×

درباره میز در پرتو خرد

چه اندازه به خرد خویش بها داده‌ایم؟!
آیا زندگی ما تبلور جریان عقلانیت ماست؟! یا با «منطق دلم می‌خواهد» کلید می‌خورد و با شعار «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شود» جریان می‌یابد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴
۷ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

رابطه عقلانیت و تعبد

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۷/۰۱-۵:۳۱:۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22020
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 4161

جهان، حقیقتی خارجی است که شامل تمامی همه ماسوی الله می‌گردد.

اما اگر به همین جهان واحد، از منظر پرتو خرد شخص عاقل بنگریم، آن را در دو بخش متفاوت می‌یابیم:

بخشی از جهان که در پرتو عقل شخص قرار دارد.

بخشی از جهان که ماوراء پرتو خرد شخص قرار دارد.

از محدوده‌ای از جهان که در پرتو خرد قرار می‌گیرد (بخوانید آن چه خرد من نوعی می‌تواند آن را برایم روشن سازد)، با تعبیر «جهان عقلی» یاد می‌کنیم.

از بخشی دیگر از جهان واحد که در پرتو خرد قرار نگرفته (بخوانید آن چه خرد من نوعی از روشن ساختن آن برایم ناتوان است)، با تعبیر «جهان فراعقلی» یاد می‌کنیم.

بنا بر این تعریف و تقسیم، اگر عقل کلی پیدا شود، برای او جهان فراعقلی وجود ندارد. در این فرض تمامی جهان واحد، جهان عقلی است اما البته و صد البته برای عقل کل.

این تعریف، نکته مهمی را روشن می‌سازد و آن جدا ساختن امور فراعقلی از امور متضاد با عقل است.

زیرا آن چه متضاد با عقل است، نادرستی آن کاملا در پرتو خرد قرار دارد. به سخن دیگر بطلان آن چه متناقض با خرد است، در محدوده جهان عقلی قرار دارد.

بر خلاف جهان فراعقلی که از اساس خارج از پرتو عقل نوع بشر است.

نتیجه این گردید که جهان عقلی و جهان فراعقلی در واقع یک جهان است نه دو جهان. اما با توجه به پرتو محدود عقل بشری، به دو بخش انتزاعی تقسیم می‌شود.

این تقسیم، شناخت رابطه عقلانیت و تعبد را ممکن می‌سازد.

عقلانیت، فعالیت در جهان عقلی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۷/۰۱-۵:۳۱:۱۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22021
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 825

اساس انسانیت، خرد است. و هنر خرد، شناخت و معرفت است. از این رو انسانیت بر پایه عقلانیت و معرفت بنا شده باشد.

با توجه به تقسیم جهان به جهان عقلی و جهان فراعقلی، بدیهی است که حوزه فعالیت عقلانی همان جهان عقلی است.

تنها مسئله‌ای که در فعالیت عقلانی وجود دارد محدودیتهای آن است که ناشی است از:

۱- به دلیل محدودیت خرد در مقابل عظمت نظام آفرینش، فعالیت عقلانی محدود به شدت و دامنه پرتو خرد است.

۲- به دلیل رشد پلکانی عقلانیت، پیشرفت شناخت انسانی کند است.

۳- با در نظر گرفتن خطاهای انسانی، فعالیت عقلانی پیوسته همراه با آزمون و خطاست.

اما با امداد وحیانیِ خرد:

۱- خرد تقویت گشته و پرتو آن افزایش می‌یابد.

۲- با آموزشهای مناسب، تعقل و شناخت سرعت بیشتری پیدا می‌کند.

خرد با پشتوانه وحی، توانایی این را پیدا می‌کند که فعالیت عقلانی‌اش را توسعه و تعمیق دهد.

در نتیجه توسعه و تعمیق عقلانیت، راه برای شناخت بیشتر هموار می‌گردد.

با این همه تردیدی در محدودیت خرد (حتی خرد تکامل یافته با وحی) نیست.

روی دوم این سکه این است که جهان فراعقلی (یعنی آن چه در وراء پرتو خرد قرار دارد)، همچنان غیب و نهان و پوشیده است. بدیهی است که فعالیت عقلانی در حوزه غیب امکان ندارد. چرا که حرکت عقلانی بر اساس شناخت است و مفروض این است که در حوزه غیب از شناخت خبری نیست.

این توضیح کوتاه روشن ساخت که آخرین مرز فعالیت عقلانی، نخستین نقطه از قلمرو جهان فراعقلی است.

حاصل فعالیت عقلانی در جهان عقلی، هدایت به جهان عقلی است که از آن با تعبیر هدایت تکوینی نیز یاد می‌شود.

اگر گسترش عقلانیت به مدد وحی هم باشد، از این جهت تفاوتی نمی‌کند. چرا که باز هم حاصل ما همان هدایت تکوینی است و حوزه آن نیز جهان عقلی است، اما با دامنه‌ای بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر.

تعبد، فعالیت در جهان فراعقلی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۷/۰۱-۵:۳۱:۱۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:22022
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 795

توانایی عقل آن چنان شگفت است که هرگز شایسته نیست تکامل عقلانی حاصل از آن را اندک بشماریم.

اما شگفت‌تر از توانایی خرد، عظمت جهان آفرینش است. مسلما بخش فراعقلی جهان آفرینش، هرگز و هرگز قابل مقایسه با بخش عقلی جهان آفرینش نیست.

دورترین افق تکامل عقلانی، آخرین بُرد پرتو خرد در جهان عقلی است.

از این رو تنها راه ممکن برای ادامه تکامل انسان، راه یافتن به جهان فراعقلی است. به سخن دیگر اگر بتوان علاوه بر جهان عقلی، با جهان فراعقلی نیز رابطه برقرار نماییم، آن گاه تکامل شگفت انسان آغاز می‌گردد. انسان با برقراری رابطه با جهان فراعقلی، افق‌های جهان عقلی را پشت سر گذاشته و به سوی جهان فراعقلی پر می‌گشاید.

یکی از راه‌های رابطه با جهان فراعقلی، إخبار صادق مصدق از جهان فراعقلی است.

توضیح این که تردیدی نیست که سرتاسر پیکره آفرینش، کاملا حکیمانه است و بر مستحکم‌‌ترین اصول حکمت بنیاد نهاده شده است.

حکیمانه بودن آفرینش به این معناست که اگر عقل کلی باشد، علل تمامی اجزاء آفرینش را آشکارا مشاهده و درستی آنها را تصدیق می‌کند.

اما با محدودیت خردها، برای تکامل بیشتر دو راه متصور است.

راه نخست برای بهرمندی از غیب، تقویت خردها توسط پیامبران است. در این راه با تلاش پیامبران و اوصیاء آنها، غیب‌ها تبدیل به شهود می‌گردد. از این راه با تعبیر توسعه عقلانیت به امداد وحیانی یاد کردیم.

حاصل این راه گسترش هدایت تکوینی در جهان عقلی است.

راه دوم برای بهرمندی از غیوب، إخبار صادق مصدق از جهان فراعقلی است. یعنی واقعیاتی که خارج از پرتو خرد بشر قرار دارد، توسط وحی بیان گردد.

حاصل این راه همان تعبد و ایمان عقلانی به غیب مستور است که حوزه هدایت تشریعی در جهان فراعقلی را تأسیس می‌کند.

بنا بر فعالیت انسان در جهان فراعقلی با سرمایه تعبد به إخبار صادق مصدق، صورت می‌پذیرد.

در جهانِ واقع، نماز برای بشر مصلحت دارد و به سود اوست. همچنین نوشیدن شراب برای بشر مفسده دارد و به ضرر اوست. اما مصلحت نماز و مفسده شراب، به تمام و کمال در پرتو خرد من قرار ندارد که خود آن بیابم. اگر صادق مصدق خبر داد که نماز واجب است و شراب حرام است، با توجه عقلانیتِ پذیرش گفته صادق مصدق، من گفته صادق مصدق را باور می‌کنم و به آن ایمان می‌آورم و می‌پذیرم و نماز می‌خوانم و شراب را ترک می‌کنم.

تعبد دینی، همان اعتقاد و باور و ایمان و پذیریش عقلانیِ گفته صادق مصدق است.

در واقع تعبد به عالم غیب و نهان، بشر را از مرزهای جهان عقلی عبور داده و پای او را به سوی مرزهای جهان فراعقلی گشوده است.

پشتوانه تعبد عقلانی به جهان فراعقلی، عصمت إخبارگر است.

به بیان دیگر سخن معصوم «مقوّم هدایت تشریعی» است. این نکته، اساسی‌ترین ویژگی هدایت تشریعی است.

در هدایت تشریعی با اعتماد و تکیه کردن بر عصمت گوینده، به مطابقت کلام معصوم با واقع، اعتقاد پیدا می‌شود. اعتقاد نیز همان باور و ایمان است.

از عمل بر اساس اعتماد به سخن دیگری، با عنوان «تقلید» یاد می‌شود.

بدیهی است که اگر اعتماد به جا باشد، تقلید از منظر عقل، حق و خردورزانه است و از منظر شرع نیز واجب است و در غیر این صورت تقلید غیر عقلایی، باطل و حرام است.

عمل بر اساس اعتماد به معصوم، خردورزانه‌ترین تقلید است. عمل بر اساس اعتماد نابجا نیز کاملا غیر عقلایی است.

تفاوت سطح هدایت تکوینی (تعقل) و هدایت تشریعی (تعبد)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۷/۰۱-۵:۳۱:۱۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۴/۳۰-۱۶:۵:۳۳
    • کد مطلب:22023
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 792

حوزه هدایت تکوینی، جهان عقلی است.

از این رو توسعه هدایت تکوینی، مستلزم کوچک کردن دامنه تعبد است.

از سوی دیگر حوزه هدایت تشریعی، جهان فراعقلی است و توسعه هدایت تشریعی، مستلزم گسترش تعبد در جهان فراعقلی است.

لکن در توسعه هدایت تکوینی پایین‌ترین مرزهای تعبد، به تعقل تبدیل می‌گردد. در حالی که در توسعه هدایت تشریعی دورترین افق‌های جهان فراعقلی مورد تعبد قرار می‌گیرد.

برای توضیح این مطلب مثالی می‌زنیم.

بیابان وسیعی را در نظر بگیرید که در تاریکی مطلق فرو رفته باشد. اگر در این بیابان شمعی افروخته شود، با این شمع دایره کوچکی برای ما روشن می‌شود.

اگر صادق مصدقی پیدا شود و از آن چه که بیرون از دایره روشن شده است، به ما خبر دهد، چنین خبری را به دلیل این که خبردهنده صادق و مصدق است، می‌پذیریم و باور می‌کنیم. هر چند هنوز هم بیرون از دایره برای ما تاریک است.

دایره روشن شده، حوزه هدایت تکوینی ماست و بیرون از دایره حوزه جهل ما.

محدوده‌ای که توسط اخبار صادق مصدق به ما می‌رسد، حوزه هدایت تشریعی ماست. از حوزه هدایت تشریعی با تعبیر تعبدیات یاد می‌شود.

پس ما با سه دایره در دل هم سر و کار داریم:

دایره کوچک هدایت تکوینی در مرکز

دایره بزرگ هدایت تشریعی، پیرامون دایره کوچک

بزرگترین دایره که هر دو دایره را احاطه کرده، دایره تاریک مطلق (یعنی آن چه که خارج از هدایت تکوینی و هدایت تشریعی است.)

بر اثر این ویژگی همیشه هدایت تشریعی و تعبد سطح وسیع‌تری را پوشش می‌دهد.

توضیح این که اگر پرتو شمع، دایره‌ای به شعاع یک متر را روشن سازد، سطح روشن شده (یعنی سطح هدایت تکوینی) برابر است با 3.14 متر مربع.

و اگر شعاع دایره تعبدیات ما (دایره بیرونی) دو متر باشد، سطح دایره بیرونی برابر است با 12.56 متر مربع.

با کم کردن 3.14 از 12.56 به سطح هدایت تشریعی می‌رسیم که مساوی است با 9.42 متر مربع.

بنا بر این در این ابعاد یاد هدایت تشریعی حدود سه برابر هدایت تکوینی است.

این مقایسه در حالت ثابت است.

اما مقایسه در حالت افزایش نیز جالب است.هر چه شعله شمع بزرگتر گردد، دایره روشن شده نیز بزرگتر می‌گردد. لازمه این امر عبارت است از:

گسترش حوزه هدایت تکوینی

این گسترش تضاعفی است.[1]

به اندازه گسترش هدایت تکوینی از دایره هدایت تشریعی کاسته می‌شود.

بالاترین گسترش هدایت تکوینی، پایین‌ترین مرزهای هدایت تشریعی را جابجا می‌کند.

یعنی دایره کوچک قرار گرفته در مرکز تاریکی نزدیکترین نقاط تاریک را روشن می‌سازد.

در نقطه مقابل هر چه تعبد ما به صادق مصدق بیشتر شود،[2] شعاع دایره بزرگ بیرونی بزرگتر می‌گردد. لازمه این امر عبارت است از:

گسترش حوزه هدایت تکوینی

این گسترش تضاعفی است.

روشن شد که گسترش در هر دو حوزه هدایت تکوینی و هدایت تشریعی تضاعفی است.

اما گسترش حوزه هدایت تکوینی، گسترش دایره کوچک مرکزی است و گسترش حوزه هدایت تشریعی، گسترش دایره بزرگ پیرامونی آن است. از این رو گسترش هدایت تشریعی در ابعاد بسیار وسیعی است که قابل قیاس با ابعاد گسترش هدایت تکوینی نیست.

این یک مزیت بزرگ ایمان و تعبد عقلانی است که شگفتی‌های فراوانی در تربیت و ترقی انسان می‌آفریند.

همین نسبت میان مجهولات مطلق (یعنی آن چه خارج از هدایت تکوینی و تشریعی قرار دارد)، وجود دارد.

بدیهی است اگر عقل کلی فرض شود، دیگر نه از جهان فراعقلی خبری هست و نه از تعبد اثری. زیرا با فرض وجود عقل کل، همه امور در پرتو عقل روشن می‌گردد و تمامی عالم در حوزه هدایت تکوینی جای می‌گیرد.

 

[1]- یعنی اگر پرتو اولیه شمع دایره‌ای به شعاع یک متر را روشن می‌ساخت سطح روشن شده برابر است با 3.14 متر مربع.

اما اگر پرتو شمع دو برابر شود سطح روشن شده برابر است با 12.56 متر مربع.

یعنی با دو برابر شدن پرتو شمع، مجهولات ما حدود چهار برابر افزایش پیدا می‌کند.

[2]- ازدیاد تعبد در گرو دو امر است: یکی تشدید ایمان و دیگری إخبار بیشتر صادق مصدق.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما