پدرم در تربت که بود در هر مسجد که او نماز میخواند اغلب مردم موجه شهر در آن جا جمع میشدند و به وی اقتدا میکردند.
بدین سبب آن مسجد با رونقتر از مساجد دیگر میگشت.
و چون به سفر میرفت کسی دیگر به خیال این که آن مسجد با رونقتر است میرفت جای او را میگرفت.
پدرم وقتی باز میگشت و میدید دیگری در آن محل نماز میخواند به هر مسجد دیگر که خالی بود و امامی نداشت هر چند مخروبه و دور افتاده بود میرفت و باز آن مسجد معمور میگشت و رونق مییافت به این جهت او غالبا سیار بود و مسجد ثابتی کمتر داشت.
فضیلتهای فراموش شده صفحه 138
«برگ سبز» تحفه درویش
پدرم در تربت که بود در هر مسجد که او نماز میخواند اغلب مردم موجه شهر در آن جا جمع میشدند و به وی اقتدا میکردند.
بدین سبب آن مسجد با رونقتر از مساجد دیگر میگشت.
و چون به سفر میرفت کسی دیگر به خیال این که آن مسجد با رونقتر است میرفت جای او را میگرفت.
پدرم وقتی باز میگشت و میدید دیگری در آن محل نماز میخواند به هر مسجد دیگر که خالی بود و امامی نداشت هر چند مخروبه و دور افتاده بود میرفت و باز آن مسجد معمور میگشت و رونق مییافت به این جهت او غالبا سیار بود و مسجد ثابتی کمتر داشت.