در تعريف شخصيت مسلما پاي انسان به ميان ميآيد؛ البته نه انسان خالي، انسان با تمام وابستگيهايش از جمله وابستگيهاي اجتماعيش.
ميتوان در تعريف شخصيت گفت: شخصيت مجموعهاي است از تمام ويژگيهاي بادوام و منحصر به فرد که شامل تواناييها، باورها، واکنشهاي هيجاني، سبکهاي شناختي، منش، اخلاقيات و در يک کلمه تمام جنبههاي رفتار انسان را در بر ميگيرد.
هر چند شخصيت با دوام است، اما ثابت و غيرقابل تغيير نيست، بلكه با توجه به موقعيت ميتواند تغيير يابد.
شخصيت هر کسي در رفتار و احساسات و… نمود پيدا ميکند و در معرض قضاوت ديگران نيز قرار ميگيرد.
بسياري از ما هنوز شخصيت خود را نميشناسيم و از جايگاه کنوني و آينده مناسب خود بياطلاع هستيم. اگر ما با شخصيت خود کاملا آشنا باشيم ممکن است تجديد نظرهاي کلي در شيوه و هدف زندگي خود پيدا کنيم.
همچنين شناخت تيپ شخصيتي ديگران به ما كمك ميكند راحتتر با آنها ارتباط برقرار كنيم و درگيري خود با آنها را به حداقل برسانيم.
از اين رو شناخت و آشنايي با شخصيت خود و ديگران يک ضرورت زندگي است.
عناصري که در تکون شخصيت فرد دخالت دارند بسيار متفاوتند. از جمله آنها 1ـ کنشهاي اجتماعي، 2ـ پديدههاي فرهنگي شامل هنر، ادبيات عاميانه، ارزشها، عقايد مذهبي، عقايد ملي، آداب و رسوم و… 3ـ محيط زيستي و….
اما مهمترين عنصر تأثيرگذار در شکل گيري شخصيت، هويت و کيستي فرد است.
اگر هويت فرد به درستي شکل نگيرد يا فرد دچار پراکندگي هويت باشد، دچار پراکندگي شخصيت نيز ميگردد. از اين رو شخصيت بهنجار نيازمند شکل گيري هويت مناسب است.
بر اين اساس ميتوان گفت شخصيت هر فرد در درجه نخست در گرو هويت او است.
احيانا نابهنجاري شخصيت به بحران شخصيت هم منتهي ميرسد.
گفته شده است بحران شخصيتي هنگامي به وجود ميآيد كه آدمها از ويژگيهاي غالب شخصيتي خود خسته ميشوند و آنها را تكرار مييابند، اما از سوي ديگر توانايي تغيير شخصيت خود را هم ندارند.
و نيز گفته شده است که بحران شخصيتي معمولا با بازگشت شخص به زندگي اول يا حل شدن او در زندگي دوم تمام ميشود. اما اين امكان هم وجود دارد كه فرد هميشه در اين برزخ باقي بماند و از زندگي خود عذاب ببرد.
گفتيم شخصيت هر فرد در درجه نخست در گرو هويت او است. از اين رو چه براي شناخت شخصيت خود و ديگران چه براي عدم ابتلا به بحران شخصيت در درجه نخست نيازمند اين هستيم که بدانيم کيستيم و چه هويتي داريم.
در تعريف شخصيت مسلما پاي انسان به ميان ميآيد؛ البته نه انسان خالي، انسان با تمام وابستگيهايش از جمله وابستگيهاي اجتماعيش.
ميتوان در تعريف شخصيت گفت: شخصيت مجموعهاي است از تمام ويژگيهاي بادوام و منحصر به فرد که شامل تواناييها، باورها، واکنشهاي هيجاني، سبکهاي شناختي، منش، اخلاقيات و در يک کلمه تمام جنبههاي رفتار انسان را در بر ميگيرد.
هر چند شخصيت با دوام است، اما ثابت و غيرقابل تغيير نيست، بلكه با توجه به موقعيت ميتواند تغيير يابد.
شخصيت هر کسي در رفتار و احساسات و… نمود پيدا ميکند و در معرض قضاوت ديگران نيز قرار ميگيرد.
بسياري از ما هنوز شخصيت خود را نميشناسيم و از جايگاه کنوني و آينده مناسب خود بياطلاع هستيم. اگر ما با شخصيت خود کاملا آشنا باشيم ممکن است تجديد نظرهاي کلي در شيوه و هدف زندگي خود پيدا کنيم.
همچنين شناخت تيپ شخصيتي ديگران به ما كمك ميكند راحتتر با آنها ارتباط برقرار كنيم و درگيري خود با آنها را به حداقل برسانيم.
از اين رو شناخت و آشنايي با شخصيت خود و ديگران يک ضرورت زندگي است.
عناصري که در تکون شخصيت فرد دخالت دارند بسيار متفاوتند. از جمله آنها 1ـ کنشهاي اجتماعي، 2ـ پديدههاي فرهنگي شامل هنر، ادبيات عاميانه، ارزشها، عقايد مذهبي، عقايد ملي، آداب و رسوم و… 3ـ محيط زيستي و….
...