قرن دوم
آنچه ائمه در این باب از قواعد تعلیم فرموده بودند توسط برخی شاگردانشان جمع آوری و در کتابها و رسالههای مستقلی تألیف شد.
در قرن دوم متکلم و اصولی بزرگ هشام بن حکم کوفی شیبانی (ت ۱۷۹ ه)، در کتاب «الفاظ و مباحثها» این مطالب را گردآوری کرد.
ایشان از بهترین شاگردان امام صادق و از خواص امام کاظم علیهما السلام بود.
ابن ندیم در فهرست میگوید کتاب الفاظ او معروف است.[1] نجاشی و شیخ در رجالشان از این کتاب نام بردهاند.[2]
قرن سوم
1. یونس بن عبد الرحمن، (ت ۲۰۸ ه). کتاب «اختلاف الحديث و مسائله»[3]
این بزرگوار امام صادق را دیده است ولی از او روایتی ندارد اما از امام کاظم نقل فرموده و وکیل امام رضا بوده است.
2. أبو سهل إسماعيل بن علي بن إسحاق نوبختي بغدادي ، که إمام عسكري را ملاقات کرد و در شهادت ایشان حاضر بود.
ایشان کتابهایی در علم اصول دارد:
الف: «إبطال القياس»[4]
ب: «الخصوص والعموم»[5]
ج: «نقض اجتهاد الرأي على الراوندي»[6]
3. أبو محمد حسن بن موسى نوبختي بغدادي. از کتابهای ایشان در اصول به این دو کتاب اشاره شده است:
الف. «كتاب الخصوص و العموم»[7]
ب. «کتاب في خبر الواحد و العمل به»[8]
قرن چهارم
1. ابن جنيد ، محمد بن أحمد اسكافي معاصر كليني (ت ۳۲۸ ه) و علي بن بابویه والد شيخ صدوق (ت ۳۲۹ ه).
به گفته نجاشی ایشان كتاب أصولي دارد به نام «کشف التمويه و الإلباس على إغمار الشيعة في أمر القياس»[9] و سيد صدر در کتاب «تأسیس الشيعة» به عنوان «کشف التمويه و الالتباس في إبطال القياس» از این کتاب نام میبرد.[10]
2. أبو منصور صرام نيشابوري ، کسی که شیخ طوسی و شیخ محمد بن قولویه (ت ۳۶۷ ه) از او روایت کردهاند.
ایشان دو کتاب اصولی دارد:
الف. «بيان الدين»[11]
ب. «إبطال القياس»[12]
3. أبو حسن محمد بن أحمد بن داود بن علي بن الحسن (ت ۳۹۸ ه)
نجاشی فرموده ایشان به ابن داود شناحته میشود و شیخ طائفه و شیخ و فقیه قمیها در زمان خودش بوده است و یکی از تألیفاتش «کتاب مسائل الحديثين المختلفين» است.[13]
قرن پنجم
1. شيخ مفيد ، (ت ۱۳ ه) کتابهای اصولی ایشان که نجاشی در رجالش از آنها نام میبرد[14] به این شرح است:
الف. «التذكرة بأصول الفقه» محمد بن علی بن عثمان کراجکی از او این کتاب را روایت فرموده و مختصرش را در كتابش «کنز الفوائد» آورده است. این کتاب مختصر مشتمل بر همه مباحث اصول است.[15]
ب. «كتاب القياس»[16] یا «إبطال القياس»[17]
ج. «مسألة في القياس»[18]
د. «مسألة في الإجماع»[19]
ر. «النقض علي ابن الجنيد في اجتهاد الرأي».
2. سيد مرتضى (ت 436 ه). کتابهای اصولی ایشان که شیخ طوسی در فهرست[20] آورده به این شرح است:
الف. «إبطال القياس» یا «مسألة في إبطال القياس»[21]
ب. «الذريعة إلى أصول الشريعة» این کتاب مشهورترین کتاب اصولی ایشان است بلکه از کتب مشهور شیعه است. مدت زیادی و تا قبل از تألیف کتاب «معارج الاصول» محقق حلی، این کتاب مرجع طلاب در علم اصول بوده است و بر این کتاب شروحی نوشته شده است.[22]
ج. «مسائل الخلاف»[23] نجاشي در رجالش به عنوان «كتاب الخلاف في أصول الفقه» از این کتاب یاد کرده است.[24]
د. «مسائل مفردات في أصول الفقه»[25]
3. أبو يعلى حمزة ملقب به سلار بن عبد العزيز (ت 448 ه). كتاب «التقریب».
نجاشي در رجال در ترجمهی سيد مرتضى[26] و شيخ منتجب الدين در فهرست[27] و ابن شهر آشوب در معالم[28] از این کتاب نام بردهاند.
4. شيخ طوسي (ت 460ه):
الف. «عدة الأصول». كتاب جامعی است برای همه مباحث علم أصول.[29]
ب. «مسألة في العمل بخبر الواحد»[30] سيد صدر از این کتاب با نام «مسألة حجية خبر الواحد»[31] و شيخ تهراني در جای دیگری از ذریعه به عنوان «حجية الأخبار»[32] یاد کرده است.
قرن ششم و هفتم
1. قطب راوندي، (ت ۵۷۳ ه) شرح بر «الذريعة » به نام «المستقصى في شرح الذريعة»[33]
2. سيد كمال الدين مرعشي ، أستاد شيخ منتجب الدين (ت بعد ۵۸۵ ه) «شرح الذريعة».[34]
3. سديد الدين محمود بن على بن حسن حمصي رازي ، از مشايخ شيخ منتجب الدين (ت بعد ۵۸۰ ه) و ابن إدريس الحلى (ت ۵۹۸ه) «المصادر»[35].
4. شيخ حسن بن أبي جعفر نيشابوري ، معاصر ابن شهر آشوب (ت ۵۸۸ ه) كتاب «المختصر في الأصول»[36].
5. أبو جعفر محمد بن أبي القاسم علي بن محمد بن على طبری آملي ، شاگرد شيخ أبي علي طوسي ، و أستاد قطب راوندي و شيخ منتجب الدين، کتاب «شرح مسائل الذريعة»[37].
6. برهان الدين أبو الحرث محمد بن أبي الخير علي بن أبي سليمان ظفر الحمداني ، کتاب «عين الأصول»[38].
7. محقق حلي، (ت 176 ه):
الف. «معارج الأصول» یا «نهج المعارج»[39].
ب. «نهج الوصول إلى معرفة الأصول»[40].
8. فتح الله بن علوان القپائي الدورقي ، کتاب «نظام الفصول في شرح نهج الوصول»[41].
قرن هشتم و نهم
1. علامه حلي (ت ۷۲۹ه)
الف. «تهذیب طريق الوصول إلى علم الأصول» از ین کتاب تعبیر میشود به «تهذيب الأصول» یا «تهذيب الوصول».[42]
ب. «غاية الوصول و إيضاح السبل فی شرح منتهى السؤل و الأمل في علمي الأصول و الجدل» ابن الحاجب[43]
ج. «مبادئ الوصول إلى علم الأصول»[44]
د. «منتهى الوصول إلى علمى الكلام و الأصول»[45].
ذ. «النكت البديعة في تحرير الذريعة»[46]
ر. «نهاية الوصول إلى علم الأصول»[47]
ز. «نهج الوصول إلى علم الأصول»[48]
2. سيد مجد الدین عباد بن أحمد بن إسماعيل الحسيني ، معاصر علامه حلي ، کتاب «توضيح الوصول في شرح تهذيب الأصول».[49]
3. سيد عميد الدين عبد المطلب ابن السيد مجد الدين الأعرج الحسيني (ت ۷۵4ه) خواهر زاده علامه حلي:
الف. «شرح مبادئ الوصول إلى علم الأصول»[50]
ب. «شرح تهذیب طريق الوصول إلى علم الأصول»[51]
4. سيد ضياء الدين عبد الله ابن سيد مجد الدين أعرج حسيني، خواهر زاده دیگر علامه حلی، کتاب شرح تهذیب طريق الوصول إلى علم الأصول به نام «منية اللبيب في شرح التهذيب»[52]
5. فخر المحققين فرزند علامه حلي (ت ۷۷۱ ه) کتاب «غاية السؤل في شرح تهذيب الأصول»[53]
6. شيخ علي بن حسن حائري، کتاب «حاشية تهذیب طریق الوصول إلى علم الأصول»[54]
7. شيخ محمد بن علی بن محمد گرگاني غروي ، شاگرد علامه حلي کتاب «غاية البادئ في شرح المبادئ»[55]
8. شيخ علي بن الحسن بن على إمامي ، شاگرد علامه حلي، کتاب «خلاصة الأصول في شرح مبادئ الوصول»[56]
9. شهيد أول محمد بن مکی جزینی (ت ۷۸۹ ه) کتاب «جامع البين في فوائد الشرحين»[57]
10. ابن أبي جمهور أحسائي، محمد بن علي بن إبراهيم ، کتاب «حاشية على تهذیب طريق الوصول إلى علم الأصول»[58]
قرن دهم
1. سيد جمال الدين بن عبدالله بن محمد بن حسن حسيني گرگاني «شرح تهذيب الأصول»[59]
2. محقق كركي ، علي بن الحسين بن عبد العالي (ت ۹۶۰)
ایشان از بزرگان علماء اصولی هستند که علی رغم این که کتاب اصولی ندارند اما کتابهایشان پر است از مسائل اصولی. از جمله:
الف. بحث در این که رفع وجوب بقاء جواز است یا خیر در رسالهی نماز جمعه[60]
ب. تعارض بین ظاهر و اصل در رسله جواب های شیخ حسین بن مفلح صیمری[61]
ج. بحث اجماع و راه شناخت آن در رسالهی طریق استنباط احکام[62]
د. مسأله تقليد ميت در رساله فتاوای محقق كركي[63] و شرح الألفية[64] و حاشية الشرائع[65]
3. مولى كمال الدين حسين بن خواجه شرف الدين عبد الحق أردبيلي معروف به «الالهي» (ت ۹۰۰ ه) کتاب «شرح تهذيب الأصول».[66]
4. سيد صفي الدين محمد ابن سيد جمال الدين حسيني استرابادي ، شاگرد محقق كرکی و راوي از او، کتاب «شرح تهذيب الأصول».[67]
5. شهيد الثاني، زين الدين بن على العاملي (ت 165 ه):
الف:«حجية الإجماع»[68]
ب. «تمهيد القواعد الأصولية و العربية».[69]
قرن یازدهم
1. شيخ جمال الدين أبو منصور الحسن فرزند شهيد ثانی (ت ۱۰۱۱ ه) کتاب «معالم الأصول» مقدمه أصولي برای كتاب فقهیش «معالم الدين».[70]
2. شهيد قاضي السيد نور الله شوشتري (ت ۱۰۱۹ ه) کتاب «حاشية تهذیب طريق الوصول إلى علم الأصول»[71]
3. أمير سيد فيض الله فرزند سید عبد القاهر حسینی تفرشی (ت ۱۰۲۰ ه) کتاب «أصول الفقه.[72]
4. شيخ بهائي محمد بن حسين (ت ۱۰۳۰ ه) کتاب «زبدة الأصول»[73]
5. شيخ محمد نوهی شهيد ثانی (ت ۱۰۳۰ ه) کتاب «حاشية تهذيب طريق الوصول إلى علم الأصول»[74]
6. فاضل توني ملا عبدالله (۱۰۷۱ ه) کتاب «الوافية في أصول الفقه»[75]
7. مولى أحمد فرزند مولى خليل غازي (ت ۱۰۸۳ ه) کتاب «الحاشية على الحاشية الخليلية»[76]
8. مولى خليل قزويني (ت ۱۰۸۹ ه) کتاب «الحاشية الخليلية» بر «عدة الأصول» شيخ طوسي[77]
9. مولى محدث محمد طاهر بن محمد حسين قمي شيرازي (ت ۱۰۹۸ ه) کتاب «أصول الفقه»[78]
10. شيخ محمد بن محمد بن حسين حر عاملي (ت ۱۰۹۸ ه) کتاب «أصول الفقه»[79]
قرن دوازدهم
در این قرن به جهت وسعت یافتن اخباری گری اصولیون کمتری تألیف کتاب کردند. من جمله:
1. مولى محمد بن عبد الفتاح تنكابني سراب (ت ۱۱۲۶ ه):
الف. «حجية الإجماع و خبر الواحد»[80]
ب. «عدم جواز خرق الإجماع المركب و إحداث قول ثالث»[81]
2. بهاء الدين محمد بن محمد باقر حسيني سبزواري (ت حدود ۱۱۶۰ ه) کتاب «حاشية على أصول المعالم»[82]
3. سيد محمد ابن سيد عبد الكريم بروجردي اصفهانی (ت قبل ۱۱۹۸ ه) رسالهی «الأمر و مباحثه»[83]
4. سيد حسين بن أبي القاسم جعفر كبير بن الحسين الموسوي الخوانساري (ت ۱۱۹۱ ه) کتاب «حجية الإجماع»[84]
قرن سیزدهم
در این قرن علم اصول توسعهی زیادی یافت و به کمل علمی رسید و این به جهت آن بود که شوکت اخباریین شکسته شد و اصولیین به رهبری وحید بهبهانی بر آنان غالب شدند.
عدهی زیادی از بزرگان شروع به تألیف رسالهها و کتابهای اصولی نمودند. تهراني در ذریعه تعدادی زیادی از این کتابها را نام برده است. فقط 17 کتاب به عنوان «اصول فقه» تألیف شده است.[85]
ذکر همهی این کتابها در این مختصر ممکن نیست به همین جهت به طور مثال به چند نمونه بسنده میشود:
1. وحيد بهبهاني آقا محمد باقر (ت ۱۲۰6 ه) «الاجتهاد والتقليد».[86]
2. سيد محمد مهدي ابن سيد مرتضى طباطبائي بحر العلوم (ت ۱۲۱۲ ه):
الف. «اجتماع الأمر و النهي».[87]
ب. «أصالة البراءة»[88]
3. شيخ جعفر بن خضر جناجی كاشف الغطاء (ت ۱۲۲۸ ه)، «غاية المأمول في علم الأصول»[89]
4. ميرزا أبو القاسم بن حسن شفتي قمي (ت ۱۲۳۱ ه):
الف: «القوانين المحكمة في الأصول»[90]
ب. «حاشية تهذیب طريق الوصول إلى علم الأصول»[91]
5. شيخ محمد تقي بن محمد رحيم اصفهاني (ت ۱۲۶۸ ه) «هداية المسترشدين في شرح معالم الدين»[92]
6. شيخ محمد حسین بن محمد رحيم اصفهاني (ت ۱۲۵۰۰ ه) «الفصول الغروية في الأصول الفقهية»[93]
7. سيد محمد مهدي ابن أمير سيد علي طباطبائي حائري (ت ۱۲۹۰ ه) رسالهی «المشترك»[94]
8. شيخ محمد إبراهيم بن محمد حسن خراساني اصفهاني (ت ۱۲۹۱ ه) «إشارات الأصول»[95]
9. ملا محمد تقي بن حسين علي هروي اصفهاني حائري (ت 1263 ه) «نتایج الافکار»[96]
10. شیخ مرتضی انصاری (ت 1281ه) «فرائد الاصول». بر این کتاب 80 حاشیه ذکر شده است[97].
قرن چهاردهم
بزرگانی که در این قرن تألیف کتاب اصولی کردهاند معروف تر از آن هستند که نیاز به ذکر باشد.
با استفاده از مقدمه اجود التقریرات تحقیق و نشر مؤسسهی صاحب الامر
[2] ـ رجال نجاشی 443/1164 فهرست 175/761
[3] ـ فهرست : 181/۷۸۹. رجال نجاشی : 446ـ447/1208، الذريعة ۱: 361/1896
[4] ـ فهرست: 225، الذريعة ۱: 69/343
[5] ـ رجال نجاشی : 68/ ۳۲ . فهرست : 12/36
[6] ـ فهرست : ۲۲۵ ، رجال نجاشی: 32/68 ذریعه 24: 285/1460
[7] ـ تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام: 311 ذریعه 7: 176/910
[8] ـ رجال نجاشی 63/148 ذریعه 7: 139/765 به اسم کتاب خبر واحد و 6: 270/1466 به اسم حجیة الاخبار
[9] ـ رجال نجاشی: 387/1407
[10] ـ تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام ۳۱۲، الذريعة ۱۸: 24/4۹۳
[11] ـ تأسيس الشيعة العلوم الاسلام : ۳۱۲، الذريعة 3: 181/643
[12] ـ فهرست 190/852 ذریعه 1: 69/342
[13] ـ رجال نجاشی: 384/1045 فهرست: 136/592 ذریعه: 20: 344/3319
[14] ـ رجال نجاشی 369/1067
[15] ـ ذریعه 2: 209/814 و 4: 25/81 و 20: 186/2510
[18] ـ ذریعه 20: 391/3609
[23] ـ ذریعه 20: 245/3331
[24] ـ رجال نجاشی 271/708
[25] ـ ذریعه 20: 368/3453
[26] ـ رجال نجاشی 271/708
[29] - ذریعه 6: 78 و 15: 227/1488
[30] ـ ذریعه 20: 390/3604
[31] ـ تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام 313
[33] ـ فهرشت 87 و ذریعه 13: 277و 21: 13/3703
[34] ـ فهرست: 160 و ذریعه 13: 278/1012 طبقات اعلام الشیعه 298
[35] ـ فهرست 164 ذریعه 21: 95/4101 طبقات اعلام الشیعه 295
[36] ـ معالم العلماء 38 ذریعه 20: 173/2457 طبقات اعلام الشیعه 55
[37] ـ فهرست 164 ذریعه 13: 278 و 14: 64/1756 و طبقات اعلام الشیعه 242 و 278
[38] ـ فهرست 161 ذریعه 15: 367/2318 طبقات اعلام الشیعه 274
[39] ـ ذریعه 21: 180/4503 و 24: 425
[40] ـ ذریعه 24: 426/2228
[41] ـ ذریعه 24: 193/1008
[42] - ذریعه 4: 511 ـ 512 مکتبه علامه حلی 109
[43] - ذریعه 16: 24 کتبه علامه حلی 43
[44] - ذریعه 19: 43/229 مکتبه علامه حلی 169
[45] ـ ذریعه 23: 15/7848 مکتبه علامه حلی 197
[46] - ذریعه 24: 303/1586
[47] ـ ذریعه 24: 408 ـ 409 مکتبه علامه حلی 209
[48] ـ ذریعه 24: 426/2227 مکتبه علامه حلی 217
[49] - امل الامل 2: 141 ذریعه 4: 499/2235 و 13: 168
[52] ـ ذریعه 13: 168 و 23: 207/8653
[59] - کشف الحجب 330 ذریعه 13: 166/565
[60] ـ رسايل محقق کرکی1: 140 ـ 142
[61] ـ رسائل محقق کرکی 2: 236ـ 238
[62] ـ رسائل محقق کرکی 3: 48
[63] ـ رسائل محقق کرکی 2: 252 ـ 254
[64] ـ رسائل محقق کرکی 3: 176 ـ 177
[65] ـ حاشیة الشرایع مخطوط صفحه 163
[69] ـ ذریعه 4: 433ـ 434/1923
[70] ـ ذریعه 21: 198/4593
[72] ـ أمل الامل 2: 218 ذریعه 2: 208/808
[81] ـ ذریعه 15: 236/1537
[90] ـ ذریعه 17: 202/1081
[97] ـ ذریعه 6: 152 ـ 162
قرن دوم
آنچه ائمه در این باب از قواعد تعلیم فرموده بودند توسط برخی شاگردانشان جمع آوری و در کتابها و رسالههای مستقلی تألیف شد.
در قرن دوم متکلم و اصولی بزرگ هشام بن حکم کوفی شیبانی (ت ۱۷۹ ه)، در کتاب «الفاظ و مباحثها» این مطالب را گردآوری کرد.
ایشان از بهترین شاگردان امام صادق و از خواص امام کاظم علیهما السلام بود.
ابن ندیم در فهرست میگوید کتاب الفاظ او معروف است.[1] نجاشی و شیخ در رجالشان از این کتاب نام بردهاند.[2]
قرن سوم
1. یونس بن عبد الرحمن، (ت ۲۰۸ ه). کتاب «اختلاف الحديث و مسائله»[3]
این بزرگوار امام صادق را دیده است ولی از او روایتی ندارد اما از امام کاظم نقل فرموده و وکیل امام رضا بوده است.
2. أبو سهل إسماعيل بن علي بن إسحاق نوبختي بغدادي ، که إمام عسكري را ملاقات کرد و در شهادت ایشان حاضر بود.
ایشان کتابهایی در علم اصول دارد:
الف: «إبطال القياس»[4]
ب: «الخصوص...