حوزه هدایت تکوینی، جهان عقلی است.
از این رو توسعه هدایت تکوینی، مستلزم کوچک کردن دامنه تعبد است.
از سوی دیگر حوزه هدایت تشریعی، جهان فراعقلی است و توسعه هدایت تشریعی، مستلزم گسترش تعبد در جهان فراعقلی است.
لکن در توسعه هدایت تکوینی پایینترین مرزهای تعبد، به تعقل تبدیل میگردد. در حالی که در توسعه هدایت تشریعی دورترین افقهای جهان فراعقلی مورد تعبد قرار میگیرد.
برای توضیح این مطلب مثالی میزنیم.
بیابان وسیعی را در نظر بگیرید که در تاریکی مطلق فرو رفته باشد. اگر در این بیابان شمعی افروخته شود، با این شمع دایره کوچکی برای ما روشن میشود.
اگر صادق مصدقی پیدا شود و از آن چه که بیرون از دایره روشن شده است، به ما خبر دهد، چنین خبری را به دلیل این که خبردهنده صادق و مصدق است، میپذیریم و باور میکنیم. هر چند هنوز هم بیرون از دایره برای ما تاریک است.
دایره روشن شده، حوزه هدایت تکوینی ماست و بیرون از دایره حوزه جهل ما.
محدودهای که توسط اخبار صادق مصدق به ما میرسد، حوزه هدایت تشریعی ماست. از حوزه هدایت تشریعی با تعبیر تعبدیات یاد میشود.
پس ما با سه دایره در دل هم سر و کار داریم:
دایره کوچک هدایت تکوینی در مرکز
دایره بزرگ هدایت تشریعی، پیرامون دایره کوچک
بزرگترین دایره که هر دو دایره را احاطه کرده، دایره تاریک مطلق (یعنی آن چه که خارج از هدایت تکوینی و هدایت تشریعی است.)
بر اثر این ویژگی همیشه هدایت تشریعی و تعبد سطح وسیعتری را پوشش میدهد.
توضیح این که اگر پرتو شمع، دایرهای به شعاع یک متر را روشن سازد، سطح روشن شده (یعنی سطح هدایت تکوینی) برابر است با 3.14 متر مربع.
و اگر شعاع دایره تعبدیات ما (دایره بیرونی) دو متر باشد، سطح دایره بیرونی برابر است با 12.56 متر مربع.
با کم کردن 3.14 از 12.56 به سطح هدایت تشریعی میرسیم که مساوی است با 9.42 متر مربع.
بنا بر این در این ابعاد یاد هدایت تشریعی حدود سه برابر هدایت تکوینی است.
این مقایسه در حالت ثابت است.
اما مقایسه در حالت افزایش نیز جالب است.هر چه شعله شمع بزرگتر گردد، دایره روشن شده نیز بزرگتر میگردد. لازمه این امر عبارت است از:
گسترش حوزه هدایت تکوینی
این گسترش تضاعفی است.[1]
به اندازه گسترش هدایت تکوینی از دایره هدایت تشریعی کاسته میشود.
بالاترین گسترش هدایت تکوینی، پایینترین مرزهای هدایت تشریعی را جابجا میکند.
یعنی دایره کوچک قرار گرفته در مرکز تاریکی نزدیکترین نقاط تاریک را روشن میسازد.
در نقطه مقابل هر چه تعبد ما به صادق مصدق بیشتر شود،[2] شعاع دایره بزرگ بیرونی بزرگتر میگردد. لازمه این امر عبارت است از:
گسترش حوزه هدایت تکوینی
این گسترش تضاعفی است.
روشن شد که گسترش در هر دو حوزه هدایت تکوینی و هدایت تشریعی تضاعفی است.
اما گسترش حوزه هدایت تکوینی، گسترش دایره کوچک مرکزی است و گسترش حوزه هدایت تشریعی، گسترش دایره بزرگ پیرامونی آن است. از این رو گسترش هدایت تشریعی در ابعاد بسیار وسیعی است که قابل قیاس با ابعاد گسترش هدایت تکوینی نیست.
این یک مزیت بزرگ ایمان و تعبد عقلانی است که شگفتیهای فراوانی در تربیت و ترقی انسان میآفریند.
همین نسبت میان مجهولات مطلق (یعنی آن چه خارج از هدایت تکوینی و تشریعی قرار دارد)، وجود دارد.
بدیهی است اگر عقل کلی فرض شود، دیگر نه از جهان فراعقلی خبری هست و نه از تعبد اثری. زیرا با فرض وجود عقل کل، همه امور در پرتو عقل روشن میگردد و تمامی عالم در حوزه هدایت تکوینی جای میگیرد.
[1]- یعنی اگر پرتو اولیه شمع دایرهای به شعاع یک متر را روشن میساخت سطح روشن شده برابر است با 3.14 متر مربع.
اما اگر پرتو شمع دو برابر شود سطح روشن شده برابر است با 12.56 متر مربع.
یعنی با دو برابر شدن پرتو شمع، مجهولات ما حدود چهار برابر افزایش پیدا میکند.
[2]- ازدیاد تعبد در گرو دو امر است: یکی تشدید ایمان و دیگری إخبار بیشتر صادق مصدق.
حوزه هدایت تکوینی، جهان عقلی است.
از این رو توسعه هدایت تکوینی، مستلزم کوچک کردن دامنه تعبد است.
از سوی دیگر حوزه هدایت تشریعی، جهان فراعقلی است و توسعه هدایت تشریعی، مستلزم گسترش تعبد در جهان فراعقلی است.
لکن در توسعه هدایت تکوینی پایینترین مرزهای تعبد، به تعقل تبدیل میگردد. در حالی که در توسعه هدایت تشریعی دورترین افقهای جهان فراعقلی مورد تعبد قرار میگیرد…
ما با سه دایره در دل هم سر و کار داریم:
دایره کوچک هدایت تکوینی در مرکز
دایره بزرگ هدایت تشریعی، پیرامون دایره کوچک
بزرگترین دایره که هر دو دایره را احاطه کرده، دایره تاریک مطلق (یعنی آن چه که خارج از هدایت تکوینی و هدایت تشریعی است.)
بر اثر این ویژگی همیشه هدایت تشریعی و تعبد سطح وسیعتری را پوشش میدهد…
گسترش در هر دو حوزه هدایت تکوینی و هدایت تشریعی تضاعفی است.
اما گسترش حوزه هدایت تکوینی، گسترش دایره کوچک مرکزی است و گسترش حوزه هدایت تشریعی، گسترش دایره بزرگ پیرامونی آن است. از این رو گسترش هدایت تشریعی در ابعاد بسیار وسیعی است که قابل قیاس با ابعاد گسترش هدایت تکوینی نیست. و این یک مزیت بزرگ ایمان و تعبد است.
همین نسبت میان مجهولات مطلق (یعنی آن چه خارج از هدایت تکوینی و تشریعی قرار دارد)، وجود دارد.
بدیهی است اگر عقل کلی فرض شود، دیگر نه از جهان فراعقلی خبری هست و نه از تعبد اثری. زیرا با فرض وجود عقل کل، همه امور در پرتو عقل روشن میگردد و تمامی عالم در حوزه هدایت تکوینی جای میگیرد.