مرحوم حاج محمد حسین احسن نقل میکردند:
در بروجرد بعد از نمازِ آیت الله بروجردی، از رساله آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی برای مردم مسأله میگفتم، ایشان هم در محراب، بین دو نماز نشسته بودند.
یک روز وقتی یک مسأله را گفتم، در ضمنِ سخنانم، فتوای آیت الله بروجردی را نیز نقل کردم. آقا از محراب برگشتند و حرف مرا قیچی کردند و فرمودند:
آقای حاج محمد حسین! امروز علمدارِ شیعه، آیت الله اصفهانی است، حسین بروجردی را رها کن، تفرقه در امت نیانداز!
وقتی حاشیه بر عروة الوققی آیت الله سید محمد کاظم یزدی پخش شد، یکی از علمای تبریز به آقای بروجردی نوشت: برای من ثابت شده، شما اعلم هستید، میخواهم آذربایجان را از تقلید دیگران به شما برگردانم! ایشان نوشتند:
راضی نیستم یک نفر را به تقلید من برگردانی، امروز مرجع شیعه آیت الله اصفهانی است، راضی نیستم!
حقیقتی پنهان ج1 ص410
https://t.me/c/1105876146/5619
مرحوم حاج محمد حسین احسن نقل میکردند:
در بروجرد بعد از نمازِ آیت الله بروجردی، از رساله آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی برای مردم مسأله میگفتم، ایشان هم در محراب، بین دو نماز نشسته بودند.
یک روز وقتی یک مسأله را گفتم، در ضمنِ سخنانم، فتوای آیت الله بروجردی را نیز نقل کردم. آقا از محراب برگشتند و حرف مرا قیچی کردند و فرمودند:
آقای حاج محمد حسین! امروز علمدارِ شیعه، آیت الله اصفهانی است، حسین بروجردی را رها کن، تفرقه در امت نیانداز!
وقتی حاشیه بر عروة الوققی آیت الله سید محمد کاظم یزدی پخش شد، یکی از علمای تبریز به آقای بروجردی نوشت: برای من ثابت شده، شما اعلم هستید، میخواهم آذربایجان را از تقلید دیگران به شما برگردانم! ایشان نوشتند:
راضی نیستم یک نفر را به تقلید من برگردانی، امروز مرجع شیعه آیت الله اصفهانی است، راضی نیستم!
حقیقتی پنهان ج1...