در اتاق نشیمن ما هم فقط گلیمی با دو سه قطعه فرش نمد بزرگ و کوچک گسترده بود که آنها نیز فرسوده گشته و بعضی جاهای آنها پاره و سوراخ شده بود و در حدود یک سوم یا کمتر از کف اتاق که یک جفت در باریک تختهای بی شیشه بود با کفش وارد زمین برهنه و از کاهگل پوشیده کف اتاق میشدیم و در کنار فرش ها کفش خود را بیرون میآوردیم.
آن گاه در همین فرشها هر سال هزارها تومان پول نقره [البته به ارزش آن زمان!] بابت سهم امام داده و سادات و رد مظالم و زکوة و صوم و صلوة به این و آن داده میشد.[1]
«برگ سبز» تحفه درویش
[1]- فضیلتهای فراموش شده صفحه176
در اتاق نشیمن ما هم فقط گلیمی با دو سه قطعه فرش نمد بزرگ و کوچک گسترده بود که آنها نیز فرسوده گشته و بعضی جاهای آنها پاره و سوراخ شده بود و در حدود یک سوم یا کمتر از کف اتاق که یک جفت در باریک تختهای بی شیشه بود با کفش وارد زمین برهنه و از کاهگل پوشیده کف اتاق میشدیم و در کنار فرش ها کفش خود را بیرون میآوردیم.
آن گاه در همین فرشها هر سال هزارها تومان پول نقره [البته به ارزش آن زمان!] بابت سهم امام داده و سادات و رد مظالم و زکوة و صوم و صلوة به این و آن داده میشد.