طرح منبر با موضوع امام حسن مجتبی علیه السلام
۱) آزمایش، حکمت آفرینش
هیچ خردمندی کار بیهوده انجام نمیدهد چه رسد به عطا کننده خرد و خالق عقلاء!
از این رو آفرینش حکیمانه است.
در منابع وحی حکمتهای متعددی برای آفرینش بیان شده است. یکی از برجستهترین آنها آزمودن خلایق است.
در بحثی با عنوان «انسان در آزمایشگاه» مثالی آوردیم که اندکی این مسئله را توضیح میدهد.
بر اساس آزمایشها مردم این گونه طبقه بندی میشوند.
۲) طبقات مردم
2.1) مردم به دو گروه اهل ایمان و اهل کفر تقسیم میشوند. (منافق اسما مسلمان است اما از نظر حکمی بدتر از کافر است.)
2.2) اهل ایمان نیز به دو گروه نیکوکاران و بدکاران تقسیم میشوند.
2.3) افراد خالص هر یک از این دو گروه، آن چنان حسابشان روشن است که نیکوکارانش بدون حساب و کتاب به بهشت میروند و بدکارانشان نیز بدون حساب و کتاب وارد دوزخ میشوند.
در مقابل این دو گروه کسانی هستند که عمل صالح را با عمل طالح مخلوط کردهاند.
2.4) صالحان نیز دارای سه طبقه ممتاز هستند که عبارتند از محدَّثین و انبیاء و رسولان.
با توجه به مطلبی که با عنوان «دشواری آزمون موفقها» و «سرافرازان آزمایش و بلا»، روشن میشود که لازمه مقام ممتازان امتحانات دشوار و ویژه است.
همچون آزمایش ایوب و موسی و…
2.5) ممتازترین ممتازان، پیامبران اولوا العزم هستند.
2.6) مقام امامت ابراهیم
از میان پیامبران اولو العزم ابراهیم مقامی ویژه دارد.
چرا که ابراهیم پس از مقام نبوت و رسالت و خلت، امتحانات ویژهای را گذراند.
از میان آزمایشهای ابراهیم چند نقطه بسیار برجسته است همانند اسکان هاجر و اسماعیل در مکه و ذبح اسماعیل
این مقامات مقدمهای شد برای کسب مقام بسیار ویژه امامت
وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمین (البقرة : 124)
عَنْ زَیدٍ الشَّحَّامِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ یتَّخِذَهُ نَبِیاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِیاً قَبْلَ أَنْ یتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ یتَّخِذَهُ خَلِیلًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِیلًا قَبْلَ أَنْ یجْعَلَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْیاءَ قَالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قَالَ فَمِنْ عِظَمِهَا فِی عَینِ إِبْرَاهِیمَ قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ قَالَ لَا یكُونُ السَّفِیهُ إِمَامَ التَّقِی.
2.7) قله امامت خاتم الانبیاء و اوصیاء
پس از ابراهیم، مقام امامت البته با حفظ مراتب، به چهارده معصوم از جمله امام حسن مجتبی علیه السلام رسید.
اینک نگاهی به جایگاه امام حسن مجتبی علیه السلام میافکنیم.
3) شناخت عمومی امام حسن علیه السلام
شناخت امام حسن مجتبی بدون شناخت عمومی امام و نیز مقامات عمومی اهل بیت علیهم السلام (مقام اهل بیتی) و نیز مقام عمومی خمسه طیبه (مانند جریان سوره هل اتی) ممکن نیست.
۴) شناخت ویژگیهای امام حسن علیه السلام
علاوه بر مطالب یاد شده نیازمند شناخت ویژگیهای امام حسن علیه السلام نیز هستیم.
البته باید توجه داشت که به دلیل قصور ما از درک مقامات عامه معصومین، توانایی درک تفاوت میان اولیاء خدا را نداریم.
4.1) ولادت امام حسن علیه السلام
مشهور آن است كه ولادت حضرت امام حسن علیه السّلام در شب سه شنبه، نیمه ماه مبارك رمضان سال سوم هجری بوده است.
4.2) تهنیت جبرئیل و جریان نامگذاری
در منتهی الامال آمده است:
جبرئیل برای تهنیت در روز هفتم نازل شد و امر كرد آن حضرت را كه او را نام و كنیت بگذارد و سرش را بتراشد، و عقیقه از برای او بكشد، و گوشش را سوراخ كند
پس حقّ تعالی امر كرد به جبرئیل كه از برای محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلم پسری متولّد شده است برو به سوی زمین، سلام مرا به او برسان و تهنیت و مبارك باد بگوی. و بگو كه علی نسبت به تو به منزله هارون است به موسی، پس او را مسمّی كن به اسم پسر هارون.
4.3) محبت پیامبر صلی الله علیه و آله به حسنین
محبت پیامبر صلی الله علیه وآله نسبت به حسنین بسیار شگفت بوده است. شگفتتر از آن پشت پرده این محبت با توجه به عصمت پیامبر است.
در منتهی الامال آمده است:
روزی حضرت رسالت پناه صلّی اللّه علیه و آله و سلم نماز میكرد كه حسنین علیهما السّلام آمدند بر پشت آن حضرت سوار شدند. چون سر از سجده برداشت با نهایت لطف و مدارا گرفت و بر زمین گذاشت. چون باز به سجده رفت، دیگر بار ایشان سوار شدند چون از نماز فارغ شد، هر یكی را بر یكی از رانهای خود نشانید و فرمود: هر كه مرا دوست دارد باید كه این دو فرزند مرا دوست بدارد
حضرت حسن علیه السّلام میآمد بر پشت و گردن حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلم سوار میشد گاهی كه آن حضرت در سجده بود. و حضرت او را به رفق و همواری از دوش خود میگرفت. گاهی مردم بعد از فراغ از نماز عرض كردند: یا رسول اللّه، شما نسبت به این كودك به طوری مهربانی میكنید كه با احدی چنین نمیكنید! فرمود: این كودك ریحانه من است. و همانا این پسر من سید و بزرگوار است و امید میرود كه حقّ تعالی به بركت او اصلاح كند بین دو گروه از مسلمانان
روزی حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلم بر فراز منبر بود كه صدای گریه دو ریحانه خود حسنین علیهما السّلام را شنید. پس بیتابانه از منبر به زیر آمد و رفت ایشان را ساكت گردانید و برگشت و فرمود كه از صدای گریه ایشان چندان بیتاب شدم كه گویا عقل از من بر طرف شد
4.4) زیبایی امام حسن علیه السلام
انسان دارای ابعاد متعددی است. زیبایی امام حسن در همه ابعاد مشهود و منقول است.
4.4.1) زیبایی صورت امام حسن علیه السلام
در منتهی الامال آمده است:
گاهی بساطی برای آن جناب بر در خانه میگسترانیدند و آن حضرت از خانه بیرون میشد و بر روی آن مینشست. پس هر كس كه از آنجا عبور میكرد به جهت جلالت آن حضرت میایستاد و عبور نمیكرد تا آن كه راه كوچه از رفت و آمد مسدود و منقطع میشد، حضرت كه چنین میدید داخل خانه میشد، و مردم پراكنده میشدند و در پی كار خویش میرفتند.
4.4.2) زیبایی سیرت امام حسن علیه السلام
در منتهی الامال آمده است:
جناب امام حسن علیه السّلام را كه طعام میل میفرمود و سگی در پیش روی او بود و هر زمانی كه آن جناب لقمهای برای خود بر میداشت مثل آن را نیز برای آن سگ میافكند، من گفتم: یا بن رسول اللّه! آیا اذن میدهی كه این سگ را از نزد طعام شما دور كنم؟ فرمود: بگذار باشد چه من از خداوند عزّ و جلّ حیا میكنم كه صاحب روحی در روی من نظر كند و من چیز بخورم و به او نخورانم.
یكی از غلامان آن حضرت خیانتی كرد كه مستوجب عقوبت شد، حضرت اراده كرد او را تأدیب فرماید، غلام گفت: وَ الْكاظِمِینَ الْغَیظَ. حضرت فرمود: خشم خود را فرو خوردم. گفت: وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ فرمود: تو را عفو كردم و از تقصیر تو در گذشتم، گفت: وَ اللَّهُ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ فرمود كه: تو را آزاد كردم و از برای تو مقرّر كردم دو برابر آنچه را كه به تو عطا میكردم
4.4.3) زیبایی روح امام حسن علیه السلام
در منتهی الامال آمده است:
پدرم از پدر خود خبر داد كه حضرت امام حسن علیه السّلام در زمان خود از همه مردمان عبادت و زهدش بیشتر بود و افضل مردم بود. و هرگاه سفر حجّ میكرد، پیاده میرفت. و گاهی با پای برهنه راه میپیمود. و هرگاه یاد میكرد مرگ و قبر و بعث و نشور و گذشتن بر صراط را گریه میكرد. و چون یاد میكرد عرض اعمال را بر حقّ تعالی، نعره میكشید و مدهوش میگشت. و چون به نماز میایستاد، بندهای بدنش میلرزید به جهت آن كه خود را در مقابل پروردگار خویش میدید، و چون یاد میكرد بهشت و دوزخ را اضطراب مینمود مانند اضطراب كسی كه او را مار یا عقرب گزیده باشد، و از خدا مسألت میكرد بهشت را و استعاذه میكرد از آتش جهنّم. و هرگاه در قرآن تلاوت میكرد: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا» میگفت: لبیك اللّهمّ لبّیك. و در هیچ حالی كسی او را ملاقات نكرد مگر آن كه میدید كه مشغول به ذكر خداوند است. و زبانش از تمام مردم راستگوتر بود و بیانش از همه كس فصیحتر بود،
بیست و پنج مرتبه پیاده به حجّ رفت. و دو مرتبه و به روایتی سه مرتبه، مالش را با خدا قسمت كرد كه نصف آن را خود برداشت و نصف دیگر را به فقرا داد
أَنَّ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی ع كَانَ إِذَا تَوَضَّأَ ارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِكَ فَقَالَ حَقٌّ عَلَی كُلِّ مَنْ وَقَفَ بَینَ یدَی رَبِّ الْعَرْشِ أَنْ یصْفَرَّ لَوْنُهُ وَ تَرْتَعِدَ مَفَاصِلُهُ.
وَ كَانَ ع إِذَا بَلَغَ بَابَ الْمَسْجِدِ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ یقُولُ إِلَهِی ضَیفُكَ بِبَابِكَ یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِیءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَكَ یا كَرِیمُ.
4.5) تجلی زیبایی حسنین در بهشت
در روایات اسلام فراوان این مضامین نقل شده است:
حسنین علیهما السّلام دو سید جوانان اهل بهشتند و دو ریحانه و گل بوستان منند.
4.6) توانایی الهی امام حسن علیه السلام
به چند اشاره محدود از توانایی الهی امام حسن علیه السلام توجه کنید:
4.6.1) حیات دادن
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خَرَجَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فِی بَعْضِ عُمَرِهِ وَ مَعَهُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الزُّبَیرِ كَانَ یقُولُ بِإِمَامَتِهِ قَالَ فَنَزَلُوا فِی مَنْهَلٍ مِنْ تِلْكَ الْمَنَاهِلِ قَالَ نَزَلُوا تَحْتَ نَخْلٍ یابِسٍ قَدْ یبِسَ مِنَ الْعَطَشِ قَالَ فَفُرِشَ لِلْحَسَنِ ع تَحْتَ نَخْلَةٍ وَ لِلزُّبَیرِی بِحِذَائِهِ تَحْتَ نَخْلَةٍ أُخْرَی قَالَ فَقَالَ الزُّبَیرِی وَ رَفَعَ رَأْسَهُ لَوْ كَانَ فِی هَذَا النَّخْلِ رُطَبٌ لَأَكَلْنَا مِنْهُ قَالَ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ ع وَ إِنَّكَ لَتَشْتَهِی الرُّطَبَ قَالَ نَعَمْ فَرَفَعَ الْحَسَنُ ع یدَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَدَعَا بِكَلَامٍ لَمْ یفْهَمْهُ الزُّبَیرِی فَاخْضَرَّتِ النَّخْلَةُ ثُمَّ صَارَتْ إِلَی حَالِهَا فَأَوْرَقَتْ وَ حَمَلَتْ رُطَباً قَالَ فَقَالَ لَهُ الْجَمَّالُ الَّذِی اكْتَرَوْا مِنْهُ سِحْرٌ وَ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ وَیلَكَ لَیسَ بِسِحْرٍ وَ لَكِنْ دَعْوَةُ ابْنِ النَّبِی مُجَابَةٌ قَالَ فَصَعِدُوا إِلَی النَّخْلَةِ حَتَّی صَرَمُوا مِمَّا كَانَ فِیهَا مَا كَفَاهُم
4.6.2) تغییر ذات
عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ بَعْضُهُمْ لِلْحَسَنِ بْنِ عَلِی ع فِی احْتِمَالِهِ الشَّدَائِدَ عَنْ مُعَاوِیةَ فَقَالَ ع كَلَاماً مَعْنَاهُ لَوْ دَعَوْتُ اللَّهَ تَعَالَی لَجَعَلَ الْعِرَاقَ شَاماً وَ الشَّامَ عِرَاقاً وَ جَعَلَ الْمَرْأَةَ رَجُلًا وَ الرَّجُلَ امْرَأَةً فَقَالَ الشَّامِی وَ مَنْ یقْدِرُ عَلَی ذَلِكَ فَقَالَ ع انْهَضِی أَ لَا تَسْتَحِینَ أَنْ تَقْعُدِی بَینَ الرِّجَالِ فَوَجَدَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ امْرَأَةً ثُمَّ قَالَ وَ صَارَتْ عِیالُكَ رَجُلًا وَ تُقَارِبُكَ وَ تَحْمِلُ عَنْهَا وَ تَلِدُ وَلَداً خُنْثَی فَكَانَ كَمَا قَالَ ع ثُمَّ إِنَّهُمَا تَابَا وَ جَاءَا إِلَیهِ فَدَعَا اللَّهَ تَعَالَی فَعَادَا إِلَی الْحَالَةِ الْأَوْلَی.
5) ریشه عدم معرفت ائمه (هواپرستی و جهل)
مطالب گفته شده قطرهای از دریا هم نبود.
اما با این همه این پرسش زنده میشود که افرادی همچون امام حسن علیه السلام با این همه کمال و جمال ظاهری و معنوی چرا ناشناخته ماندهاند و شگفتتر این که چرا این همه به این بزرگواران ستم شد؟!
ناشناختگی این بزرگواران دو ریشه مهم دارد: هواپرسی و جهل
5.1) حجاب آلودگی قلب (ریشه نخست ناشناختگی اولیاءخدا)
خدای رحمت کند بزرگی را که خیلی بر این حدیث تأکید داشت:
عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْكَابُلِی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا فَقَالَ یا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ- الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ وَ اللَّهِ یا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ ینَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یحْجُبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ یشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهِ یا أَبَا خَالِدٍ لَا یحِبُّنَا عَبْدٌ وَ یتَوَلَّانَا حَتَّی یطَهِّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ لَا یطَهِّرُ اللَّهُ قَلْبَ عَبْدٍ حَتَّی یسَلِّمَ لَنَا وَ یكُونَ سِلْماً لَنَا فَإِذَا كَانَ سِلْماً لَنَا سَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ شَدِیدِ الْحِسَابِ وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ یوْمِ الْقِیامَةِ الْأَكْبَرِ.
5.2) در جهل نگه داشتن (شیطنتهای دشمنان در کتمان حقیقت ریشه دوم ناشناختگی اولیاء خدا)
در جهل نگه داشتن خلایق نسبت به مقام اولیاء الهی سر دراز دارد که به چند اشاره بسنده میکنیم.
5.2.1) اخفاء و سانسور حقایق
خدای رحمت کند مرحوم علامه امینی را که میفرمود در روایات اسلامی وارد شده است یکی از تابعین از یکی از صحابه پرسید تو در غدیر خم بودی؟ پاسخ داد آری گفت میتوانی جریانش را برایم نقل کنی؟ پاسخ داد: میخواهی گردنم را بزنند؟!
5.2.2) سرقت کمالات (حسن بصری)
بزرگی میفرمود بسیاری از کلمات حکمت آمیز منسوب به حسن بصری روایات امام حسن علیه السلام است که سرقت شده است.
6) تعجب نکنیم، تاریخ پیوسته تکرار میشود
غالبا صفحه سیاه تاریخ باور نکردنی است. از این رو شگفت زده میشویم که با این همه مقامات، چرا باز هم اولیاء خدا مظلوم و ناشناخته ماندهاند!
چون ما به خود مغرور هستیم و بیش از اندازه خود را باور داریم دچار این شگفتی میشویم.
اما اگر آزمایشی پیش آید وضعیت ادعاهای زیاد ما روشن خواهد شد.
مناسب است در این زمینه به مطلبی با عنوان «رسوایی صدها منتظر مشتاق با خون دو بزغاله» مراجعه کنید.
7) مقام اولیاء خداوند در قیامت صغری و کبری روشن خواهد شد
به دلیل تقصیر و قصور ما اولیاء خدا ناشناخته ماندهاند.
تنها در قیامت صغری (دوران طلایی ظهور) و قیامت کبری است که پرده از مقام آنها برداشته خواهد شد.
از این رو تا امام زمان علیه السلام ظهور نکند هرگز عمق و ابعاد ستمی که با تیرباران کردن جنازه امام حسن محقق شد، روشن نخواهد شد.
۸) هزاران افسوس از دوست
اگر اولیاء خدا شناخته میشدند، خواه ناخواه در قلوب انسانها جا باز میکردند و دین خدا همچون آب روان جهان را فرا میگرفت و نیازی به برخی از برنامهها و تدابیر هزینهبردار نبود.
افسوس که نه دشمن در پوشاندن چهره اولیاء خدا از پای نشست و نه دوست قدمی در این زمینه برداشت.
و صد افسوس که دوست نه تنها قدمی در راستای معرفی اهل بیت برنداشت بلکه به دلیل جهالت، دچار پندارهای باطل گردید و از شناخت آنان دور گشت.
و هزار افسوس که با گفتار بدون مستند و کردار آلوده، دوستان اهل بیت نه تنها زینت آنان نشدند بلکه ننگ آنان گردیدند.
ای کاش اگر معرف آنان نشدیم و اگر زینت آنان نگردیدیم، ننگ و عار اهل بیت نمیشدیم!
از دشمن گلهای نیست هر چه هست از دوست است دوست!
طرح منبر با موضوع امام حسن مجتبی علیه السلام
۱) آزمایش، حکمت آفرینش
هیچ خردمندی کار بیهوده انجام نمیدهد چه رسد به عطا کننده خرد و خالق عقلاء!
از این رو آفرینش حکیمانه است.
در منابع وحی حکمتهای متعددی برای آفرینش بیان شده است. یکی از برجستهترین آنها آزمودن خلایق است.
در بحثی با عنوان «انسان در آزمایشگاه» مثالی آوردیم که اندکی این مسئله را توضیح میدهد.
بر اساس آزمایشها مردم این گونه طبقه بندی میشوند.
۲) طبقات مردم
2.1) مردم به دو گروه اهل ایمان و اهل کفر تقسیم میشوند. (منافق اسما مسلمان است اما از نظر حکمی بدتر از کافر است.)
2.2) اهل ایمان نیز به دو گروه نیکوکاران و بدکاران تقسیم میشوند.
2.3) افراد خالص هر یک از این دو گروه، آن چنان حسابشان روشن است که نیکوکارانش بدون حساب و کتاب به بهشت میروند و بدکارانشان نیز بدون حساب و کتاب وارد دوزخ میشوند.
در مقابل این دو گروه کسانی هستند که عمل صالح را با عمل طالح مخلوط کردهاند.
dir="RTL"...