×

درباره میز من طلبه هستم

مسیر «هویت‌یابی» از انسان شناسی آغاز و سپس به سرمنزل عقل شناسی، دین شناسی، اسلام شناسی و شیعه شناسی می‌رسد.
ادامه این سیر دقیق علمی، کامل‌ترین هویت، یعنی «هویت طلبگی» را رقم می‌زند.
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴
۱۸ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

سخنرانی فاطمیه(تفاوت گریه فاطمه‌زهرا باگریه‌پیامبران)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۱۲/۰۲-۱۵:۵۴:۱۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۱۲/۰۲-۱۹:۴۵:۳۶
    • کد مطلب:15914
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 2752

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در رأس گریه کنندگان عالم پنج نفر قرار دارند: حضرت آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام.[1]

ویژگی‌های گریه این پنج نفر عبارت است از:

۱- شدت گریه

شدت گریه حضرت آدم به اندازه‌ای بود که اثر اشک بر چهره‌اش چون دره‌ای در صحرایی نمایان گشت.

شدت گریه حضرت یعقوب به اندازه‌ای بود که چشمانش نابینا گشت و در معرض مرگ قرار گرفت.

شدت گریه حضرت یوسف به اندازه‌ای بود که هم‌زندانیانش آن چنان اذیت شدند که از او خواستند یا روز گریه کند و یا شب.

شدت گریه فاطمه زهرا سلام الله علیها به اندازه‌ای بود که اهل یک شهر از آن بی‌تاب شدند و به آن حضرت اعتراض کردند. از این رو آن حضرت ناچار شد برای گریه کردن به خارج از مدینه برود.

شدت گریه امام سجاد علیه السلام به اندازه‌ای بود که چهل سال با دیدن غذا و آب و ذبح گوسفند به یاد کشته شدن پدر و برادرانش می‌افتاد و بی‌تاب می‌گردید.

۲- علت گریه

علت گریه حضرت آدم فراق بهشت و عصیانی بود که از آن حضرت سر زده بود.[2]

علت گریه حضرت یعقوب و یوسف دوری و جدایی از یکدیگر بود. در حالی که هر دو علم به زنده بودن دیگری داشتند.[3]

اما علت گریه صدیقه طاهره بر باد رفتن ثمره کل آفرینش به دست غاصبین خلافت علی علیه السلام بود.

علت گریه امام سجاد علیه السلام فاجعه کربلا بود که خود یکی از آثار غصب خلافت و ستمی است که بر صدیقه کبری رفته است.

۳- نتیجه گریه

حضرت آدم و یعقوب و یوسف بالاخره به مقصود خود رسیده و گریه‌ی آنها پایان یافت.

توبه حضرت آدم پذیرفته شد و مورد مغفرت قرار گرفت.

حضرت یعقوب و یوسف نیز به وصال یکدیگر رسیدند.

اما فاجعه غصب خلافت آتشی که بر دل فاطمه زهرا زده است که نه تنها همچنان شعله‌ور است، بلکه تمامی مصیبتهای بر اولاد آن حضرت و نیز ادامه ظلمها و ستمها همگی از نتایج همان ظلم نخست در غصب خلافت علی است.

۴- ویژگی‌های گریه حضرت زهرا سلام الله علیها

غم و اندوه فاطمه زهرا پایان نیافت و هرگز پس از پیامبر و تا آخرین لحظه زندگی خوشی نداشت و ابدا خوشحال دیده نشد.[4]

نه تنها مصیبتهای حضرت پایانی نداشت بلکه عمق فاجعه به اندازه‌ای بود که حضرت خبر مرگش خوشحال می‌شد و خود نیز برای تعجیل در مرگش دعا می‌کرد.

در میان این پنج بزرگوار یاد شده، گریه زهرا اطهر سلام الله علیها شدیدتر از همه بود.

آن چه مهم است این است که منشأ گریه فاطمه زهرا سلام الله علیها نه تنها شخصی نبود، بلکه برترین و بزرگترین دلیل الهی و انسانی را داشت.

با وجود عظمت محیر العقول مصیبتهای حضرت زهرا و شدت ظلم غاصبین به آن حضرت، مصیبتهای وارده را نادیده می‌انگارد[5] و در بیان سرچشمه غم و اندوه بی‌پایان خود، فقدان پیامبر و ظلم به وصی پیامبر و زیر پا گذاشتن قران و سنت آن حضرت را برمی‌شمارد.[6]

هر چند فاجعه کربلا آن چنان تلخ است که تأثیر آن بر امام سجاد علیه السلام این گردید که آن حضرت خود پنجمین بکّاء عالم گردید. اما با این همه خود فاجعه کربلا یکی از شاخه‌های مصیبت فاطمه زهرا سلام الله علیها است.

فاطمه زهرا با حسرت فراوان و غصه کمر شکن از دار دنیا رفت.

این فاجعه همچنان تر و تازه باقی مانده و انتقام آن گرفته نشده است تا این که منتقم خون آن حضرت یعنی بقیة الله الاعظم امام زمان علیه السلام ظهور فرمایند.

با مقایسه مختصر و ناقص بکّائون عالم، با قطره‌ای از عظمت فاطمه زهرا سلام الله علیها در مقابل انبیاء الهی آشنا شدیم.

البته تنها کسی که از عظمت فاطمه زهرا و بزرگی مصیبتهای آن حضرت خبر دارد که هنگام دفن آن حضرت برای صبر به نماز پناه برد.

اما با این همه او که زانوانش در مصیبت فاطمه‌اش لرزید و خم گردید باز هم به پیامبر سفارش می‌کند که فاطمه به من نگفت یا رسول الله تو او را سؤال پیچ کن که امت بر سر او چه آوردند.

انا لله و انا الیه راجعون

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَمَّا قُبِضَتْ فَاطِمَةُ ع دَفَنَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ سِرّاً وَ عَفَا عَلَى مَوْضِعِ قَبْرِهَا ثُمَّ قَامَ فَحَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ‏ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ زَائِرَتِكَ وَ الْبَائِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ وَ الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللَّحَاقِ بِكَ قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ عَفَا عَنْ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ لِي فِي التَّأَسِّي بِسُنَّتِكَ فِي فُرْقَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ نَفْسُكَ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي بَلَى وَ فِي كِتَابِ اللَّهِ لِي أَنْعَمُ الْقَبُولِ- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ وَ أُخْلِسَتِ الزَّهْرَاءُ فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ وَ هَمٌّ لَا يَبْرَحُ مِنْ قَلْبِي أَوْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا مُقِيمٌ كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ بَيْنَنَا وَ إِلَى اللَّهِ أَشْكُو وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمُ اللَّهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِينَ وَاهَ وَاهاً وَ الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أَجْمَلُ وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْكُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّكْلَى عَلَى جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اللَّهِ تُدْفَنُ ابْنَتُكَ سِرّاً وَ تُهْضَمُ حَقَّهَا وَ تُمْنَعُ إِرْثَهَا وَ لَمْ يَتَبَاعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلَقْ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ إِلَى اللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ فِيكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَحْسَنُ الْعَزَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهَا السَّلَامُ وَ الرِّضْوَانُ. الكافي ج‏1، ص: 458

 

[1]- قَالَ الصَّادِقُ ع الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ص فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَى عَلَى الْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ فِي خَدَّيْهِ مِثْلَ الْأَوْدِيَةِ وَ أَمَّا يَعْقُوبُ فَبَكَى عَلَى يُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّى قِيلَ لَهُ تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهالِكِينَ وَ أَمَّا يُوسُفُ فَبَكَى عَلَى يَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا لَهُ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ بِالنَّهَارِ وَ تَسْكُتَ بِاللَّيْلِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِيَ بِاللَّيْلِ وَ تَسْكُتَ بِالنَّهَارِ فَصَالَحَهُمْ عَلَى وَاحِدٍ مِنْهُمَا وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى تَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَدِينَةِ وَ قَالُوا لَقَدْ آذَيْتِينَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ وَ كَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِي حَتَّى تَقْضِيَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَبَكَى عَلَى الْحُسَيْنِ عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ وَ مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ قَالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ الْعَبْرَةُ.

وَ قَالَ ع الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ إِنَّهُ بَكَى عَلَى الْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ عَلَى خَدَّيْهِ أَمْثَالُ الْأَوْدِيَةِ وَ بَكَى يَعْقُوبُ عَلَى يُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ بَكَى يُوسُفُ عَلَى يَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى مِنْهُ أَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا إِمَّا تَبْكِي بِاللَّيْلِ وَ تَسْكُتُ بِالنَّهَارِ أَوْ تَسْكُتُ بِاللَّيْلِ وَ تَبْكِي بِالنَّهَارِ وَ بَكَتْ فَاطِمَةُ ع عَلَى فِرَاقِ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى تَأَذَّى أَهْلُ الْمَدِينَةِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْبَقِيعِ فَتَبْكِي فِيهِ وَ بَكَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع عشرون [عِشْرِينَ‏] سَنَةً وَ مَا رَأَوْهُ عَلَى أَكْلٍ وَ لَا عَلَى شُرْبٍ إِلَّا وَ هُوَ يَبْكِي فَلَامُوهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصَارِعَ أَبِي وَ أَهْلِ بَيْتِي إِلَّا وَ خَنَقَتْنِي الْعَبْرَةُ.

[2]- وَ عَنْهُ ع الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ يَعْقُوبُ وَ يُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ فَبَكَى لِلْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ فِي خَدَّيْهِ مِثْلُ الْأَوْدِيَةِ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ أَنَّهُ بَكَى حَتَّى خَرَجَ مِنْ إِحْدَى عَيْنَيْهِ مِنَ الدُّمُوعِ مِثْلُ مَاءِ دِجْلَةَ وَ مِنَ الْأُخْرَى مِثْلُ مَاءِ الْفُرَات‏

سَأَلَهُ عَنْ بُكَاءِ آدَمَ عَلَى الْجَنَّةِ وَ كَمْ كَانَتْ دُمُوعُهُ الَّتِي جَرَتْ مِنْ عَيْنَيْهِ فَقَالَ ع بَكَى مِائَةَ سَنَةٍ أَيْ وَ خَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ الْيُمْنَى مِثْلُ الدَّجْلَةِ وَ الْعَيْنُ الْأُخْرَى مِثْلُ الْفُرَات‏

قال (عليه السلام): «لو وضع بكاء يعقوب على يوسف، و بكاء جميع الخلق إلى آخر الأبد لرجح بكاء آدم على بكائهم، و ذلك لأنه بقي من دموعه في الأرض بعد أن كف عن البكاء مائة عام، تشرب منه الوحوش و السباع و الطيور، و لدموعه رائحة كرائحة المسك الأذفر، و لذلك كثر الطيب في بلاد الهند».

[3]- حنان بن سدير، عن أبيه قال: قلت لأبي جعفر (عليه السلام): أخبرني عن يعقوب حين قال: اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ أ كان علم أنه حي، و قد فارقه منذ عشرين سنة، و ذهبت عيناه من الحزن؟ قال: «نعم، علم أنه حي». قال: و كيف علم؟ قال: «إنه دعا في السحر أن يهبط عليه ملك الموت، فهبط عليه، تربال، و هو ملك الموت، فقال له تربال: ما حاجتك، يا يعقوب؟ قال: أخبرني عن الأرواح، تقبضها مجتمعة أو متفرقة؟ قال: بل متفرقة، روحا روحا. قال: فمر بك روح يوسف؟ قال: لا. قال: فعند ذلك علم أنه حي، فقال لولده: اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ».

[4]- رُوِيَ عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ: مَا رُئِيَتْ فَاطِمَةُ ع ضَاحِكَةً مُسْتَبْشِرَةً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى قُبِضَتْ.

[5]- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص الْوَفَاةُ بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْيَتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ ع فَبَكَتْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَبْكِيِنَّ يَا بُنَيَّةِ فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْكِي لِمَا يُصْنَعُ بِي مِنْ بَعْدِكَ وَ لَكِنِّي أَبْكِي لِفِرَاقِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَبْشِرِي يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ بِسُرْعَةِ اللَّحَاقِ بِي فَإِنَّكِ أَوَّلُ مَنْ يَلْحَقُ بِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي.

[6]- دَخَلَتْ أُمُّ سَلَمَةَ عَلَى فَاطِمَةَ ع فَقَالَتْ لَهَا كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَتْ أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدٍ وَ كَرْبٍ فُقِدَ النَّبِيُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِيُّ هُتِكَ وَ اللَّهِ حِجَابُهُ مَنْ أَصْبَحَتْ إِمَامَتُهُ مَقْبَضَةً عَلَى غَيْرِ مَا شَرَعَ اللَّهُ فِي التَّنْزِيلِ وَ سَنَّهَا النَّبِيُّ ص فِي التَّأْوِيلِ وَ لَكِنَّهَا أَحْقَادٌ بَدْرِيَّةٌ وَ تِرَاتٌ أُحُدِيَّةٌ كَانَتْ عَلَيْهَا قُلُوبُ النِّفَاقِ مُكْتَمِنَةً لِإِمْكَانِ الْوُشَاةِ فَلَمَّا اسْتُهْدِفَ الْأَمْرُ أَرْسَلَتْ عَلَيْنَا شَآبِيبَ الْآثَارِ مِنْ مَخِيلَةِ الشِّقَاقِ فَيَقْطَعُ وَتَرَ الْإِيمَانِ مِنْ قِسِيِّ صُدُورِهَا وَ لَبِئْسَ عَلَى مَا وَعَدَ اللَّهُ مِنْ حِفْظِ الرِّسَالَةِ وَ كَفَالَةِ الْمُؤْمِنِينَ أَحْرَزُوا عَائِدَتَهُمْ غُرُورَ الدُّنْيَا بَعْدَ اسْتِنْصَارٍ مِمَّنْ فَتَكَ بِآبَائِهِمْ فِي مَوَاطِنِ الْكَرْبِ وَ مَنَازِلِ الشَّهَادَاتِ.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما