اگر «امتیاز انسان» از سایر موجودات را «خردمندی» او بدانیم؛
و اگر «لازمهی خردمندی» انسان را «اندیشمندی» بدانیم؛
و اگر «حاصل خردورزی» و اندیشمندی را گوهر «شناخت» بدانیم؛
باید برای خرد، اندیشه و شناخت، بهای بیشتری قائل شویم.
و نیز اگر «انديشه انسان» را «کانون» اصلی تمامی کنشها و واکنشهای او بدانيم، و مبدأ تمامی قهرها و آشتیها و جنگها و صلحهای او را، انديشهاش (اعم از انديشه واقع گرا و انديشه در خدمت هوا) بدانيم، ضرورت پرداختن به اندیشه بیشتر و بیشتر آشکار میگردد.
از این رو تمرکز بر «ساختمان اندیشه» انسان، نه تنها شایسته است که «بایستهترین» حرکت انسانی است.
در نگاه کلان به ساختمان اندیشهی انسانی، شهری از اندیشه را خواهیم دید اما…
اما سخن این جاست که این شهر، سامان یافته با ساختار منظم و ورودی و خروجیهای کاملا شناخته شده است؟
و یا شهری درهم، شلوغ و نامنظم که خود هم در آن گم شدهایم؟!
و یا تلختر از همه، شهری است آفتزده و غارت شده، با حکومت شیطانی هوا و هوس و حاصلی تلختر از حنظل؟!!!
بسياری از ما تا اندازهای با گوشهای از پيچيدگی شهر سازی پيشرفته، از طراحی گرفته تا عملياتی شدن آن، آشنا هستيم.
آيا نمیتوان گفت ساختمان انديشهی انسان بسيار پيچيدهتر و گستردهتر از يك كلان شهر است؟!
در نگان کلان، برپايی شهر انديشه نیازمند طی کردن چند مرحلهی اساسی است:
1ـ «سنگ زيرين شهر انديشه»
این مرحله با تبیین «نظریهی عقلانیت فراگیر» کلید می خورد؛
2ـ «مقاوم سازی شهر انديشه»
در این مرحله تلاش میشود ابتدا عناصر نامتناسب با شهر اندیشه شناخته شود تا با پرهیز از کاربرد آنها، شهر اندیشه از «آسیبهای درونی» بیمه گردد؛
3ـ «ساماندهی شهر انديشه»
هدف این مرحله شناخت همهی اجزاء شهر اندیشه و درک درست جایگاه هر یک از اجزاء است تا دچار سر در گمی و بی نظمی در اندیشه نگردیم؛
4ـ «حفاظت و نگهداری شهر انديشه»
در مرحلهی نهایی هم با شناخت «آسیبهای بیرونی» و پرهیز از آنها، پایداری شهر اندیشه را تضمین میکنیم.
به باور این کوچکترین مباحث فهرست شده از بنیادیترین مسائل زیر بنایی است که در عین حال بسیار کاربردی است. اما با کمال تأسف از آن غفلت شده است.
این سلسله مباحث به تدریج تکمیل و عرضه میگردد. انشاء الله.
تا کنون این مباحث مطرح شده است:
نظریه عقلانیت فراگیر
گام به گام در جستجوی صلح
«تحقیق در تحقیق» از منظر خرد و وحی
پروژه «خود گمشده»
…