×

درباره میز من طلبه هستم

مسیر «هویت‌یابی» از انسان شناسی آغاز و سپس به سرمنزل عقل شناسی، دین شناسی، اسلام شناسی و شیعه شناسی می‌رسد.
ادامه این سیر دقیق علمی، کامل‌ترین هویت، یعنی «هویت طلبگی» را رقم می‌زند.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۷ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

حقوق ائمه در زیارت جامعه

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۸:۴۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 8339

لزوم شناخت نعمت ولایت

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۳۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1473

هدایت غرض از ارسال رسل

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۷:۵۰:۱۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9828
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 52

بسم الله الرحمن الرحیم

دو آیه آخر سوره حمد چنین است: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین».

خداوند صراط مستقیم را هم نفیا و هم اثباتا بیان فرموده است:

در جهت اثبات فرموده است: صراط مستقیم راه کسانی است که متنعم به نعمت الهی هستند.

در جهت نفی فرموده است: صراط مستقیم راه کسانی نیست که مورد غضب خداوند متعال و گمراه هستند.

به قرینه تقابل که بین این دو گروه است معلوم می‌شود فقط یک گروه متنعم به نعم الهی هستند و گروه دیگر از نعمت محرومند.

صفت اصلی هدایت شدگان نعمت یافتگان هستند. پس هدایت به نعمت الهی گره خورده است.

ولایت شاه مصداق نعمتی که هدایت به آن گره خورده

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۴۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9829
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 37

در آیه اکمال و دین و اتمام نعمت آمده است. «الیوم اکملت لکم دینکم و اتمت علیکم نعمتی».

در این آیه ـ‌که به تصریح قاطبه محدثین و مفسرین حتی اهل سنت در غدیر نازل شده است‌ـ بیان شده که کمال دین و تمام نعمت به مسئله وصایت و ولایت امیر المؤمنین بستگی دارد و منهای وصایت و ولایت امیر المؤمنین دین، دینی است ناقص و نعمت نعمتی است، ناتمام.

ولایت تنها نعمتی است که محاسبه می‌شود

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۴۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9830
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 100

نعمت ولایت همان نعمتی است که خداوند متعال در آیه‌ی شریفه سوره تکاثر فرموده: روز قیامت از آن سؤال می‌شود.«تسئلن يومئذ عن النعيم»؛ چرا که به بیان امام صادق علیه السلام خداوند کریم‌تر از آن است که از نعمت خورد و خوراک سؤال کند.[1]

مثال:      آیا کسی که مهمانی دعوت کند و از او پذیرایی نماید و بعد از پذیرایی با او حساب و کتاب کند، نزد مردم چگونه شخصیتی دارد؟! آیا می‌توان به او کریم گفت؟ چگونه چنین مطلبی را به خدای متعال نسبت داد.

از همین روست که امام صادق در حدیثی شریف می‌فرماید:

«أخبرنا أحمد بن إدريس عن أحمد بن محمد عن سلمة بن عطاء عن جميل عن أبي عبد الله ع قال‏ قلت قول الله: لتسئلن يومئذ عن النعيم‏ قال: قال تسأل هذه الأمة- عما أنعم الله عليهم برسول الله ص ثم بأهل بيته المعصومين علیه السلام». تفسیر قمی/ج۲/440

نتیجه‌ی اولی که به دست می‌آید این است که هر کس تمسک به رسول خدا و اهل بیتش کند متنعم در نعم الهی است و کسانی که انکار کردند و از رسول و اهل بیت دور شدند ولو به ظاهر در ظواهر دنیا غرق باشند، ولی در باطن نه تنها متنعم نیستند بلکه مورد غضب الهی هستند و این ظواهر مادی موجب گمراهی بیشتر و فرو رفتن روزافزون در منجلاب جهل و غفلت است.

 

[1]ـ عنه عن أبيه عن ابن أبي عمير عن حفص بن البختري عن أبي عبد الله ع‏ في قوله تعالی‏ لتسئلن يومئذ عن النعيم‏ قال إن الله أكرم من أن يسأل مؤمنا عن أكله و شربه‏

وظیفه ما در مقابل نعمت

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۴۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 179

معرفت نعمت

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۳:۱۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9831
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 60

خداوند در قرآن می‌فرماید «و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها»،

علاوه بر این ابعاد خود نعمت ولایت به تنهایی قابل احصا و شمارش نیست

اما شرط عقل است که هر متنعمی باید نعمت را بشناسد تا به حق منعم معرفت پیدا کند.

عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: ما أنعم اللّه على عبد من نعمة فعرفها بقلبه و حمد اللّه ظاهرا بلسانه فتمّ كلامه حتّى يأمر له بالمزيد.

عن أبي عبد اللّه عليه السّلام: قال: من أنعم اللّه عليه بنعمة فعرفها بقلبه، فقد أدّى شكرها.

عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: فيما أوحى اللّه عزّ و جلّ إلى موسى عليه السّلام يا موسى أشكرني حقّ شكري، فقال: يا ربّ و كيف أشكرك حقّ شكرك و ليس من شكر أشكرك به إلّا و أنت أنعمت به عليّ؟ قال: يا موسى الآن شكرتني حين علمت أنّ ذلك منّي.

معرفت انعام کننده و واسطه در انعام

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۳:۱۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9832
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 120

عن عمّار الدّهني قال: سمعت عليّ بن الحسين عليهما السّلام يقول: إنّ اللّه يحبّ كلّ قلب حزين و يحبّ كلّ عبد شكور، يقول اللّه تبارك و تعالى لعبد من عبيده يوم القيامة: أشكرت فلانا؟ فيقول: بل شكرتك يا ربّ، فيقول: لم تشكرني إذ لم تشكره، ثمّ قال: أشكركم للّه أشكر كم للناس‏

ولایت ولو نعمتی است از جانب حق متعال ولی صاحبان ولایت از جهت همین نعمت حقوقی پیدا می‌کنند و هر حقی باید به صاحبش ادا شود و ادای آن نیازمند شناخت آن حق است.

با توجه به این که گفته شد ابعاد نعمت ولایت قابل احصا نیست، حقوق رسول و اهل بیت علیهم السلام هم قابل احصا نیست.

ابعاد نعمت ولایت (سلسله گفتار)

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۳۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1287

دسترسی ما به ائمه منتی از جانب خدا

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۵۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9833
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 168

فراز اول این عبارت این است که اولا خداوند اهل بیت را نور خلق کرد و جایگاهشان را گرداگرد عرش خود قرار داد. با این که جایگاه حقیقی آنان عرش الهی بود، بر ما منت نهاد و آنان را در بیوتی در دسترس ما قرار داد که البته خصوصیات آن بیوت در این مختصر نمی‌گنجد.

تصریح به منت در جایی است که شخصی که بر او منت می‌نهند لیاقت این لطف را نداشته باشد و تفضل بر او شده باشد. در این جا هم تعبیر به منت آمده، چرا که فاصله بشر تا مقام اهل بیت فاصله‌ی کره خاکی است تا عرش الهی و در عین حال خداوند به ما تفضل کرد و آنان را در زمین قرار داد.

این همنشینی آنان با ما، موجبات مصیبت‌ها و آلام ایشان را فراهم نمود. مصیبت‌هایی که آنان صبر نمودند به طوری که ملائک از صبر ایشان تعجب کردند.

آیا ما را توانی هست که تنها همین یک حق را ادا کنیم؟!

حکایت کنیزی که هارون برای امام کاظم در زندان فرستاد

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۴:۱۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۱۸:۵۱:۱۷
    • کد مطلب:9834
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 75

ابن شهر آشوب از كتاب انوار روايت كرده است كه در ايامی كه حضرت امام موسی عليه السلام در حبس هارون بود، آن لعين جاريه‏ای در نهايت حسن و جمال برای خدمت حضرت به زندان فرستاد، شايد كه حضرت بسوی او ميل نمايد و قدر او در نظر مردم كم شود، تا آنكه برای تضييع آن حضرت بهانه به دست آورد. چون كنيز را به خانه آن جناب آوردند فرمود: مرا به امثال اينها احتياجی نيست، اينها در نظر شما می‏نمايد و نزد من قدری ندارد. چون خبر را برای آن لعين بردند، در غضب شد و گفت: بگوئيد كه ما تو را به رضای تو حبس نكرده‏ايم و ما را با رخصت تو كاری نيست، جاريه را نزد او بگذاريد و بر گرديد.

چون جاريه را به نزد آن جناب گذاشتند، آن لعين از مجلس خود برخاست، خادمی را فرستاد كه خبر آن جاريه را بياورد، خادم برگشت و گفت: جاريه در سجده است و می‏گويد: قدوس سبحانك، هارون لعين گفت: جادو كرده است او را موسی بن جعفر. چون جاريه را طلبيد، اعضای او می‏لرزيد و بسوی آسمان نظر می‏كرد، هارون گفت: چه می‏شود تو را؟ گفت كه: حالت غريبی مرا رو داد، چون نزد آن جناب رفتم پيوسته مشغول نماز بود و متوجه من نمی‏گرديد، بعد از آنكه از نماز فارغ شد، مشغول ذكر خدا بود، به نزديك او رفتم و گفتم: چرا خدمتی به من نمی‏فرمائی؟ گفت: به تو احتياجی ندارم، گفتم:

مرا بسوی تو فرستاده‏اند كه خدمت كنم، پس گفت: اين جماعت چه‏كاره‏اند و به جانبی اشاره كرد، چون نظر كردم باغها و بستانها ديدم كه منتهای آن به نظر در نمی‏آمد، و به انواع فواكه و رياحين آراسته بودند، و در آنها حوريان و غلامان ديدم كه هرگز مثل آنها در حسن و صفا و بهجت و بها نديده بودم، جامه‏ها از حرير و ديبا پوشيده بودند و تاجهای مكلل به انواع جواهر گرانبها بر سر داشتند، اصناف طعامها و ميوه‏ها و شرابها و طشتها و ابريقها در كف گرفته در خدمتش ايستاده بودند، چون اين حالت را مشاهده كردم، مدهوش شدم و به سجده افتادم، و سر بر نداشتم تا خادم تو مرا به نزد تو آورد.

آن لعين گفت: ای خبيثه شايد در سجده به خواب رفته باشی و اينها را در خواب ديده باشی، جاريه گفت: به خدا سوگند كه اينها را پيش از سجود ديدم، برای دهشتی كه مرا عارض شد به سجده رفتم، پس هارون به يكی از خادمان خود گفت كه اين جاريه را محافظت نمايد كه اين قصه‏ها را ذكر نكند، پس آن جاريه مشغول نماز شد و پيوسته عبادت می‏كرد، گفتند: سبب نماز كردن تو چيست؟ گفت: عبد صالح را ديدم كه پيوسته نماز می‏كرد من نيز متابعت او می‏كنم، گفتند: اين نام را از كجا دانستی برای او؟ گفت: آن كنيزانی كه در آن باغها ديدم و حوريانی كه در بهشتها مشاهده كردم ندا كردند كه: دور شو از عبد صالح كه ما می‏خواهيم در آئيم و به خدمت او قيام نمائيم، زيرا كه ما خدمتكاران اوئيم نه تو، از گفته ايشان دانستم كه لقب او عبد صالح است، پيوسته مشغول نماز و عبادت بود تا از دنيا رحلت كرد؛ اين واقعه چند روزی قبل از شهادت آن حضرت بود.[1]

نکات این روایت:

نکته اول: اذیت‌های هارون منحصر به اذیت‌های جسمی نبوده و اذیت‌هایی روحی از این دست داشته است.

به عنوان مثال اگر شخص متدینی در جمعی غیر متدین که حریم نمی‌شناسند قرار گیرد، ولو از نظر جسمی آزاری به او نرسیده است، اما چقدر از لحاظ روحی در عذاب است؟!

نکته دوم: در این روایت امام کاظم به مقدار ظرفیت آن کنیز به او نشان دادند که زندان از جایگاه حقیقی حضرت نکاهیده و جایگاه حقیقی او بهشت است و لایقان خدمت او حور و غلمانند.


[1]ـ مناقب ابن شهر آشوب ج4 ص267 یا 322- جلاء العیون ص 912

طیب خلقت

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۵۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9835
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 157

در فراز بعد به حضرات معصومین گفته می‌شود که خداوند صلوات و نعمت ولایت را باعث طیب خلقت ما قرار داد.

عبارت «و ما خصنا به من ولایتنا» شاید اشاره به این نکته باشد حضور اهل بیت در کره خاکی منتی است بر همه بشر ولی ولایت خاص است به عده‌ای که سرسپرده‌ی اهل بیتند و اثرات آن هم منحصرا برای کسانی که به دامان پاکشان چنگ زده‌اند.

و اما مراد از طیب خلقت در روایات زیادی آمده است که یک روایت آن فرمایش امام باقر علیه السلام است:

عن أبي جعفر ع قال‏ إن الله خلقنا من أعلی عليين‏- و خلق قلوب شيعتنا مما خلقنا منه و خلق أبدانهم من دون ذلك- فقلوبهم تهوي إلينا لأنها خلقت مما خلقنا منه‏ تفسیر قمی/ج2/ص411

این حق دیگری است که از جانب اهل بیت گردنگیر دوستان و موالیان آنان شده است که طهارت طینت و سرشت است و حقی است که همه خلائق غیر از موالیان آنان از آن محروم هستند.

همین سرشت است که در تشرف سید بن طاووس، امام عصر در صدر دعای خود برای شیعیانش با خدا محاجه می‌کند و می‌فرماید: خداوندا شیعیان ما را از شعاع نور ما و باقی گل ما خلق کردی…[1]

 

[1]ـ نقل عن ابن طاوس رحمه الله أنه سمع سحرا في السرداب عن صاحب الأمر ع أنه يقول‏ اللهم إن شيعتنا خلقت من شعاع أنوارنا و بقية طينتنا و قد فعلوا ذنوبا كثيرة اتكالا علی حبنا و ولايتنا فإن كانت ذنوبهم بينك و بينهم فاصفح عنهم فقد رضينا و ما كان منها فيما بينهم فأصلح بينهم و قاص بها عن خمسنا و أدخلهم الجنة و زحزحهم عن النار و لا تجمع بينهم و بين أعدائنا في سخطك قلت و يوجد في غير واحد من مؤلفات جملة من المتأخرين الذين قاربنا عصرهم و المعاصرين هذه الحكاية بعبارة تخالف العبارة الأولی و هي هكذا اللهم إن شيعتنا منا خلقوا من‏ فاضل‏ طينتنا و عجنوا بماء ولايتنا اللهم اغفر لهم من الذنوب ما فعلوه اتكالا علی حبنا و ولائنا يوم القيامة و لا تؤاخذهم بما اقترفوه من السيئات إكراما لنا و لا تقاصهم يوم القيامة مقابل أعدائنا فإن خففت موازينهم فثقلها بفاضل حسناتنا. (بحار الأنوار /ج‏53/ص302)

طهارت نفس

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۵۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:10938
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 59

اثر دیگر ولایت در این فراز بیان شده طهارت نفس است.

طهارت نفس ابعاد متفاوتی دارد که در این جا به یک بعد آن اشاره می‌شود.

به روایتی که از آقا موسی بن جعفر صلوات الله و سلامه علیه نقل شده دقت کنید:

عن زيد بن يونس الشحام قال: قلت لأبي الحسن موسی ع الرجل من مواليكم عاص يشرب الخمر و يرتكب الموبق من الذنب نتبرأ منه

فقال تبرءوا من فعله و لا تتبرءوا من خيره و أبغضوا عمله

فقلت يسع لنا أن نقول فاسق فاجر

فقال لا الفاسق‏ الفاجر الكافر الجاحد لنا و لأوليائنا أبی الله أن يكون ولينا فاسقا فاجرا و إن عمل ما عمل و لكنكم قولوا فاسق العمل فاجر العمل مؤمن النفس خبيث الفعل طيب الروح و البدن لا و الله لا يخرج ولينا من الدنيا إلا و الله و رسوله و نحن عنه راضون يحشره الله علی ما فيه من الذنوب مبيضا وجهه مستورة عورته آمنة روعته لا خوف عليه و لا حزن و ذلك أنه لا يخرج من الدنيا حتی يصفی من الذنوب إما بمصيبة في مال أو نفس أو ولد أو مرض و أدنی ما يصنع بولينا أن يريه الله رؤيا مهولة فيصبح حزينا لما رآه فيكون ذلك كفارة له أو خوفا يرد عليه من أهل دولة الباطل أو يشدد عليه عند الموت فيلقی الله عز و جل طاهرا من الذنوب آمنة روعته بمحمد و أمير المؤمنين صلی الله عليهما ثم يكون أمامه أحد الأمرين رحمة الله الواسعة التي هي أوسع من أهل الأرض جميعا أو شفاعة محمد و أمير المؤمنين ع‏ فعندها تصيبه رحمة الله الواسعة التي كان أحق بها و أهلها و له إحسانها و فضلها. بحار/ج27/ص138/ح139

این معنای روایاتی است که می‌فرماید خداوند بعضی از بندگان را دوست دارد و عملش را دشمن و بعضی از بندگان را دشمن دارد و عملشان را دوست.

برای تقریب به ذهن مثالی می‌آوریم:

اگر کسی در نهایت کمال باشد هم از جهت جسمی و هم از جهت صفات ـ‌زیبا و قوی و…ـ به مجرد این که بمیرد، همه اطرافیان در هر دین و ملتی که باشند به روش‌های گوناگونی که در جهان امروز هست بدن او را یا دفن می‌کنند و یا می‌سوزانند و یا…. هیچکدام از کمالات او باعث نمی‌شود که او را نگاه دارند بلکه در مراسمات و برنامه‌های بعد از مرگ او تعجیل می‌کنند که مبادا این بدن تجزیه و متعفن شود و باعث آزار و اذیت دیگران گردد.

اما اگر کسی از هم از جهت جسمی و هم صفات این کمالات را نداشته باشد، زشت باشد و بی دست و پا و مثل گوشتی در کناری افتاده باشد، در تمام ملت‌ها حقوقی دارد که مهمترین آن حق حیات است و هر کس به او توهینی کند یا سرزنشی کند محکوم است چه برسد به این که او را دفن کنند یا بسوزانند و یا…

آنچه باعث شده که کسی در دفن مرده دارای کمال تأمل نکند و کسی در حق حیات شخص علیل شک نکند یک کلمه است و آن روح است. او چون روح ندارد جسمش با همه زیبایی رو به فساد می‌گذارد و صفات خوبش از فساد او جلوگیری نمی‌کند و این چون روح دارد جسم فاسد نمی‌شود بلکه در مواردی نقایص او قابل جبران و اصلاح هم هست.

ولایت اهل بیت هم حکم روح برای پیکر را دارد. کسی که ولایت نداشته باشد ولو آراسته به تمام کمالات و صفات حسنه باشد، اما چون روح ندارد، نه تنها ارزشی ندارد بلکه موجب فساد خود و دیگران نیز هست. کسی که ولایت دارد ولو آلودگی‌ها و رزایل اخلاقی هم داشته باشد اما چون روح دارد محترم است و احتمال بر طرف شدن نقایص و رزایل او هم می‌رود.

این حق دیگری است به گردن ما که ولایت آنان باعث طهارت نفس ما می‌شود ولو آلودگی‌های فراوانی داشته باشیم و البته طهارت نفس لازمه طیب خلقت و پاکی سرشت است.

البته اگر کسی ولایت نداشته باشد و صفات پسندیده را دارا باشد خداوند به نعم مادی در این دنیا با او تصفیه حساب می‌کند که در قیامت حسابی نداشته باشد و این هم از تفضل او است که عمل بی روح او را در این دنیا می‌پذیرد.

و این است معنای حب علی حسنة لاتضر معها سیئه.

تزکیه انسان و کفاره ذنوب

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۵۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9836
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 52

تتمه حدیث قبل به صراحت بیان می‌کند که موالی اهل بیت اگر نقصانی داشته باشد، به واسطه بلاهایی که بر او در دنیا یا هنگام مرگ وارد می‌شود تزکیه می‌شود و همین بلاها کفاره او از گناهان است.

ادای حق ولایت ممکن نیست (عذر تقصیر)

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۳۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9837
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1298

این گوشه‌ای از حقوق بی‌پایان و غیر قابل شمارش رسول خدا و اهل بیت پاکش.

اکنون باید تأمل کرد که وظیفه ما نسبت به آنان چیست؟ آیا توان ادای حقوق آنان را داریم و آیا ادای حقوق آنان ممکن است؟ چه مقدار در ادای حقوق آنان مقصریم؟ و چه مقدار به حقوق آنان جاهل.

آیا اگر در عزای یکایک آنان مجالس برپا کنیم و به خیابان‌ها بیاییم و بر سر و صورت و سینه بزنیم آیا حق بی پایان آنان ادا شده است؟ آیا مصیبت‌هایی که فقط به خاطر حضورشان در کره خاکی بر آنان وارد آمده قابل جبران است؟ و آیا…

آنان که در همه جا ملجأ و پناه خلق حتی حیوانات بودند و هستند! آنان که در قبال زحماتشان و مصایبشان غیر از محبت و مودت از ما چیزی نخواستند و خود از متاع دنیا غیر ضروری و کمتر از آن تمتع نکردند! آیا ما برای آنان چه کردیم؟!

امام ملجأ موجودات حتی حیوانات

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۵۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9838
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 46

علي بن أبي حمزة البطائني قال: كنت مع أبي الحسن ع في طريق إذ استقبلنا أسد و وضع يده علی كفل بغلته فوقف له أبو الحسن كالمصغي إلی همهمته ثم تنحی الأسد إلی جانب الطريق و حول أبو الحسن وجهه إلی القبلة و جعل يدعو بما لم أفهمه ثم أومی إلی الأسد بيده أن امض فهمهم الأسد همهمة طويلة و أبو الحسن يقول آمين آمين و انصرف الأسد فقلت له جعلت فداك عجبت من شأن هذا الأسد معك فقال إنه خرج إلي يشكو عسر الولادة علی لبوته‏ (ماده شیر) و سألني أن أسأل الله أن يفرج عنها ففعلت ذلك و ألقي في روعي أنها تلد ذكرا فخبرته بذلك فقال لي امض في حفظ الله فلا سلط الله عليك و لا علی ذريتك و لا علی أحد من شيعتك شيئا من السباع فقلت آمين. مناقب ج 4 ص298

نتیجه انجام وظیفه و ادای حقوق: شکر کریمانه

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۲:۳۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1222

حکایت شطیطه

  • نویسنده:محمد
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۲۱-۱۸:۳:۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:9839
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 72

با این همه حق باز او است که اگر قدمی به سوی او برویم ده‌ها قدم به سوی ما برمیدارد و ما را به انواع الطافش می‌نوازد که نمونه‌‌ی آن حکایت بانو شطیه است:

برای خمس کمی که داشت گفت ان الله لا یستحیی من الحق

امام هم قبول کرد و همین جمله را فرمود

جواب امام به او:    فرستادن سلام، چهل درهم، فرستادن پارچه‌ای از برای کفن با این خصوصیات:            از کفن‌های خود حضرت، پنبه‌اش از قریه خودمان، صیدا که قریه حضرت صدیقه است، بافنده هم حلیمه خواهر حضرت

                        خبر به موت بعد از 19 روز و وعده نماز میت برای او

جمله آخری که امام بعد از نماز بر شطیطه فرمود این است:

قال عرف أصحابك و أقرئهم مني السلام و قل لهم إني و من يجري مجراي من الأئمة ع لا بد لنا من حضور جنائزكم في أي بلد كنتم فاتقوا الله في أنفسكم‏. مناقب/ج4/291

نکته‌ای که در پایان باید به آن اشاره کرد آخرین کلام حضرت است بعد از نماز بر شطیطه و آن این است که او با همه بی لیاقتی‌های ما بر جنازه‌ی ما حاضر می‌شود اما می‌فرماید از خدا بترسید برای آن هنگام که یکی از مصادیق ترس از خدا، ترس از استخفاف حقوق آنان است.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما