[توجه: نقل مطالب از دیگر منابع به معنای تأیید تمامی محتوا از سوی «سایت آشتی با خرد» نیست.]
یکی از موضوعاتی که جا دارد مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، نقاط اشتراک و تمایز سیره امام علی (علیه السلام) و خلفا در آن روشن گردد، سیره مالی خلفا است.
اما پیش از پرداختن به این موضوع ضروری است نگاهی به منابع مالی خلفا و راه های کسب درآمد آنان صورت گیرد، آن گاه به شیوه تقسیم و توزیع درآمدها و سیره اقتصادی خلفا میپردازیم.
منابع مالی خلفا
الف) خمس: در اصطلاح شرع... یک پنجم هر چیزی است. یکی از آن امور و شاید روشنترین آن، غنایم جنگی که از راه غلبه مسلمانان بر کفار به دست میآید و اختیار آن با امام مسلمانان است که آن را میان صاحبانش (انفال/14) یا مصالح مسلمانان یا آنگونه خود مصلحت میداند تقسیم کند.
غنایم جنگی از مهمترین و سرآمدترین راههای کسب درآمد در عصر خلفا به شمار میرفت، در دوره ابوبکر به سبب محدودیت فتوحات و اینکه بیشتر وقت وی مصروف جنگهای داخلی شد بسیار اندک بود، اما در دوره عمر بخشهای وسیعی از جهان آن روز در اختیار مسلمانان قرار گرفت و خمس آن بسیار زیاد شد.
ب) جزیه: نوعی مالیات سرانه است که از اهل کتاب در برابر اقامت آنان در دارالاسلام و به رسمیت شناختن دین، فرهنگ و عقاید آنان گرفته میشود، یا از آن نظر که در حمایت دولت اسلامی بوده و در برابر حفظ حقوق و تامین امنیت و خدمات رسانی دولت اسلامی به آنان، ناگزیر میبایست هزینهای را بپردازند.
ج) خراج: در اصطلاح فقهی مالیاتی است که دولت اسلامی از کسانی میگیرد که بر روی زمینهایی که مالکیت آن از آن همه مسلمانان است یا زمینهایی که از سوی دولت اسلامی به منظور عمران و آبادانی به کسانی واگذار میشود کار میکنند.
د) زکات: زکات در اسلام یک دستور تعاونی و لازم است، اسلام آن را برای مسلمانان واجب کرده است تا بدین وسیله ضعف مالی و اقتصادی تهیدستان جبران گردد.
ه) عشر: عوارضی که از اموال و کالاهای بازرگانی غیر مسلمانان به هنگام ورود و تجارت آنان در قلمرو اسلامی ستانده می شود.(عشر همان تعرفه های گمرکی در زمان فعلی است).
نکته: گرفتن عشر از زمان عمر معمول گشت و در زمان خلفای بعدی استمرار یافت و یکی از راههای کسب درآمد آنان شد.
شیوه توزیع ثروت در زمان ابوبکر
در دوره ابوبکر نسبت به چگونگی تقسیم بیت المال دو دیدگاه وجود داشت:
1.برخی بر این باور بودند که باید بر اساس شیوه پیامبر بیت المال به گونهای برابر تقسیم شود.
2.برخی دیگر معتقد بودند که باید براساس ملاکهای ارزشی چون پیشینه دینی، فضایل معنوی، وزن جهادی افراد ، بیت المال را تقسیم نمود.
تا آنجا که گزارش های تاریخی نشان میدهد، ابوبکر به سنت پیامبر(ص) پایبند ماند و دیدگاه نخست را برگزید.
بر اساس نوشته یعقوبی و دیگران:
ابوبکر میان مردم یکسان تقسیم نمود، کسی را بر دیگری برتری نبخشید.
همو در جای دیگر مینویسد:
نخستین تقسیم ابوبکر در میان مردم، بین سرخ و سیاه، آزاد و برده، یک دینار برای هر نفر بود.
بررسی و ارزیابی
با دقت و تامل در سیره اقتصادی ابوبکر مشخص میگردد که وی به ظاهر سیاست مساوات گرایانه را در پیش گرفته است و از تبعیض و دوگانگی در این باب دوری جسته است در حالیکه جست و جو در اسناد تاریخی و بررسی گزارشهایی که از منابع گوناگون در دست است، نشان میدهد که وی چندان پایبند به این سیاست نبوده است، بلکه در مواردی که مصالح دستگاه خلافت اقتضا داشته و یا نسبت به گروههایی که در تثبیت حکومت وی نقش داشته اند، به سادگی از این سیاست عدول نموده و آنان را مورد توجه ویژه خود قرار داده است. چنانکه برای دخترش عایشه زمین های مرغوبی را در بخش های عالی مدینه و بحرین اختصاص داد (الطبقات الکبری/ج3،ص491)؛ یا نسبت به ابوسفیان و گروهی دیگر بخششهای فراوانی نمود (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید/ج2،ص11) و در برابر، از دادن خمس و برگرداندن فدک و حتی حقوق شناخته شده رسول خدا (ص) به خاندانش دریغ ورزید.(نهج البلاغه/نامه 14) در حالیکه بر اساس نص قرآن (انفال/14) و اعتراف دستگاه خلافت، خمس یا حداقل بخش هایی از آن، از آن خاندان رسول(ص) بود (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید/ص491،499).
عمر و نابرابری در حقوق
عمر در دوره خلافت خویش بر خلاف پیشینیان سیاست جدیدی در پیش گرفت، او بر این باور بود که نباید میان مجاهدان نخستین اسلام و آنها که بعدها مسلمان شدند و نیز میان قبیله برجسته قریش با تیرههای کوچکتر نگاهی یکسان داشت.
چنانکه دربارهاش گفتهاند:
جایگاه اجتماعی و منزلت فردی، بر اساس پیشینهای که داشتند طبقهبندی نمود. (اسدالغابه/ج1،ص474)
او زمانی که سرکار آمد اظهار داشت: هرگز گروهی را که با رسول خدا سر جنگ و ستیز داشته با آنان که در کنار رسول خدا با دشمنانش جنگیدهاند، یکسان و برابر نخواهم نهاد، بر همین اساس خلیفه دفاتری گشود و سهم مردم از غنایم و دیگر اموال عمومی در طول یک سال مشخص نمود.
ابن ابی الحدید در شرح خویش بر نهج البلاغه در سیره عمر فهرستی نوشته است:
«برای عباس عموی پیامبر دوازده هزار درهم تعیین گردید. برای همسران پیامبر به استثنای عایشه ده هزار و برای عایشه از آن رو که به گفته خلیفه منزلت والاتری نزد رسول خدا داشت، دوازده هزار درهم در در نظر آورد؛ هر چند خود آنان اصرار میورزیدند که رسول خدا ما را یکسان مینگریست و تبعیضی را میان ما روا نمی داشت. همچنین برای مهاجرانی که در بدر حضور داشتند پنج هزار و برای انصار چهارهزار ، برای حاضران در احد تا صلح حدیبیه چهارهزار، برای پس از حدیبیه سه هزار، برای آنانکه پس از درگذشت رسول خدا در جنگ ها حضور مییافتند، به ترتیب از دوهزار و پانصد تا دویست درهم مشخص گردید».
فساد مالی عثمان
عثمان به صورت گستردهای از بیت المال سوء استفاده نمود و دست خویشاوندان خود را در دست اندازی به اموال عمومی باز گذاشت، او اموال عمومی را به مثابه دارایی شخصی خود تلقی میکرد.
او در یک سخنرانی اعلام داشت: این اموال از آن خداست و به هر که میخواهم میبخشم یا از آن باز میدارم.(الغدیرج۱/ص214-214)
هدیه های عثمان
۱.خمس غنایم آفریقا را به مروان حکم بخشید.
2.چهارصدهزار درهم به عبدالله بن خالد داد.
3.زمانی که حکم بن ابی العاص را از تبعید بازگرداند، صدهزار درهم ارزانی او داشت. (وی کسی بود که توسط پیامبر به خارج از مدینه تبعید شده بود و در عصر ابابکر و عمر نیز در تبعید به سر میبرد)
4.بازاری در مدینه را به حارث بن حکم بخشید. (حکم از منافقینی بود که همواره پیامبر را مسخره میکرد، تا اینکه وی و فرزندش را به طائف تبعید کرد، پیامبر حکم و نسل او را لعنت کرد و او فرزندش را قورباغه های ملعون نامید).
5.چراگاههای پیرامون مدینه را برای غیر امویان ممنوع ساخت.
6.صدهزار درهم به ابوسفیان داد.
7.غنائم بخشی از آفریقا را به عبد الله بن ابی سرح واگذار نمود. (وی شخصی است که قبل از فتح مکه، از مدینه به مکه فرار کرد و عثمان او را مخفی کرد و عثمان نزد پیامبر برای او طلب عفو نمود).
و ........
امام علی (علیه السلام) و نقد نظام مالی عثمان
مهمترین انتقاد امام بر نظام مالی خلفا متوجه عثمان بود، ضمن آنکه بیشترین انحرافاتی هم که در حوزه مالی عصر خلافت روی داد، در دوره عثمان اتفاق افتاد. در این نقد، امام نماد حکومت عثمان، یعنی زراندوزی و حیف و میل اموال عمومی و نیز تعرض و سیطره امویان بر منابع سرزمین های اسلامی را، که به کمک حکومت عثمان فراهم آمده بود به چالش کشید و آن را عامل تباهی و نابودی نظام عثمانی و آسیب دیدن پیکره خلافت به شمار آورد.
در خطبه شقشقیه که حضرت در آن به نقد خلفا پرداخته، در مورد عثمان میفرماید:
تا آنکه سومی به خلافت رسید که کارش پر کردن شکم و تهی کردن آن بود و خاندان پدریش (بنی امیه) با او برخواستند و مانند شتری که علفهای تازه بهار را با حرص و ولع میبلعد به چپاول بیت المال پرداختند تا وضع به گونهای شد که آنچه رشته بود گسست و کردار ناشایستش کار او را سخت و شکمبارگیش او را بر زمین زد.
امام علی (علیه السلام) و بازگرداندن واگذاریهای عثمان
امام علاوه بر انتقاداتی که بر عثمان وارد ساخت، در عمل نیز به هنگام حکومت خویش کوشید آثار سوء استفاده مالی و تبعیضهای ناروای او را از میان بردارد، از این رو دستور داد همه اموالی که عثمان به ناروا در اختیار این و آن گذاشته به بیت المال باز گردد.
که در خطبه 44 نهج البلاغه که به استرداد تیولهای عثمان اختصاص یافته، آمده است:
به خدا سوگند اگر آن املاک را بیابم که مهریه زنان شده یا با آن کنیز خریدهاند، آن را به بیت المال باز میگردانم، زیرا با عدالت گشایش حاصل میشود و کسی که عدالت بر او دشوار آید، ستم برایش دشوارتر خواهد بود.
مسعودی هم آورده است:
«امام املاکی را که عثمان به شماری از مسلمانان واگذار نموده بود، از آنان باز ستاند». (مروج الذهب/ج2،ص373)
براساس نقل دیگری، امام تمامی کارگزاران عثمان را تحت پیگرد قرار داد و اموال موجود آنان را مصادره نموده و آنچه را که از بین برده بودند بر عهده آنان نهاد.(دعائم الاسالم/ج4،ص396)
امام علی (علیه السلام) و سیاست برابر مالی
امام هیچ گاه سیاست نابرابری مالی در حقوق و دریافتها را نپذیرفت و بدان باور نداشت، زیرا آن را مخالف با مبانی دینی و سیره رسول خدا میدانست و بارها خلیفه را گوشزد نمود و اینگونه یادآور گشت:
هیچ گاه توزیع عادلانه و یکسان بیت المال را از یاد نبرد. (مناقب آل ابی طالب/ج2ص467)
امام کوشید در دوره زمامداری خود برابری مالی را در جامعه دینی به نمایش گذارد، که تامین کننده عدالت اجتماعی ، رفاه عمومی، زداینده ناهنجاریها و آشفتگیهای گوناگون است به اجرا درآورد و تبعیضاتی را که پیش از وی جریان داشت و میرفت تا در جامعه نهادینه شود، براندازد. امام سوابق جهادی، وابستگی قبایلی، حسب و نسب، رنگ و نژاد و جز آن راکه در گذشته امتیازآور بود، موجب برتری ندانست و تنها امتیاز آنان را-در صورتی که از تقوا و ارزش های معنوی بهره مند باشند- پاداش معنوی، آن هم در سرای دیگر به شمار آورد و هیچ گونه افزایش حقوقی و بهرهوری مادی برای آنان در این جهان در بر نداشت.
امام در یکی از نخستین خطابههای خویش پس از دست یابی به خلافت، سیاست مالی خود را اینگونه اعلام داشت:
«شما بندگان خدایید و مال مال خداست، در میان شما برابر تقسیم خواهد شد و در آن هیچ کس را بر دیگری برتری نیست، و برای پروا پیشه گان فردا نزد خدا نیکوترین جزا و برترین پاداش است».
آن گاه افزود:
«و چون فردا شود، انشاءالله، نزد ما آیید. مالی پیش ماست که میانتان قسمت خواهیم ساخت، همگان حاضر گردند، عرب یا عجم، خواه حقوق بگیر بیت المال باشد یا نباشد، باید حاضر باشد و کناره نگیرد». (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید/ج7،ص37)
نیز در جای دیگر فرمود:
بی تردید میان سیاه و سرخ برابری بر پا خواهم ساخت.
گفتنی است این یکسان نگری امام، تنها به مسلمانان محدود نمیگشت، بلکه غیر مسلمانانی را که در جامعه اسلامی میزیستند نیز شامل میگشت و آنان هم از حقوقی برابر با مسلمانان برخوردار بودند؛ چنان که در ماجرای زمینی که مسلمانی آن را از اهل ذمه خریده بود، حضرت فرمود:
«سود و زیان او و سود و زیان ما یکی است، خواه مسلمان باشد، خواه کافر، هر سود و زیانی به خداپرستان برسد به او خواهد رسید». (وسائل الشیعه/ج44 ،ص449)
سیاست اقتصادی امام و چالش های فرارو
سیاست یکسان نگری امام در تقسیم بیت المال، شماری از صحابیان را به واکنش واداشت، این واکنش ها از سوی افرادی بود که در حکومتهای پیشین به مال و منالی دست یافته بودند. و از اینکه حضرت ملاحظه آنان را ننموده، زبان به شکوه گشودند و به خرده گیری از وی پرداختند.
اعتراض اصلی آنان به این بود که آن حضرت سیاست مالی عمر را مبتنی بر امتیاز دهی به نخبگان بود کنار گذاشته و همه فرصتهای اقتصادی را که پیشتر در اختیار آنان بوده، از آنان دریغ داشته و دیگران را هم سطح آنان پنداشته و این برای آنان قابل تحمل نبود.
طلحه، زبیر، امویان و تنی چند از راحت طلبان و عافیت جویان، در صدر معترضان جای داشتند، که رو در روی وی قرار گرفتند.
طلحه و زبیر از پذیرش سهم خویش سر باز زدند و به امام گفتند: عمر اینگونه سهم ما را پرداخت نمی نمود!
حضرت فرمود: «پیامبر چگونه سهم شما را میپرداخت؟». آن دو لب فرو بستند.
سپس افزود: «آیا پیامبر نسبت به همگان یکسان نمی پرداخت؟»
پاسخ دادند: آری.
فرمود: آیا به راستی سنت پیامبر نزد شما به پیروی شایسته تر است یا سنت عمر؟ ( جامع احادیث شیعه/ج43 ،ص233)
سید رضی پاسخ امام را در نهج البلاغه ضمن خطبه 234 این گونه آورده است:
اما اینکه گفتید چرا بیت المال را مساوی تقسیم نمودم، بدانید که من در این موضوع به رأی خود حکم نکردم و پیرو میل خود نبودم، بلکه من و شما میدانیم که این همان چیزی است که رسول خدا آورده است و حکمی قطعی است و برای تقسیم بیت المال بدان نحو که خداوند به آن فرمان داده و حکمش را گذرانده، دیگر نیازی به شما نبود.
شتاب در توزیع بیت المال
حضرت علاوه بر اینکه بیت المال را به صورت یکسان بین مردم تقسیم میکرد هیچ گاه اموال را در بیت المال حبس نکردند و برای مدت طولانی نگه نمیداشت بلکه هر از چند گاه آنچه را به دست میآورد در اختیار مردم میگذاشت.
بکربن عیسی در تبیین سیره امام آورده:
امام هر شامگاه پنج شنبه، آنچه را که در بیت المال بود تقسیم مینمود و هیچ جمعهای نمیرسید که در آن مالی اندوخته باشد. (الغارات/ج4 ،ص69)
در نقل دیگری آمده:
امام بیت المال را جارو میزد، سپس در آن به نماز میایستاد و میفرمود: در قیامت برایم گواهی ده که هیچ گاه مالی را که از آن مسلمانان است، در تو زندانی نساختم. (الغارات/ج4 ،ص19و43)
حسن بصری میگوید:
عمر اظهار داشت، وی تنها در یک روز از363 روز سال موظف است، بیت المال را از اموال تهی سازد و آن ها را در اختیار مردم گذاشته. (طبقات الکبری/ ج3،ص343)
امام علی (علیه السلام) و نگاه نجیبانه به بیت المال
حقیقت آن است که امام هیچ گاه از بیت المال به عنوان وسیلهای برای دست یابی به اهداف خود استفاده نمی نمود، و طبق سنت رسول خدا بصورت یکسان بین مردم تقسیم میکرد.
از سوی دیگر، وی هیچ گاه حقوق مخالفان سیاسی خود و کسانی که به هر دلیل از حمایت وی سرباز زده و در اردوگاه مخالفان جای گرفته بودند و یا حتی بی تفاوت میزیستند را مصادره نکرد و سهم آنان را از بیت المال همچون دیگران پرداخت نمود.
تنها ملاکی را که برای بهره مندی از بیت المال در نظر گرفت، پرهیز از جنگ مسلحانه با نظام مشروع و قانونی موجود بود.
چنان که در مورد خوارج با اینکه خشنترین برخوردها را با او و هوادرانش داشتند با این حال فرمودند، تا زمانی که همراه مایید و دست به سلاح نبردهاید شما را از حقوقتان باز نمی داریم. (تاریخ طبری/ ج4 ،ص73)
و من الله التوفیق
منبع: قبادی دانشجوی ارشد نهج البلاغه (گرایش اصول دین و معارف علوی)
یکی از موضوعاتی که جا دارد مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، نقاط اشتراک و تمایز سیره امام علی (علیه السلام) و خلفا در آن روشن گردد، سیره مالی خلفا است.
اما پیش از پرداختن به این موضوع ضروری است نگاهی به منابع مالی خلفا و راه های کسب درآمد آنان صورت گیرد، آن گاه به شیوه تقسیم و توزیع درآمدها و سیره اقتصادی خلفا میپردازیم…
با دقت و تامل در سیره اقتصادی ابوبکر مشخص میگردد که وی به ظاهر سیاست مساوات گرایانه را در پیش گرفته است و از تبعیض و دوگانگی در این باب دوری جسته است در حالیکه جست و جو در اسناد تاریخی و بررسی گزارشهایی که از منابع گوناگون در دست است، نشان میدهد که وی چندان پایبند به این سیاست نبوده است…
عمر در دوره خلافت خویش بر خلاف پیشینیان سیاست جدیدی در پیش گرفت، او بر این باور بود که نباید میان مجاهدان نخستین اسلام و آنها که بعدها مسلمان شدند و نیز میان قبیله برجسته قریش با تیرههای کوچکتر نگاهی یکسان داشت…
عثمان به صورت گستردهای از بیت المال سوء استفاده نمود و دست خویشاوندان خود را در دست اندازی به اموال عمومی باز گذاشت، او اموال عمومی را به مثابه دارایی شخصی خود تلقی میکرد.
او در یک سخنرانی اعلام داشت: این اموال از آن خداست و به هر که میخواهم میبخشم یا از آن باز میدارم…
امام در یکی از نخستین خطابههای خویش پس از دست یابی به خلافت، سیاست مالی خود را اینگونه اعلام داشت:
«شما بندگان خدایید و مال مال خداست، در میان شما برابر تقسیم خواهد شد و در آن هیچ کس را بر دیگری برتری نیست، و برای پروا پیشه گان فردا نزد خدا نیکوترین جزا و برترین پاداش است»…