اثر دیگر ولایت در این فراز بیان شده طهارت نفس است.
طهارت نفس ابعاد متفاوتی دارد که در این جا به یک بعد آن اشاره میشود.
به روایتی که از آقا موسی بن جعفر صلوات الله و سلامه علیه نقل شده دقت کنید:
عن زيد بن يونس الشحام قال: قلت لأبي الحسن موسی ع الرجل من مواليكم عاص يشرب الخمر و يرتكب الموبق من الذنب نتبرأ منه
فقال تبرءوا من فعله و لا تتبرءوا من خيره و أبغضوا عمله
فقلت يسع لنا أن نقول فاسق فاجر
فقال لا الفاسق الفاجر الكافر الجاحد لنا و لأوليائنا أبی الله أن يكون ولينا فاسقا فاجرا و إن عمل ما عمل و لكنكم قولوا فاسق العمل فاجر العمل مؤمن النفس خبيث الفعل طيب الروح و البدن لا و الله لا يخرج ولينا من الدنيا إلا و الله و رسوله و نحن عنه راضون يحشره الله علی ما فيه من الذنوب مبيضا وجهه مستورة عورته آمنة روعته لا خوف عليه و لا حزن و ذلك أنه لا يخرج من الدنيا حتی يصفی من الذنوب إما بمصيبة في مال أو نفس أو ولد أو مرض و أدنی ما يصنع بولينا أن يريه الله رؤيا مهولة فيصبح حزينا لما رآه فيكون ذلك كفارة له أو خوفا يرد عليه من أهل دولة الباطل أو يشدد عليه عند الموت فيلقی الله عز و جل طاهرا من الذنوب آمنة روعته بمحمد و أمير المؤمنين صلی الله عليهما ثم يكون أمامه أحد الأمرين رحمة الله الواسعة التي هي أوسع من أهل الأرض جميعا أو شفاعة محمد و أمير المؤمنين ع فعندها تصيبه رحمة الله الواسعة التي كان أحق بها و أهلها و له إحسانها و فضلها. بحار/ج27/ص138/ح139
این معنای روایاتی است که میفرماید خداوند بعضی از بندگان را دوست دارد و عملش را دشمن و بعضی از بندگان را دشمن دارد و عملشان را دوست.
برای تقریب به ذهن مثالی میآوریم:
اگر کسی در نهایت کمال باشد هم از جهت جسمی و هم از جهت صفات ـزیبا و قوی و…ـ به مجرد این که بمیرد، همه اطرافیان در هر دین و ملتی که باشند به روشهای گوناگونی که در جهان امروز هست بدن او را یا دفن میکنند و یا میسوزانند و یا…. هیچکدام از کمالات او باعث نمیشود که او را نگاه دارند بلکه در مراسمات و برنامههای بعد از مرگ او تعجیل میکنند که مبادا این بدن تجزیه و متعفن شود و باعث آزار و اذیت دیگران گردد.
اما اگر کسی از هم از جهت جسمی و هم صفات این کمالات را نداشته باشد، زشت باشد و بی دست و پا و مثل گوشتی در کناری افتاده باشد، در تمام ملتها حقوقی دارد که مهمترین آن حق حیات است و هر کس به او توهینی کند یا سرزنشی کند محکوم است چه برسد به این که او را دفن کنند یا بسوزانند و یا…
آنچه باعث شده که کسی در دفن مرده دارای کمال تأمل نکند و کسی در حق حیات شخص علیل شک نکند یک کلمه است و آن روح است. او چون روح ندارد جسمش با همه زیبایی رو به فساد میگذارد و صفات خوبش از فساد او جلوگیری نمیکند و این چون روح دارد جسم فاسد نمیشود بلکه در مواردی نقایص او قابل جبران و اصلاح هم هست.
ولایت اهل بیت هم حکم روح برای پیکر را دارد. کسی که ولایت نداشته باشد ولو آراسته به تمام کمالات و صفات حسنه باشد، اما چون روح ندارد، نه تنها ارزشی ندارد بلکه موجب فساد خود و دیگران نیز هست. کسی که ولایت دارد ولو آلودگیها و رزایل اخلاقی هم داشته باشد اما چون روح دارد محترم است و احتمال بر طرف شدن نقایص و رزایل او هم میرود.
این حق دیگری است به گردن ما که ولایت آنان باعث طهارت نفس ما میشود ولو آلودگیهای فراوانی داشته باشیم و البته طهارت نفس لازمه طیب خلقت و پاکی سرشت است.
البته اگر کسی ولایت نداشته باشد و صفات پسندیده را دارا باشد خداوند به نعم مادی در این دنیا با او تصفیه حساب میکند که در قیامت حسابی نداشته باشد و این هم از تفضل او است که عمل بی روح او را در این دنیا میپذیرد.
و این است معنای حب علی حسنة لاتضر معها سیئه.
اثر دیگر ولایت در این فراز بیان شده طهارت نفس است.
طهارت نفس ابعاد متفاوتی دارد که در این جا به یک بعد آن اشاره میشود.
به روایتی که از آقا موسی بن جعفر صلوات الله و سلامه علیه نقل شده دقت کنید:
عن زيد بن يونس الشحام قال: قلت لأبي الحسن موسی ع الرجل من مواليكم عاص يشرب الخمر و يرتكب الموبق من الذنب نتبرأ منه
فقال تبرءوا من فعله و لا تتبرءوا من خيره و أبغضوا عمله
فقلت يسع لنا أن نقول فاسق فاجر
فقال لا الفاسق الفاجر الكافر الجاحد لنا و لأوليائنا أبی الله أن يكون ولينا فاسقا فاجرا و إن عمل ما عمل و لكنكم قولوا فاسق العمل فاجر العمل مؤمن النفس خبيث الفعل طيب الروح و البدنلا و الله لا يخرج ولينا من الدنيا إلا و الله و رسوله و نحن عنه راضون يحشره الله علی ما فيه من الذنوب مبيضا وجهه مستورة عورته آمنة روعته لا خوف عليه و لا حزن و ذلك أنه لا يخرج من الدنيا حتی يصفی من الذنوب إما بمصيبة في مال أو نفس أو ولد أو مرض و أدنی ما يصنع بولينا أن يريه الله رؤيا مهولة فيصبح حزينا لما رآه فيكون ذلك كفارة له أو خوفا يرد عليه من أهل دولة الباطل أو يشدد عليه عند الموت فيلقی الله عز و جل طاهرا من الذنوب آمنة روعته بمحمد و أمير المؤمنين صلی الله عليهما ثم يكون أمامه أحد الأمرين رحمة الله الواسعة التي هي أوسع من أهل الأرض جميعا أو شفاعة محمد و أمير المؤمنين ع فعندها تصيبه رحمة الله الواسعة التي كان أحق بها و أهلها و له إحسانها و فضلها. بحار/ج27/ص138/ح139
...