در شهر ما [نجف] کتابفروشی است به نام محمد کاظم که خدمت بزرگی به شیعیان نموده [است].
زیرا که با وجود امکانات اندکش، بسیاری از کتابهای ارزنده ما را به چاپ رسانده است.
وی صفت دیگری دارد و آن اینکه در داد و ستد درستکار بوده و به حقوق دیگران، تجاوز نمینماید.
یکبار درباره این راز موفقیت از او پرسیدم، وی به تفصیل برای من توضیح داد و من دریافتم که اردوبادی نقش بزرگی در این توفیق ارزنده داشته است.
زیرا که کتابهای خطی را برای وی میآورده تا آنها را به چاپ برساند.
علاوه بر این، نزد مرجع شیعه، مرحوم آقا سید ابوالحسن موسوی می رفته تا رساله های عملی ایشان را تحویل گرفته تا آنها را برای چاپ به کتبی بدهد تا آنها را چاپ کند و از این راه درآمدی برای تأمین هزینه کتابهای دیگر به دست آورد.
[مقصود این است که سود چاپ کتابها را به مصرف خودش نمیرساند بلکه در راه تکثیر نسخ کتابها بوده که پیش از این جریانش گذشت.]
محمد کاظم می گوید: بالاترین استفادهای که اردوبادی از من میبرد، این بود که گاهی بیست فلس به او قرض میدادم تا به حمام برود.
منبع: کتاب داستان هایی از نجف اشرف، صفحهی 145
در شهر ما [نجف] کتابفروشی است به نام محمد کاظم که خدمت بزرگی به شیعیان نموده [است].
زیرا که با وجود امکانات اندکش، بسیاری از کتابهای ارزنده ما را به چاپ رسانده است.
وی صفت دیگری دارد و آن اینکه در داد و ستد درستکار بوده و به حقوق دیگران، تجاوز نمینماید.
یکبار درباره این راز موفقیت از او پرسیدم، وی به تفصیل برای من توضیح داد و من دریافتم که اردوبادی نقش بزرگی در این توفیق ارزنده داشته است.
زیرا که کتابهای خطی را برای وی میآورده تا آنها را به چاپ برساند.
علاوه بر این، نزد مرجع شیعه، مرحوم آقا سید ابوالحسن موسوی می رفته تا رساله های عملی ایشان را تحویل گرفته تا آنها را برای چاپ به کتبی بدهد تا آنها را چاپ کند و از این راه درآمدی برای تأمین هزینه کتابهای دیگر به دست آورد.
[مقصود این است که سود چاپ کتابها را به مصرف خودش نمیرساند بلکه در راه تکثیر نسخ کتابها بوده که پیش از این جریانش گذشت.]
محمد کاظم می گوید: بالاترین استفادهای که اردوبادی از من میبرد، این بود که گاهی بیست فلس به او قرض میدادم تا به حمام برود.
منبع: کتاب داستان هایی از نجف اشرف، صفحهی...