×

درباره میز در پرتو خرد

چه اندازه به خرد خویش بها داده‌ایم؟!
آیا زندگی ما تبلور جریان عقلانیت ماست؟! یا با «منطق دلم می‌خواهد» کلید می‌خورد و با شعار «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شود» جریان می‌یابد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۴
۸ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

قوانین عمومی و کاربردی اندیشه و تفاهم علمی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۰۲-۷:۴۸:۳۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۶/۰۲-۷:۵۷:۲۹
    • کد مطلب:20414
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 17514

چه در آموزش و ارشاد، چه در دفاع از حق در مناظرات، نیازمند تفهیم و «تفاهم» هستیم.

مقصود از تفهیم و تفاهم، تفهیم و تفاهم واقعی است. یعنی آن چه به فهم و یا انتقال درست مقصود بینجامد.

«نظریه عقلانیت فراگیر (سنگ زیرین شهر اندیشه)» به بنیادهای تفهیم و تفاهم موفق می‌پردازد.

علاوه بر مباحث بنیادین، اصول و «قوانین کاربردی» هم وجود دارد که به موفقیت فهم و تفاهم کمک می‌کند.

رعایت این قوانین، از سوء تفاهم جلوگیری کرده و مانع هدر رفتن زمان و ضایع شدن توانایی‌ها و بدبینی‌های بیجا می‌گردد.

البته آن چه به عنوان قوانین تفاهم یاد می‌شود، در واقع قانون «اندیشه» است.

همان گونه که اشاره کردیم این قوانین کاربردی است و برای کاربران اندیشه.

اما اساتید می‌توانند مباحث اساسی‌تر را در شاخه «ريشه يابی شكست در تفاهم» از «نظریه عقلانیت فراگیر» ببینند.

هر ادعایی ممکن است

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۰۲-۷:۴۸:۴۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۶/۰۲-۷:۵۸:۱
    • کد مطلب:20415
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1636

بیان «ادعا»، غیر از ارایه مستند و برهان است. بر خلاف ارایه مستند، هر ادعایی ممکن است و هیچ هزینه‌ای هم ندارد. به سخن دیگر دست همگان همیشه و همه جا برای ادعا کردن باز است.

هنرنمایی در ادعا کردن، به مسابقه دورغگویی بسیار شبیه است.

پس باید میان ادعا و مستند آن تفکیک کرد.

خلط میان ادعا و مستند آن، یکی از آفتهای تفاهم است. پس تفکیک میان ادعا و مستند یکی از قوانین اندیشه است.

هر باوری ممکن است

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۰۲-۷:۴۹:۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۶/۰۲-۷:۵۸:۴۹
    • کد مطلب:20416
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1655

بعضی از ادعاها آن چنان رسوا هستند که حتی خود ادعا کننده هم متوجه هست که لاف می‌زند.

اما در بسیاری از موارد خود انسان ادعای بی مستند خودش را «باور» می‌کند و قلبا می‌پذیرد.[1]

باور ناشدنی‌ها توسط بسیاری از مردم، شاهد گویایی بر این امر است که هر باوری، حتی باور محالات ممکن است.

باور، ایمان، عقیده، اعتقاد همگی پذیرش قلبی است که با تعبیرات متفاوتی بیان می‌شود.

برهان و مستند درست، به شناخت می‌انجامد، اما باور، گاهی ناشی از شناخت است و گاهی خیر.

خلط میان باور و شناخت یکی از آفتهای تفاهم است. پس تفکیک میان باور و شناخت یکی از قوانین اندیشه است.

 

[1]- نقل می‌کنند که کسی شایعه کرد فلان جا آش می‌دهند. اتفاقا شایعه‌اش هم جا افتاد و مردم گروه گروه به محل مورد نظر راه افتادند. کمی گذشت خود شایعه ساز هم به شک افتاد و پس از مدتی به همان طرف راه افتاد. کسی که از دروغگویی او مطلع بود اعتراض کرد تو خود دروغ بافی کرده‌ای دیگر چرا راه افتادی؟ پاسخ داد شاید راست باشد!

شناخت انواع باور

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۰۶-۵:۶:۲۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۶/۰۲-۸:۰:۱۰
    • کد مطلب:20417
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1793

باور تقسیماتی دارد که بر ارزش گذاری آن، بسیار تأثیر گذار است. از این رو توجه به تقسیمات باور بسیار ضروری است.

«باور عقلی» یعنی باور پس از شناخت شهودی یا شناخت برهانی که مصداق ایمان به حق است.

«باور عقلایی» یعنی باور حرف دیگری که شایستگی پذیرش دارد. این باور همان تقلید خردورزانه است.

«باور نابجا» و ناشایسته یعنی باوری که مستند ندارد.

«باور باطل» یعنی باوری که متضاد با برهان است. از این باور با تعبیر خرافه یاد می‌شود.

خلط میان انواع باور یکی از آفتهای تفاهم است. پس شناخت نوع باور یکی از قوانین اندیشه است.

تقلید یکی از شاخه‌های باور است

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۰۶-۵:۶:۳۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۶/۰۳-۸:۳:۳۲
    • کد مطلب:20418
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1681

بدتر از باور شخصی بدون مستند، باور ادعای بدون مستند دیگران است.

احیانا افراد ادعای خود را آن چنان با مهارت مطرح می‌کنند که نه تنها خام اندیشان، بلکه اندیشمندان هم به راحتی آن را باور می‌کنند.

بهترین شاهد بر این امر، مطالبی است که از دیر باز در جهان علم، ادیان، مکاتب، فرهنگها و… کاملا پذیرفته شده است، در حالی که هیچ مستندی برای آنها وجود ندارد.

اگر ادعای دیگری متضاد با مستندات معتبر باشد، عمق فاجعه بیشتر و تفاهم دشوارتر می‌گردد.

روح باورِ ادعای دیگری، همان «تقلید» است.

بنا بر این تقلید، یکی از شاخه‌های باور است.

خلط میان تقلید و شناخت، یکی از آفتهای تفاهم است. پس تفکیک میان تقلید و شناخت یکی از قوانین اندیشه است.

شناخت ارزش باور

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۱۲-۷:۵۵:۲۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20419
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1505

ارزش باورها بسیار متفاوت است.

باور عقلی و باور عقلایی هر دو ارزشمند هستند، اما اعتبار و ارزش آنها اختلاف درجه‌ی بسیار زیادی دارد.

باور باطل از سوی خود شخص، «بدترین» نوع باور است.

باور ناشایسته و باور باطل اگر نسبت به حرف دیگران باشد، این باور مصداق تقلید قرار می‌گیرد.

اما در میان همه باورهای نادرست، باور باطل از دیگران، «پست‌ترین» باور بد است.

پس یکی از قوانین اندیشه شناخت اعتبار و ارزش باورها و عقیده‌هاست.

عدم جنگ ادعاها و باورها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۱۲-۷:۵۵:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20420
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1470

روشن شد که ادعای صرف، هیچ هزینه‌ای ندارد. علاوه بر این، هیچ ادعایی نمی‌تواند تضاد و درگیری با ادعای دیگری داشته باشد.

ممکن است کسی ادعای باطلی کند و دیگری همانند مسابقه دروغگویی، ادعای باطل‌تری داشته باشد. این اتفاق می‌افتد و هیچ محالی لازم نمی‌آید.

باور نیز چنین است، همیشه شاهد باورهای متضاد هستیم که هیچ درگیری با یکدیگر ندارند.

از این جهت باورهای مختلف، همانند سلیقه‌های متفاوتی است که افراد در رنگ لباس، نوع غذا، و… دارند که مورد پذیرش افراد قرار گرفته و در جامعه به فراوانی شاهد آن هستیم.

بنا بر این هرگز میان ادعاها و باورها «جنگ» در نمی‌گیرد تا نیازی به صرف وقت و توانایی برای مرتفع ساختن این جنگ و یا حل و فصل آن داشته باشیم.

تصور جنگ میان ادعاها و باورها، یکی از آفتهای تفاهم است. پس درگیر نشدن در حوزه ادعاها و باورها، یکی از قوانین اندیشه است.

معضلات شناخت را بشناسیم

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۲۲-۶:۱۱:۵۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20421
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1466

با توجه قوانین پیشین، آن چه شایسته است «محور تفاهم» قرار گیرد، همان شناخت است نه ادعا و نه باور.

در بسیاری از موارد، باور آن چنان در اندیشه جای می‌گیرد که فرد را مسحور خودش می‌کند. سحر باور یکی از معضلات شناخت است.

اندک نیست مواردی که باور سخن دیگران (تقلید) آن چنان جای شناخت را اشغال می‌کند که فرد مسحور می‌گردد. سحر تقلید از معضلات پیچیده شناخت است.

پس از گذر از سحر باور و تقلید، نوبت به شناخت می‌رسد.

شناخت، همان درک درست مستندات یک ادعاست.

توانایی همگان در درک، یکسان نیست. از این رو ممکن است مستندات شناخت موضوع مورد ادعا، در اختیار افراد قرار گیرد، اما با این همه باز هم جاهل نتواند آن را به درستی درک کند.

عدم درک مستندات، مانع بزرگی در اندیشه و تفاهم است. پس اطمینان از درک مستندات (و امکان مرتفع شدن جهل مخاطب) یکی از قوانین اندیشه است.

روایتی این قانون را به زیبایی و اختصار بیان کرده است:

إثبات الحجة على الجاهل سهل و لكن إقراره بها صعب.

ثابت کردن حجت (مستند و برهان) بر جاهل آسان است و لکن (به دلیل عدم درک درست حجت توسط جاهل) اقرار جاهل نسبت به حجت (التزام به لوازم آن) دشوار است.

شناخت معضله مهم دیگری هم دارد که هواپرستی است. هواپرستی انسان را دچار تبعیض در عقلانیت (همان یک بام و دو هوای عامیانه خودمان) می‌کند.

تفصیل این مطلب را در «نظریه عقلانیت فراگیر» ببینید.

قانون کلی عقلی هر گاه «شاید» بیاید، انکار «نشاید»

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۰۸/۲۱-۸:۳۸:۲۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۷/۰۸/۲۱-۸:۳۹:۳
    • کد مطلب:22287
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1076

اموری که با آن سر و کار داریم دو گونه است:

دسته نخست اموری است که به همه جوانب آن احاطه داریم و بر همین اساس نیز می‌توانیم به درستی و نادرستی آن حکم نماییم. مانند دو دو تا چهار تا. در این مورد می‌توانیم با قاطعیت بگوییم قضیه «دو دو تا چهار تا» درست و قضیه «دو دو تا پنچ تا» نادرست است.

دسته دوم اموری است که به جوانب آن یا اصلا احاطه نداریم و یا این که احاطه ما نسبت به آن ناقص است. در این گونه موارد چه باید کرد؟

امام صادق علیه السلام در حدیث بسیار جالبی یك قانون عقلی كلی را به ما می‌آموزد كه در همه جا، از جمله در مورد بحث ما، كارساز است:

امام صادق علیه السلام به زندیق فرمود: آیا می‌دانی که برای زمین زیری و بالایی است؟ گفت آری، امام فرمود تو زیر زمین رفته‌ای؟ گفت نه، امام فرمود پس نمی‌دانی که در زیر زمین چیست؟ [یا آیا می‌دانی زیر زمین چیست]؟ گفت نمی‌دانم، مگر این که گمان دارم چیزی زیر زمین نیست.

امام صادق علیه السلام فرمود گمان [تو گویای] ناتوانی [تو] در مقابل آن چه که یقین به آن نداری است.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود آیا بر آسمان بالا رفته‌ای؟ گفت نه، امام فرمود آیا می‌دانی چه در آن است؟ گفت نه.

امام فرمود شگفتا از تو که نه به مشرق رسیده‌ای و نه به مغرب، و نه به زمین فرو رفته‌ای و نه به آسمان بالا رفته‌ای، و از آسمان هم نگذشته‌ای تا آن چه در پس آنهاست بشناسی، با این همه نسبت به آن چه در آنهاست منکری؟! و آیا خردمند آن چه را نمی‌شناسد انکار می‌کند؟!

زندیق گفت جز تو احدی با من چنین سخن نگفته است!

امام صادق علیه السلام فرمود تو از وجود خداوند در شک و تردیدی، پس شاید او باشد و شاید نباشد.

زندیق گفت [درست است] شاید چنین باشد.

امام صادق فرمود ای مرد کسی که نمی‌داند، حجت و برهانی بر کسی که می‌داند، ندارد، و [هرگز] حجتی برای نادان نیست. ای برادر مصری از جانب من بفهم که ما هرگز در خداوند شکی نداریم…[1]

امام در این روایت، این قانون عقلی را یادآوری می‌کند که انکار هر آن چه که ما از آن بی‌خبریم، روا و شایسته نیست، هر چند ظن و گمانی هم بر خلاف آن داشته باشیم.

قانون کلی عقلی بیان شده است که:

۱- گمان، شک، تردید، استبعاد و… همه این امور یک حقیقت را آشکارا ثابت می‌کند و آن این که من از شناخت واقعیت ناتوان هستم.

۲- ناتوانی از شناخت، همان جهل و نادانی است.

۳- هرگز نادانی حجت در مقابل دانایی نیست. (هرگز نادان حجت بر دانا ندارد.)

۴- هر گاه «شاید» بیاید، انکار «نشاید».

پس حاصل این حدیث یك قانون عقلی برای همیشه و همه جاست و آن:

«خردمندانه نبودن انكار چیزی است كه به تمام جوانب آن احاطه نداریم».

 

[1]ـ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِلزِّنْدِيقِ أَ تَعْلَمُ أَنَّ لِلْأَرْضِ تَحْتاً وَ فَوْقاً قَالَ نَعَمْ قَالَ فَدَخَلْتَ تَحْتَهَا قَالَ لَا قَالَ فَمَا يُدْرِيكَ مَا تَحْتَهَا قَالَ لَا أَدْرِي إِلَّا أَنِّي أَظُنُّ أَنْ لَيْسَ تَحْتَهَا شَيْ‏ءٌ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَالظَّنُّ عَجْزٌ لِمَا لَا تَسْتَيْقِنُ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَ فَصَعِدْتَ السَّمَاءَ قَالَ لَا قَالَ أَ فَتَدْرِي مَا فِيهَا قَالَ لَا قَالَ عَجَباً لَكَ لَمْ تَبْلُغِ الْمَشْرِقَ وَ لَمْ تَبْلُغِ الْمَغْرِبَ وَ لَمْ تَنْزِلِ الْأَرْضَ وَ لَمْ تَصْعَدِ السَّمَاءَ وَ لَمْ تَجُزْ هُنَاكَ فَتَعْرِفَ مَا خَلْفَهُنَّ وَ أَنْتَ جَاحِدٌ بِمَا فِيهِنَّ وَ هَلْ يَجْحَدُ الْعَاقِلُ مَا لَا يَعْرِفُ قَالَ الزِّنْدِيقُ مَا كَلَّمَنِي بِهَذَا أَحَدٌ غَيْرُكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَنْتَ مِنْ ذَلِكَ فِي شَكٍّ فَلَعَلَّهُ هُوَ وَ لَعَلَّهُ لَيْسَ هُوَ فَقَالَ الزِّنْدِيقُ وَ لَعَلَّ ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّهَا الرَّجُلُ لَيْسَ لِمَنْ لَا يَعْلَمُ حُجَّةٌ عَلَى مَنْ يَعْلَمُ وَ لَا حُجَّةَ لِلْجَاهِلِ يَا أَخَا أَهْلِ مِصْرَ تَفْهَمُ عَنِّي فَإِنَّا لَا نَشُكُّ فِي اللَّهِ أَبَداً… الكافي ج : 1 ص : 73

تفکیک محکمات و متشابهات

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۶/۲۲-۶:۱۲:۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:20422
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1543

اموری که با آن سر و کار داریم، سه دسته هستند:

اموری که درستی و خوبی آن شناخته شده هستند.

اموری که نادرستی و بدی آن شناخته شده هستند.

اموری که هنوز یک طرفه نشده‌اند.

این امر عقلی در برخی روایات این گونه بیان شده است:

الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَانَ لَكَ رُشْدُهُ فَاتَّبِعْهُ وَ أَمْرٌ بَانَ لَكَ غَيُّهُ فَاجْتَنِبْهُ وَ أَمْرٌ أَشْكَلَ عَلَيْكَ فَرَدَدْتَهُ إِلَى عَالِمِهِ.

امور سه گونه هستند: امری که صلاح آن برای تو آشکار شده، پس آن را پیروی کن.

و امری که فساد آن برای تو آشکار شده، پس از آن دوری گزین.

و امری که شناخت آن بر تو مشکل شده، پس آن را به عالمش واگذار.

همچنین این روایات نیز بر همین امر عقلی تأکید می‌کند:

إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَيُتَّبَعُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجْتَنَبُ وَ أَمْرٌ مُشْكِلٌ يُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَم‏

الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ أَمْرٌ بَيِّنٌ رُشْدُهُ فَاتَّبِعُوهُ وَ أَمْرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَاجْتَنِبُوهُ وَ أَمْرٌ اخْتُلِفَ فِيهِ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّه‏

در ادبیات قرآن برای بیان این امر عقلی، اصطلاح «محکمات» در مقابل «متشابهات» به کار رفته است.

محکمات هر حوزه‌ای، چنان شناخته شده هستند که تشکیک و انکار به آنها راه نمی‌یابد. اما متشابهات همان گونه که از نامش هم پیداست، ممکن است برای ناآشنایان مورد شبهه قرار گیرد.

هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آیاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیغٌ فَیتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ. آل عمران آیه‌ی 7.

اوست خدایی که کتاب را بر تو فرو فرستاد، پاره­ای از آن آیات محکم است. آنها اساس کتابند و (پاره­ای) دیگر آیات متشابه است.

پس اما کسانی که در دلهایشان انحراف وجود دارد برای فتنه جویی و طلب تأویل آن (به دلخواه خود) از آیات متشابه از قرآن پیروی می‌کنند.

و (حال آن که) تأویل آیات متشابه را جز خدا و ریشه­داران در علم کسی نمی‌دانند آنان می‌گویند به قرآن ایمان آورده‌ایم همه‌ی آن از نزد پروردگار ماست و جز صاحبان خرد کسی متذکر نمی‌گردد.

ضابطه دقیق محکمات در روایات نیز بیان شده است. برای توضیح بیشتر می‌توانید به بحث «مرجع نخستین؛ خداوند» از مباحث «مرجعیت دینی، اما و اگرها» مراجعه نمایید.

قانون محکمات و متشابهات در همه جا، از جمله در روایات نیز جاری و ساری است، همچنان که به آن تصریح شده است.

خلط میان محکمات و متشابهات، یکی از آفتهای تفاهم است. پس تفکیک محکمات و متشابهات، یکی از قوانین بسیار مهم اندیشه در تمامی حوزه‌هاست.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما