×

درباره میز در پرتو خرد

چه اندازه به خرد خویش بها داده‌ایم؟!
آیا زندگی ما تبلور جریان عقلانیت ماست؟! یا با «منطق دلم می‌خواهد» کلید می‌خورد و با شعار «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شود» جریان می‌یابد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۵ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

خرد، شرط لازم یا کافیِ کمال انسانی؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۱۹-۱۶:۵۳:۴۰
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۱۹-۱۶:۵۶:۵
    • کد مطلب:22211
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 9859

در «الفبای انسانیت» با تعریف انسان آشنا شدیم و دانستیم انسانیت انسان با خرد کلید می‌خورد و انسان بی خرد، بیش از صورتی از انسان را ندارد.

خرد است که امکان برخواستن و پرواز کردن را به انسان می‌دهد و این پرواز به مدد وحی تا بی نهایت ادامه می‌یابد.

به سخنی دیگر خرد، شرط لازم برای تحقق و تبلور انسانیت و کمال اوست.

این امر یعنی شرط لازم بودن خرد برای انسانیت و کمال انسانی، مهمترین نکته در دستگاه تشریع است که متأسفانه چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

این مطلب اساسی و مسلم، عصاره مطالب مفصلی است که در «الفبای انسانیت» یعنی حلقه‌ی نخست پروژه «خود گم‌شده» بیان شده است.

بنا بر این بی هیچ تردیدی انسان برای تأمین نیازها و طی مراحل کمال انسانیش، نیازمند خرد است. از این مطلب این‌گونه تعبیر می‌کنیم که خرد شرط لازم انسانیت و کمال اوست.

اما در تحقق انسانیت و کمال انسان، علاوه بر خرد، پای چیز دیگری هم در میان هست یا خیر؟

این تحقیق نخستین طبقه‌بندی را رقم می‌زند که فصلهای آینده به توضیح آن می‌پردازد.

نظریه‌ی بی‌نیازی از وحی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۱۹-۱۶:۵۳:۵۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۱۹-۱۶:۵۷:۱
    • کد مطلب:22212
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 663

اگر به فعلیت رسیدن انسانیت و کمال انسانی، علاوه بر خرد، در گرو چیز دیگری نباشد، نتیجه گرفته می‌شود که تنها خرد برای تحقق انسانیت و کمال انسانی کافی است و خرد علاوه بر اینکه شرط لازم انسانیت و کمال است شرط کافی کمال هم هست.

از این مطلب با تعبیر «استغناء از وحی» یاد می‌کنیم.

نخستین برداشت این نگرش این است که هرگز دستگاه تشریع گشوده نخواهد شد و اساس فقه اصغر به کلی برچیده خواهد شد و صد البته نوبت به بحث الفبای فقه اصغر نمی‌رسد.

از این رو گفته می‌شود «خرد شرط لازم و کافی کمال انسانی» است.

برای درک درستی و نادرستی این ادعا با ما همراه باشید.

بیان یکم استغناء از وحی: عدم محدودیت خرد عموم مردم

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۱۹-۱۶:۵۴:۹
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۱۹-۱۶:۵۷:۲۱
    • کد مطلب:22213
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 856

ریشه واقعی ادعای استغناء از وحی این مطلب است که پرتو خرد انسانی آن‌چنان هست که در روشنگری نسبت به نیازهای انسانی و کمال او، نمی‌لنگد و خرد تمامی نیازهای انسانی را پوشش می‌دهد.

این ادعا دو گونه تفسیر می‌شود:

تفسیر نخست این است که خرد انسانی هیچ محدودیتی ندارد و همه چیز در پرتو آن روشن است.

تفسیر دوم آن هم این است که محدودیت خرد امری بدیهی و غیر قابل انکار است اما این اندازه از خرد موجود، برای به سامان رساندن انسانیت انسان کافی است.

از آن جایی که محدودیت خرد انسان، امری بدیهی و ملموس است، تفسیر دوم از اغراق دورتر می‌نماید.

با این همه، همه این طبقه در عمل بر اساس نامحدودیت خرد حرکت می‌کنند، خواه در مرحله نظر به آن تصریح کنند یا تصریح نکنند.

در ادامه نوشتار برای اختصار تنها تعبیر نامحدودیت خرد را به کار می‌بریم، اما مقصود هر دو تفسیر یاد شده است.

بیان دوم استغناء از وحی: عدم محدودیت خرد نخبگان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۳-۶:۱۲:۳۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۲۳-۶:۱۴:۰
    • کد مطلب:22214
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 891

با توجه به وجدانی بودن محدودیت جدی خرد در بسیاری از انسان‌ها، ادعای نامحدود بودن خرد به شکل عمومی چندان گفتنی و قابل طرح نیست. از این رو توجیه دومی برای بی‌نیازی از وحی شده است.

برخی با تقسیم جامعه به نخبگان و غیر نخبگان، تلاش کرده‌اند به بی‌نیازی از وحی سر و سامانی بدهند.

مسلما توده مردم که غیر نخبگان را تشکیل می‌دهند، در رسیدن به کمال انسانی محتاج امداد و یاری هستند.

اما نخبگان بر رسیدن به کمال انسانی توانا هستند و به همین دلیل دیگر نیازی به وحی ندارند. در نتیجه راه نخبگان از غیر نخبگان جدا می‌گردد.

البته این ظاهر قصه است اما در پس پرده، توده‌های مردم باز هم نیاز به وحی ندارند، چرا که نخبگان آستین اندیشه را بالا زده و جور توده مردم را می‌کشند و در نهایت باز هم جایی برای وحی برای کسی باقی نمی‌ماند.

نتیجه این ادعا این است که تنها عوامی مخاطب دین هستند که با نخبگان سر و کاری ندارند.

بیان سوم استغناء از وحی: کفایت توانایی محدود خرد

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۳-۶:۱۲:۳۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۲۳-۶:۱۴:۲۵
    • کد مطلب:22215
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 888

توجیه سومی برای بی‌نیازی از وحی شده است و آن این است که محدودیت خرد مسلم است. اما باید دید کارایی همین خرد محدود چه اندازه است؟

همین درجه از توانایی محدود خرد، چه اندازه از نیازهای حیات انسانی را بر طرف می‌سازد؟

اگر همین درجه از توانایی محدود خرد، نیاز ما را در تمامی ابعاد و گستره حیات انسانی بر طرف می‌سازد، در این صورت باز هم نیازی به وحی پیدا نمی‌شود.

اگر همین درجه از توانایی محدود خرد، نیاز ما در برخی از ابعاد حیات انسانی برطرف می‌سازد، دیگر در این حوزه‌ها نیازی به وحی نیست بلکه در سایر حوزه‌ها انسان نیازمند وحی است.

اندک نیستند افرادی که عملاً آن‌چنان خرد را توانا می‌پندارند که هیچ عرصه‌ای از زندگی را استثناء نمی‌کنند.

اما هستند افرادی که در حوزه معارف و عقاید خرد را یکه تاز میدان می‌دانند، اما در حوزه تشریع و وظایف دینی چنین ادعایی ندارند.

هر چند این تفصیل، بدون دلیل، قابل قبول نیست، اما در حال حاضر تنها به طرح ادعاها می‌پردازیم و بس.

در هر صورت آن چه به الفبای فقه اصغر مربوط است نیاز به وحی در حوزه تشریع و وظایف دینی است.

بیان چهارم فرار از وحی: یکه تازی خرد

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۳-۶:۱۲:۳۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۲۳-۶:۱۴:۴۳
    • کد مطلب:22216
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 960

هم چنان که گذشت ادعای نامحدویت خرد، خلاف وجدان همگان و بسیار اغراق آمیز است، از این رو تلاش می‌شود با تفاسیر متعددی این مشکل به شکلی کم‌رنگ گردد.

برخی از این تلاشها گذشت.

یکی دیگر از این تفاسیر این است که محدودیت خرد امری بدیهی و انکار ناپذیر است، اما برای شناخت حقایق، خرد، هیچ جایگزین دیگری ندارد. از این رو به ناچاری خرد مرجع منحصر به فرد دانسته می‌شود.

نتیجه این تفسیر باز هم یکه تازی خرد است اما این یکه تازی با ناچاری توجیه می‌شود.

ریشه این تفسیر هم‌ نوع نگرشی است که این گروه به منابع وحیانی دارند.

بر اساس نگرش این گروه منابع وحیانی دلیل نقلی و ظنی است و در نتیجه قابل استناد در حوزه تعبد است، ولی در حوزه شناخت فاقد صلاحیت استناد است.

ان‌شاء‌الله در سلسله نوشتارها این مطلب هم بررسی خواهد شد.

نظریه‌ی نیازمندی به وحی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۹-۶:۲۳:۵۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۲۹-۶:۲۵:۴۱
    • کد مطلب:22217
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 760

گذشت که اگر به فعلیت رسیدن کمال انسانی، تنها در گرو خرد باشد، خرد علاوه بر اینکه شرط لازم انسانیت و کمال است شرط کافی کمال هم هست.

از این مطلب با تعبیر «استغناء از وحی» یاد می‌کنیم. چند توجیه برای استغناء از وحی نیز بیان شد.

در نقطه مقابل اگر به فعلیت رسیدن انسانیت و کمال انسانی آن‌چنان که باید و شاید، با خرد به تنهایی کلید نخورد و انسان علاوه بر خرد، نیازمند امداد وحیانی خرد نیز باشد، در این صورت خرد تنها شرط لازم انسانیت و کمال است.

ولی برای تحقق واقعی انسانیت و کمال، کافی نیست و باید مدد آسمانی نیز به خرد انسانی ضمیمه شود. در این صورت خرد، تنها شرط لازم انسانیت و کمال است و نه شرط کافی.

در این صورت دستگاه دیگری گشوده می‌شود.

کلید گشوده شدن این دستگاه این پرسش است که هدف از آفرینش انسان چیست؟

آیا اصلاً آفرینش انسان هدفمند است یا اینکه انسان گتره و بیهوده آفریده شده است؟

پاسخ این پرسش مربوط به بخشی از الفبای فقه اکبر است که حکمت خداوند با بازیچه و بیهودگی سازگار نیست؛ پس آفرینش انسان هدفمند است.

پرسش دیگری پیش می‌آید و آن اینکه انسان به تنهایی بر تحقق هدف آفرینش تواناست یا خیر؟

با فرض بحث، یعنی شرط لازم و نه کافی بودن خرد، پاسخ این پرسش منفی است، پس بر اساس مفروض بحث (که دلیل آن در جای خودش بیان می‌شود) انسان به تنهایی هدف از آفرینش خود را تأمین نمی‌کند.

این جاست که رها کردن انسان به حال خود، سر از بازیچه بودن آفرینش در می‌آورد. لذا بر اساس حکمت الهی خداوند، خود خداوند دست به کار تبیین و تحقق هدف آفرینش می‌گردد.

دست به کار شدن خداوند به معنی این است که به یاری انسان خردمند می‌آید و با امداد ویژه الهی او را بر دست یافتن به هدف آفرینش یاری دهد.

این یاری الهی چیزی نیست جز وحی الهی به انسانهای برگزیده برای ابلاغ به سایر انسانها.

پس روی دوم سکه محدودیت خرد، نیاز به وحی است که این نیاز هم بر اساس حکمت الهی با فرستادن پیامبران تأمین می‌شود.

این جاست که نص‌گرایی در مقابل تفکر فلسفی رقم می‌خورد. نص‌گرایی به معنی نیاز انسان خردمند به نصوص الهی و وحیانی است.

اما نص‌گرایی خالی از ابهام نیست و این ابهام ممکن است افراد را دچار ایهام کند.

برای مرتفع ساختن این ابهام پرسش دیگری را مطرح می‌کنیم که محدوده نیاز انسان خردمند به وحی چه اندازه است؟

تحقیق در این پرسش به یک طبقه‌بندی جدید منتهی می‌شود. بحث را با ارایه این طبقه‌بندی ادامه می‌دهیم.

انحصار نیاز به وحی به مرحله آغازین کمال

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۹-۶:۲۳:۵۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۲۹-۶:۲۷:۰
    • کد مطلب:22218
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 643

گذشت که نص‌گرایی به معنی این است که انسان خردمند در سیر به کمال انسانیش، نیازمند نصوص الهی و وحیانی است.

نیاز به وحی دو گونه تفسیر می‌شود:

تفسیر نخست این است که انسان خردمند، تنها در آغاز راه نیازمند معلم وحی است تا او را به راه اندازد.

خرد، در کلاس وحی پرورش یافته و تکامل می‌یابد.

پس از تکامل خرد توسط وحی، انسان بر ایستادن روی پای خرد توانا می‌گردد و دیگر نیازی به وحی ندارد.

نه تنها نیازی به وحی ندارد که التزام به وحی برای خردِ تکامل یافته با وحی، خود بازدارنده و متوقف کننده است.

به سخنی دیگر وحی همچون عصایی است که انسان افتاده را بر پا کند، پس از بر پا ایستادن انسان، نوبت به پرواز او با بال خرد می‌رسد. چسبیدن انسان به عصا پس از برخواستن، مانع پرواز انسان با بال خرد می‌گردد.

این تفکر در قالبهای متفاوت از آغاز اسلام تا کنون خود نمایی کرده و می‌کند.

تفکر «حسبنا کتاب الله» در صدر اسلام و رو برگرداندن از نصب الهی خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله و رو آوردن به شورای ساختگی، توطئه‌ای بود که با همین تفکر ساخته و پرداخته شد.

در سرتاسر تاریخ اسلام این تفکر رد پا گذاشته است که از جمله آن‌ها می‌توان به رسائل اخوان الصفا اشاره کرد آن که می‌نویسد:

«و بدان كه خردمندان نيكوكار وقتی خردهايشان به كمك واضع شريعت قوت گرفت، نيازی به رئيس ندارند…»[1]

شاید بتوان گفت عمده جریانات روشنفکری دینی در این طبقه جای دارند. از جمله دوران کنونی ما نیز شاهد افراد متعدد با خط مشی های متفاوت است که عملاً به نیاز پیوسته به وحی، اعتقادی ندارند هر چند فضا را آن‌چنان آماده نمی بینند که به این اعتقاد تصریح کنند.

این گروه هر چند دم از دین و دیانت می‌زنند اما در نهایت مرجع نهایی را خرد خویش می‌دانند تا وحی الهی.

البته این مطلب به شیوه‌های متفاوتی توجیه و استتار می‌شود که مجال ورود به تفصیل آن نیست. اما بسیار مناسب است به این مبانی اشاره نماییم. برخی از دیدگاه‌ها در این راستا عبارتند از:

۱- برخی از تفاسیر از فقه پویا (و نه همه آنها)

۲- دخالت زمان و مکان در احکام با این ادعا که «روایات هزار سال قبل، درد ما را در هزار سال بعد درمان نمی‌کند»

۳- اسلام مقدس است و نه برداشتهای آن.

و...

در هر صورت یک تفکر از نص‌گرایی این است که نیاز به وحی تنها در آغاز راه بوده است و بس و پس از پرورش خردها که دوران کنونی ماست، دیگر نیازی به التزام به وحی نداریم که هیچ، بلکه التزام به وحی خلاف مصلحت و... است.

 

[1]- گزيده رسائل اخوان الصفاء فصل سوم صفحه 193

نیاز به وحی در تمامی مراحل کمال

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۹-۶:۲۳:۵۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۲۹-۶:۲۶:۱۲
    • کد مطلب:22219
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 661

تفسیر دوم نیاز به وحی متکی به این اصل است که آن چه موجب شد انسان خردمند سراغ وحی را بگیرد، محدودیت خرد او بود. حاصل این محدودیت هم تأمین نشدن هدف آفرینش او و تحقق نیافتن انسانیت و محال شدن کمال انسانی است.

چگونه این نیاز در آغاز راه بوده است و اکنون بر طرف شده است؟!

تردیدی نیست که هدف دین، پرورش خردها و تکامل اندیشه است. اما آیا این پرورش به معنی میسر شدن شناخت نامحدود است یا محدودیت خرد هم چنان باقی است، اما سطح و درجه آن تفاوت پیدا کرده است؟!

آیا در آغاز اسلام، خردها به حکمت دو رکعت نماز صبح نمی‌رسیدند، اما خردهای کنونی حکمت آن را درک می‌کنند؟!

آیا در آغاز...؟!

عصاره سخن این گروه این است که آن چه موجب شد که بگوییم خرد تنها شرط لازم انسانیت و کمال انسانیت است، محدودیت خرد بود و این محدودیت هم چنان پا برجاست از این رو معنی ندارد که گفته شود در آغاز راه نیازمند وحی بودیم ولی اکنون خیر.

از این نگرش با تعبیر «توقیفیت دین» یاد می‌شود. توقیفیت دین، همان نص‌گرایی واقعی به معنی درست آن است.

در نتیجه نص‌گرایی عقلانی بر توقیفیت دین تکیه دارد و ریشه توقیفیت دین نیز این قانون کلی است که خرد شرط لازم (و نه کافی) برای کمال انسانی است.

خرد شناسی حلال نهایی مشکل

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۰۵-۶:۱۱:۴۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۹/۰۵-۶:۱۴:۳۴
    • کد مطلب:22220
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 607

بیانات متعددی برای بی‌نیازی و فرار از وحی گذشت.

برداشت نهایی از همه این بیانات، التزام عملی به نامحدودیت خرد است، هر چند در مقام ادعا، محدودیت خرد پذیرفته شود.

شاید مناسب‌ترین تعبیر از این گونه نگرش‌ها، تعبیر تفکر فلسفی باشد که عملا کارکرد خرد را نامحدود می‌پندارد.

طرح چند و چون تفکر فلسفی دامنه‌دار است، اما یک طبقه‌بندی است که مناسب است در این نوشتار به آن اشاره کرد:

۱- تفکر فلسفی ضد دینی

این تفکر، رسما به تضاد و جنگ وحی با خرد قایل است و وحی را دشمن خرد می‌پندارد.

۲- تفکر فلسفی دینی

این تفکر در ادعا، جنگ خرد و وحی را نمی‌پذیرد؛ بلکه وحی را مقرب و معلم خرد می‌داند.

اما تفکر فلسفی دینی در عمل نیز دچار همان تضاد خرد و وحی می‌گردد که با توجیه وحی به ادله لفظیه و ظنیه، باز هم خرد را یکه تاز میدان می‌کند.

در میدان تحقیق از محدودیت و نامحدودیت خرد و چالشهای حاصل از آن، هرگز نباید از یک نکته غافل ماند و آن نکته این است که ریشه تمامی این چالشها تعریفی است که از خرد ارایه داده می‌شود.

اگر تعاریف ارایه داده شده از خرد متفاوت باشد، مسلماً این تفاوت تا ثریا بالا می‌رود و صد البته تحقیق در این فضا نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت.

اما اگر محور تحقیق، در درجه نخست تعریف خود خرد باشد، ممکن است نتیجه‌گیری بسیار آسان‌تر و نزدیک‌تر باشد.

از این رو نیازمند گشودن بحث مهمی هستیم که محور دستگاه شناخت است.

با گشوده شدن دستگاه شناخت، مباحث بسیار بنیادین و حیاتی مطرح می‌شود که رکن اساسی آن هم خود خرد به عنوان عنصر شناسا در دستگاه شناخت است.

عصاره سخن اینکه تا بحث خرد و به تبع آن دستگاه شناخت به عنوان اصول موضوعه این‌گونه مباحث یک‌طرفه نشود، نباید منتظر نتیجه‌گیری کاملی در میدان تحقیق بود.

اگر حاصل شناخت خرد، استقلال خرد در کمال انسانی باشد، خرد شرط لازم و کافی کمال انسانی است.

اما اگر حاصل شناخت، عدم استقلال خرد در کمال انسانی باشد، خرد تنها شرط لازم کمال انسانی است، اما کافی نیست.

کمال مطلوب انسانی آن گاه حاصل می‌گردد که وحی به یاری خرد آید و عقلانیت با تعبد تکمیل گردد.

عصاره مباحث خرد شرط لازم یا کافی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۰۵-۶:۱۱:۴۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22221
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 634

عصاره مباحث پیشین این شد که اگر کمال انسانی حدوثا و بقاءً نیازمند وحی باشد، توقیفیت دین معقول است.

از توقیفیت دین با تعبیر تعبد نیز یاد می‌شود.

نقطه مقابل تعبد و توقیفیت دین، بی‌نیازی از وحی است. ادعای بی‌نیازی از وحی با تکه به مفروضات زیر امکان می‌یابد:

  1. عدم محدودیت خرد
  2. کفایت خرد موجود همه افراد در همه حوزه‌های کمال انسانی
  3. کفایت خرد موجود نخبگان در همه حوزه‌های کمال انسانی
  4. کفایت خرد موجود در برخی از حوزه‌ها (تفکیک هدایت تکوینی از هدایت تشریعی)
  5. ناممکن بودن شناخت از غیر راه خرد (استحاله تکامل مطلق و بسنده کردن به تکامل ناقص)
  6. انحصار نیاز به وحی به مرحله آغازین کمال و بی‌نیازی از وحی در ادامه حرکت کمالی (نیاز حدوثی)

درستی و نادرستی مفروضات یاد شده، در بخش‌های دیگر پروژه پی‌گیری می‌شود. انشاء‌الله.

مباحث مکمل «خرد، شرط لازم یا کافی»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۹/۰۵-۶:۱۱:۵۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22230
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 694

طرح مسئله «خرد، شرط لازم یا کافی» در نوشتار حاضر، به شکلی است که نکته‌سنجان به حل آن نیز پی می‌برند.

اما این نوشتار مباحث دیگری هم دارد که مکمل بحث جاری است. مراجعه به این مباحث نیز سودمند است. از جمله:

نوشتار «رابطه عقلانیت و تعبد» برای درک محدودیت خرد سودمند است.

بحث «عقلانیت خرد جمعی» زاویه دیگری از محدودیت خرد، به ویژه خرد نخبگان را پوشش می‌دهد.

بحث «هدایت تکوینی و هدایت تشریعی» نیز ادعای یکه تازی خرد در اعتقادات را روشن می‌سازد.

بحث «دین و شرایط زمان و مکان» نیاز حدوثی و نیاز حدوثی و بقائی به وحی را تحقیق می‌کند.

آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما