حركتهایی كه به توسعهی قدرت یا توسعهی شناخت میانجامد، اعم از وجههی مثبت و منفی آن، در چهار گروه دسته بندی میشود كه آن را در قالب مثالی ساده در توسعهی قدرت بیان میكنیم، توسعهی یك كشور از بُعد نظامی به چند صورت عملی میشود:
الف) تثبیت حاكمیت مركزی با ایجاد استحكامات و تدارك تجهیزات نظامی و علوم و فنون نظامی برای جلوگیری از تضعیف و تجزیه كشور
ب) ایجاد پیمانهای نظامی و تشكیل اتحادیهای امنیتی نظامی با كشورهایی كه امكان تفاهم با آنها وجود دارد
ج) نمایش نقاط قوت به دیگران برای جذب دوستی و همپیمانی سایر کشورها
د) ایستادگی و دفاع در مقابل حملهی دشمن
ه) تهاجم به سایر كشورهایی كه تضاد منافع دارند
اقدام برای تثبیت صلح موجود و ایجاد تفاهم بیشتر در راستای صلح (موارد الف و ب)، مشتركات بسیاری دارند؛ (همچنان كه تثبیت و توسعهی شناخت با تعمیق و ایجاد تفاهم نیز چنین است) از این رو از این گونه حركات با عنوان حركتهای تفاهمی (در قابل حركتهای تدافعی و تهاجمی) یاد میكنیم.
حرکت دفاعی و حمله به سایر کشورها نیز روشن است.
اما نشان دادن نقاط قوت در واقع حرکتی است که دیگران را به نزدیکی و دوستی دیگران وامیدارد.
با توجه به آنچه گذشت میتوان تمامی حركتها را، اعم از شناختی و عملی، در چهار گروه خلاصه نمود:
۱) حركتهای تفاهمی
۲) حركتهای تدافعی
۳) حركتهای تهاجمی
۴) حرکت ارشادی
بدیهی است كه این توسعهی چهارگانه منحصر به توسعهی نظامی نیست، بلكه از توسعهی قدرت نیز فراتر است و شامل توسعهی شناختی نیز میگردد.
از این منظر یك حركت ادراكی و شناختی گاه بر اساس تفاهم[1] میان یك مجموعه صورت میپذیرد و گاه تفاهم در آن نقشی ندارد. از حركتهایی كه بر اساس تفاهم انجام میشود با تعبیر «حركت شناختی تفاهمی» یاد میكنیم.
حاصل حركتهای تفاهمی كه بر اساس تفاهم مطلق باشد ـیعنی بدون هیچ اختلافی میان مجموعهـ همیشه تثبیت و استحكام و تقویت صلح موجود است. از این گونه حركتها با تعبیر «حركت تثبیت و تقویت تفاهم موجود» یاد میكنیم.
اما اگر بخواهیم بی پرده قضاوت كنیم باید بپذیریم كه دست كم در جهان فعلی از تفاهم مطلق در سطح نسبتا گسترده خبری نیست تا چه رسد به تفاهم مطلق فراگیر. توضیح بیشتر این مطلب در مباحث پیشین گذشت و به ویژه بحث «مصلح كل و…» آن را بیشتر روشن میكند.[2]
مقصود ما در این مجموعه ـبا توجه به تفاهم نسبی با درجهی اختلاط متفاوت صلح و جنگ موجود در جهانـ حركت بر اساس تفاهم نسبی است.
اما برخی از حركتهای شناختی بر اساس تفاهم نیست، بلكه بر اساس مقابله با تهاجمی علمی و شناختی است كه از خارج مجموعه با هدف نابودی یا تضعیف یك مجموعه بر آن تحمیل میشود. از این گونه حركتها با تعبیر «حركتها شناختی تدافعی» یاد میكنیم.
احیانا پیش میآید كه تهاجمی فعلا وجود ندارد، اما موقعیت مجموعهای كه در آن قرار داریم در معرض تهدید احتمالی قرار دارد در این شرایط دو واكنش محتمل به نظر میرسد:
واكنش نخست: پرداختن به استحكامات شناختی درون مجموعه كه در پیش از آن با تعبیر «حركت تثبیت و تقویت تفاهم موجود» یاد كردیم.
واكنش دوم: تهاجم به مبانی علمی و اساس شناختی جبههای است كه تهدید از سوی آن محتمل به نظر میرسد؛ از این حركت با تعبیر «حركت شناختی تهاجمی» یاد میكنیم.
«حرکت ارشادی» نیز یکی از حرکتهای است که با هدف معرفی عقلانیت و منطق قوی خود به دیگران انجام میگردد.
از آنجایی كه حركتهای تثبیت و ایجاد تفاهم بسیار به یكدیگر نزدیك هستند، این دو حركت را در یك گروه قرار داده و از هر دوی آنها با تعبیر «حركت شناختی تفاهمی» یاد میكنیم. اجرای هر یك از حركتهای چهارگانه -حركتهای شناختی تفاهمی، تدافعی، تهاجمی و ارشاری- اسلوب خاصی را میطلبد و از قوانین ویژهای پیروی میكند كه متأسفانه در بسیاری از مراكز علمی و غیر علمی به این ویژگیها توجه لازم صورت نپذیرفته است.[3]
روشن است كه هر یك از انواع توسعهها حركت مناسب خود را میطلبد. در مباحث آینده شناخت بهتر و بیشتر این طبقهبندی را، همراه تطبیق آن بر توسعهی شناختی، و ضوابط و راههای گوناگون آن، عرضه مینماییم.
[1]ـ در مباحث پیشین توضیح تفاهم و انواع آن گذشت.
[2]ـ بدین خاطر تفاهم مطلق و فراگیر منحصر به دوران ظهور امام زمان عجل الله فرجه میباشد، هر چند با توجه به اختیار و اراده بشر احتمال دارد تفاهم مطلق و فراگیر حقیقی در آن زمان نیز تحقق نیابد و منحصر به بهشت یعنی مأوی جاودانی صالحان باشد.
[3]ـ البته باید توجه داشت كه اولا این مشكل در مراكز علمی دین فاجعه آمیز است و ثانیا این تأسف از حال دوستان است، ولی دشمنان بیدار در این موارد كاملا فنی و علمی عمل نمودهاند.