آقای آقا رضی شیرازی که از علمای طراز اول تهران است، از آشیخ بهاء الدین نوری و ایشان هم از پدرش آشیخ عبدالنبی نوری نقل کرد که ایشان میگفت:
در موقعی که سید جمال به اسلامبول تبعید شده بود، من در اسلامبول بودم.
سید جمال به من برخورد کرد و با اصرار گفت: شما واسطه شوید و میرزای شیرازی را وادار کنید که ناصرالدین شاه را تکفیر و از سلطنت عزل کند.
علت اینکه سید جمال این درخواست را از آشیخ عبد النبی مطرح کرد، این بود که آشیخ عبد النبی از شاگردان فاضل میرزا و نزد وی مقرب بود.
آشیخ عبد النبی به سید جمال گفت: خب، اگر شاه ساقط شود، چه کسی به جای او به سلطنت برسد؟
سید جمال گفت: من.
آشیخ عبد النبی گفت: این کار به پشتیبان نیاز دارد، پشتیبان تو کیست؟
سید جمال گفت: سلطان عبد الحمید!
آشیخ عبد النبی میگفت: من قبول نکردم و با سید جمال بحث کردم.
بعدا که آشیخ عبد النبی خدمت میرزا رسید و ماجرا را برای میرزا بازگو کرد، میرزا فرمود: اگر به سید جمال جواب مثبت داده بودی، اجازه نمیدادم پیش من بیایی.[1]
[1]- جرعهای از دریا ج 2 ص 371
آقای آقا رضی شیرازی که از علمای طراز اول تهران است، از آشیخ بهاء الدین نوری و ایشان هم از پدرش آشیخ عبدالنبی نوری نقل کرد که ایشان میگفت:
در موقعی که سید جمال به اسلامبول تبعید شده بود، من در اسلامبول بودم.
سید جمال به من برخورد کرد و با اصرار گفت: شما واسطه شوید و میرزای شیرازی را وادار کنید که ناصرالدین شاه را تکفیر و از سلطنت عزل کند.
علت اینکه سید جمال این درخواست را از آشیخ عبد النبی مطرح کرد، این بود که آشیخ عبد النبی از شاگردان فاضل میرزا و نزد وی مقرب بود.
آشیخ عبد النبی به سید جمال گفت: خب، اگر شاه ساقط شود، چه کسی به جای او به سلطنت برسد؟
سید جمال گفت: من.
آشیخ عبد النبی گفت: این کار به پشتیبان نیاز دارد، پشتیبان تو کیست؟
سید جمال گفت: سلطان عبد الحمید!
آشیخ عبد النبی میگفت: من قبول نکردم و با سید جمال بحث کردم.
بعدا که آشیخ عبد النبی خدمت میرزا رسید و ماجرا را برای میرزا بازگو کرد، میرزا فرمود: اگر به سید جمال جواب مثبت داده بودی، اجازه نمیدادم پیش من بیایی.