×

درباره میز در پرتو خرد

چه اندازه به خرد خویش بها داده‌ایم؟!
آیا زندگی ما تبلور جریان عقلانیت ماست؟! یا با «منطق دلم می‌خواهد» کلید می‌خورد و با شعار «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شود» جریان می‌یابد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۴
۷ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

مدیریت زندگی (راه‌بری هماهنگ)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۲/۲۸-۱۱:۹:۵۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۵/۱۲/۲۸-۱۱:۱۰:۴۰
    • کد مطلب:18933
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 5229

زندگیِ موفق، درگرو راه‌بری نظمی هماهنگ در زندگی است. راه‌بری هماهنگ زندگی نیز نیازمند برنامه ریزی و سازمان دهی می‌باشد.

نزدیک‌ترین تعبیر از این واقعیت، مدیریت زندگی است.

مدیریت درست زندگی پایه‌های متعددی دارد.

از جمله این پایه‌ها، طبقه بندی اهداف و تقسیم کارها و زمان است.

این نوشتار نگاهی کوتاه به برخی از این پایه‌ها در روایات دارد.

تقسیم کار یکی از پایه‌های مدیریت زندگی است.

تقسیم کار حوزه‌های گوناگونی دارد. در ادامه نوشتار با چند زاویه از آن آشنا می‌شویم.

تقسیم کار اجتماعی در منابع وحی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۲/۲۸-۱۱:۲۱:۲۴
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۵/۱۲/۳۰-۱۰:۴۲:۴۳
    • کد مطلب:18934
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3321

اجتماع به منزله ماشینی است که با کنار هم قرار گرفتن اجزاء آن، حرکت اجتماعی ممکن می‌ٔگردد.

حرکت ماشین در گرو این است که هر یک از اجزاء نقش لازم خود را یافته و اجراء نمایند.

تعدد نقش‌ها، همان اختلاف مسئولیت افراد در جامعه است.

مسلما اگر همه افراد جامعه تنها به ایفای یک نقش بسنده کنند، این جامعه در حرکت به سوی هدف تعریف شده آن موفق نخواهد بود.

لذا موفقیت حرکت اجتماعی نیازمند تقسیم کار در جامعه است.

یکی از نقش‌های بسیار مهم در جامعه آموزش و آموختن است.

از این رو در تقسیم کار اجتماعی، بایسته است که گروهی به آموزش، اختصاص یابند.

توضیح بیشتر این که تردیدی نیست که یکی از ضرورتهای اجتماعی جنگ است. در اسلام نیز این حکم پذیرفته شده است.

در صورت تحقق موضوع جهاد، حکم وجوب آن کفائی است و نه عینی.

به این معنا که بایستگی جهاد، منحصر به مقدار نیاز و ضرورت است. همه در مقابل این حکم مسئول هستند. اگر نیاز جهاد با عده‌ای از مردم تأمین نگردید، همه مردم به جهاد مکلف هستند. اما اگر عده‌ای این نیاز را برطرف ساختند، تکلیف جهاد بر دیگران باقی نمی‌ماند.

جهاد بر همه مسلمانان واجب است، به دلیل این سخن خداوند که «جنگ بر شما نوشته شده است». پس اگر گروهی از مسلمانان برای جهاد قیام کردند، دیگران تا هنگامی که کسانی که متولی جهاد هستند نیاز به کمک نداشته باشند، می‌توانند (به جهاد نروند و) از آن تخلف کنند. پس اگر جهادگران به کمک نیاز پیدا کردند، بر همگی لازم است که آنان را مدد نمایند تا (نیاز برطرف شده و به نیروهای موجود) بسنده کنند.

(از همین رو درباره کفایی بودن جهاد) خداوند عز و جل می‌فرماید «و شدنی نیست که مؤمنان همگی (با هم) کوچ کنند».

و اگر امری بر آنان وارد شد که در آن نیاز به همه مردم بود، همگی برای جهاد کوچ می‌کنند. (در این باره) خداوند عز و جل فرموده است «سبكبار و گرانبار، بسيج شويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد». اگر بدانيد، اين براى شما بهتر است.[1]

همچنین تردیدی نیست که یکی از ضرورتها اجتماعی و فردی، شناخت و معرفت دین است.

در روایت زیر این با حکم جهاد در کنار هم دیده شده است:

نزول آیه نفر هنگامی بود که مردم فراوان شدند. پس خداوند فرمان داد که گروهی از آنها برای جنگ کوچ کنند و گروهی برای تفقه بماند و (در نتیجه) جنگ نوبتی باشد.[2]

حکم معرفت و شناخت دین، تفاوتهایی با حکم جهاد دارد. از جمله:

۱- موضوع جهاد همیشه محقق نیست، در نتیجه حکم آن هم همیشگی نیست.

اما موضوع شناخت دین همیشگی است و در هیچ زمان و مکانی استثنا نمی‌شود.

۲- حکم جهاد، کفایی است.

اما حکم معرفت دین، با صرف نظر از الزام و رجحان آن (یعنی اصل رجحان که اعم از وجوب و استحباب است) عینی است. یعنی بر همه آموختن دین شایسته و یا بایسته است.

البته چون دائره دین بسیار گسترده است و در نتیجه معرفت اعماق دین تمام شدنی نیست، آن چه مورد بحث است تفکیک مرز وجوب و بایستگی معرفت دین از مرز رجحان و شایستگی معرفت دین است.

۳- جنگ به لحاظ کفایی بودن آن، نوبتی است. اما اصل تفقه به عنوان اولی نوبتی نیست. مگر این که ضرورت خاصی مانند جنگ فراگیر جلو آن را بگیرد.

تکلیف گروهی به پرداختن به جنگ و گروهی دیگر به آموختن دین، یک نمونه از تقسیم کار در حوزه اجتماعی است. به بیان دیگری از تقسیم کار توجه نمایید:

عبدالمؤمن انصاری می‌گوید به امام صادق علیه السلام گفتم به راستی که مردمی روایت می‌کنند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود اختلاف امت من رحمت است. (آیا این درست است؟)

حضرت فرمود راست گفتند.

گفتم اگر اختلاف مسلمانان رحمت است پس (اتفاق و) اجتماع آنها عذاب است؟!

فرمود جایی که تو و رفته‌ای و آنان رفته‌اند (درست) نیست.

همانا پیامبر صلی الله علیه و آله اراده کرده این گفته خداوند عز و جل را که:

«و شدنی نیست که مؤمنان همگی (با هم) کوچ کنند. پس چرا از هر جمعیت (و طبقه‌ای) از مؤمنان، دسته‌ای (نمی‌ٔشتابند و) کوچ نمی‌کنند تا (اولا با دریافت دین) در دین آگاهی یابند و (ثانیا) قوم خود را –وقتی به سوی آنان بازگشتند- بیم دهند. باشد که آنان پرهیز کنند.»

پس خداوند به مسلمانان فرمان داد که به سوی فرستاده خدا کوچ کنند و با او رفت آمد کنند تا این که بیاموزند سپس به سوی قومشان بازگردند و به آنان بیاموزانند. همانا پیامبر قصد کرده اختلاف (و تفاوت) مردم در سرزمین‌ها را (که عده‌ای مسافرت کرده و سراغ پیامبر بروند و عده‌ای در شهر خود بمانند) نه این که پیامبر اختلاف مردم در دین خدا را (قصد کرده باشد) همانا دین یکی است (و اختلاف در آن معنا ندارد).[3]

روشن شد که اساس تقسیم کار در نمونه یاد شده، کفایی بودن حکم جهاد است.

بدیهی است تقسیم کار اجتماعی می‌تواند نمونه‌های فراوانی داشته باشد.

تکمیل بحث رابطه جهاد و تفقه را در نوشتاری با عنوان «شتاب به سوی شناخت دین» ببینید.

 

[1]- عَنْ عَلِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِ أَنَّهُ قَالَ وَ الْجِهَادُ فَرْضٌ عَلَى جَمِیعِ الْمُسْلِمِینَ لِقَوْلِ اللَّهِ کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتالُ فَإِنْ قَامَتْ بِالْجِهَادِ طَائِفَةٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَسِعَ سَائِرَهُمُ التَّخَلُّفُ عَنْهُ مَا لَمْ یحْتَجِ الَّذِینَ یلُونَ الْجِهَادَ إِلَى الْمَدَدِ فَإِنِ احْتَاجُوا لَزِمَ الْجَمِیعَ أَنْ یمِدُّوهُمْ حَتَّى یکتَفُوا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً وَ إِنْ دَهِمَ أَمْرٌ یحْتَاجُ فِیهِ إِلَى جَمَاعَتِهِمْ نَفَرُوا کلُّهُمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ انْفِرُوا خِفافاً وَ ثِقالًا وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بحارالأنوار 97 48 11

[2]- وَ قَالَ الْبَاقِرُ ع: كَانَ هَذَا حِينَ كَثُرَ النَّاسُ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ أَنْ تَنْفِرَ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ وَ تُقِيمَ طَائِفَةٌ لِلتَّفَقُّهِ وَ أَنْ يَكُونَ الْغَزْوُ نَوْباً.

[3]- عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِی قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ قَوْماً یرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ اخْتِلَافُ أُمَّتِی رَحْمَةٌ فَقَالَ صَدَقُوا فَقُلْتُ إِنْ کانَ اخْتِلَافُهُمْ رَحْمَةً فَاجْتِمَاعُهُمْ عَذَابٌ قَالَ لَیسَ حَیثُ تَذْهَبُ وَ ذَهَبُوا إِنَّمَا أَرَادَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ ینْفِرُوا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یخْتَلِفُوا إِلَیهِ فَیتَعَلَّمُوا ثُمَّ یرْجِعُوا إِلَى قَوْمِهِمْ فَیعَلِّمُوهُمْ إِنَّمَا أَرَادَ اخْتِلَافَهُمْ مِنَ الْبُلْدَانِ لا اخْتِلَافاً فِی دِینِ اللَّهِ إِنَّمَا الدِّینُ وَاحِدٌ

تقسیم کار خانوادگی در منابع وحی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۱۲/۲۸-۱۱:۲۱:۲۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۱/۰۱-۱۵:۳۸:۱۳
    • کد مطلب:18935
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 5863

خانواده، جامعه‌ای کوچک است. اما همین جامعه کوچک، خشت نخستین سایر جوامع بشری است. از همین رو اهمیت فوق العاده‌ای دارد.

تقسیم کار در خانواده نیز دارای جایگاهی بسیار والاست. چرا که ساماندهی بهینه خانواده در گرو تقسیم کار است.

به چند روایت در این زمینه توجه کنید:

به درستی که فاطمه سلام الله علیها انجام کارهای خانه و خمیر کردن و نان پختن را برای علی علیه السلام تضمین کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز انجام کارهای بیرون از خانه (مانند) آوردن هیزم و تأمین غذا را برای فاطمه سلام الله علیها تضمین کرد.[1]

امیرالمؤمنین علیه السلام علاوه بر کارهای بیرون خانه، در کارهای خانه نیز به فاطمه سلام الله علیها کمک می‌کرد. توجه کنید:

روش امیرالمؤمنین علیه السلام (در انجام کارهای خانه) این بود که هیزم جمع آوری می‌کرد و آب می‌آورد و خانه را جاروب می‌زد و فاطمه علیها السلام (نیز) گندم آسیاب می‌کرد و خمیر می‌کرد و نان می‌پخت.

پیامبر صلی الله علیه و آله (نیز) پیوسته (خود) بز خانه‌اش را می‌دوشید.[2]

در روایتی دیگر چنین آمده است:

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بر ما وارد شد در حالی که فاطمه نزد دیگ نشسته بود (و مشغول آشپزی بود) و من (هم) عدس پاک می‌کردم.

حضرت فرمود ای ابا الحسن! پاسخ دادم لبیک ای پیامبر خدا. فرمود از من بشنو و من جز از فرمان پروردگارم سخن نمی‌گویم که هیچ مردی در خانه به همسرش کمک نمی‌کند مگر این که پاداش او به عدد هر مویی که در بدن دارد عبادت یک سال است که روز روزه بدارد و شب به عبادت قیام کند و خداوند ثوابی مانند آن چه که به صابرین و داود پیامبر و یعقوب و عیسی داده است به او عطا می‌کند.

ای علی کسی که در خدمت عیالش در خانه باشد و از آن إبائی نداشته باشد خداوند نام او را در دیوان شهدا می‌نویسد و برای او به ازاء هر روزی و شبی، پاداش هزار شهید می‌نویسد و به هر قدمی برای او پاداش حج و عمره‌ای می‌نویسد و به هر رگی که در جسد اوست خانه‌ای در بهشت به او عطا می‌کند.

ای علی یک ساعت در خدمت عیال بودن بهتر است از عبادت هزار سال و هزار حج و هزار عمره و بهتر است از آزاد کردن هزار بنده و هزار غزوه و هزار عیادت بیمار و هزار (عبادت هفته یا نماز) جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه‌ای که سیرشان کند و هزار برهنه‌ای که به آنان لباس بپوشاند و هزار اسبی که در راه خدا بفرستد و بهتر است از هزار دیناری که بر نیازمندان صدقه دهد و بهتر است از خواندن تورات و انجیل و زبور و فرقان و (بهتر است) از اسیری که به اسارت گرفته شده‌اند پس او آنها را آزاد سازد و بهتر از است از هزار شتری که به مستمندان بدهد و از دنیا بیرون نمی‌رود تا این که جایش را از بهشت ببیند.

ای علی کسی که از خدمت کردن عیال إبائی نداشته باشد بدون حساب وارد بهشت می‌گردد.

ای علی خدمت عیال کفاره گناهان کبیره است و غضب پروردگار را خاموش می‌سازد، کابین حوریه‌هاست و در حسنات و درجات (بهشتی) افزایش می‌دهد.

ای علی خدمت به عیال نمی‌کند مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند به او اراده خیر دنیا و آخرت دارد.[3]

 

[1]- أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ ع ضَمِنَتْ لِعَلِيٍّ ع عَمَلَ الْبَيْتِ وَ الْعَجِينَ وَ الْخُبْزَ وَ قَمَّ الْبَيْتِ وَ ضَمِنَ لَهَا عَلِيٌّ ع مَا كَانَ خَلْفَ الْبَابِ نَقْلَ الْحَطَبِ وَ أَنْ يَجِي‏ءَ بِالطَّعَامِ.

[2]- كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَحْتَطِبُ، وَ يَسْتَقِي، وَ يَكْنُسُ، وَ كَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ تَطْحَنُ، وَ تَعْجِنُ، وَ تَخْبِزُ، وَ كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَحْلُبُ عَنْزَ أَهْلِهِ.

[3]- عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: دَخَلَ عَلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ فَاطِمَةُ جَالِسَةٌ عِنْدَ الْقِدْرِ وَ أَنَا أُنَقِّي الْعَدَسَ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ اسْمَعْ مِنِّي وَ مَا أَقُولُ إِلَّا مَنْ أَمَرَ رَبِّي مَا مِنْ رَجُلٍ يُعِينُ امْرَأَتَهُ فِي بَيْتِهَا إِلَّا كَانَ لَهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى بَدَنِهِ عِبَادَةُ سَنَةٍ صِيَامٍ نَهَارُهَا وَ قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ الصَّابِرِينَ وَ دَاوُدَ النَّبِيَّ وَ يَعْقُوبَ وَ عِيسَى ع يَا عَلِيُّ مَنْ كَانَ فِي خِدْمَةِ الْعِيَالِ فِي الْبَيْتِ وَ لَمْ يَأْنَفْ كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَى اسْمَهُ فِي دِيوَانِ الشُّهَدَاءِ وَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ ثَوَابَ أَلْفِ شَهِيدٍ وَ كَتَبَ لَهُ بِكُلِّ قَدَمٍ ثَوَابَ حِجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى بِكُلِّ عِرْقٍ فِي جَسَدِهِ مَدِينَةً فِي الْجَنَّةِ يَا عَلِيُّ سَاعَةٌ فِي خِدْمَةِ الْعِيَالِ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ سَنَةٍ وَ أَلْفِ حَجٍّ وَ أَلْفِ عُمْرَةٍ وَ خَيْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَةٍ وَ أَلْفِ غَزْوَةٍ وَ أَلْفِ عِيَادَةِ مَرِيضٍ وَ أَلْفِ جُمُعَةٍ وَ أَلْفِ جَنَازَةٍ وَ أَلْفِ جَائِعٍ يُشْبِعُهُمْ وَ أَلْفِ عَارٍ يَكْسُوهُمْ وَ أَلْفِ فَرَسٍ يُوَجِّهُهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ دِينَارٍ يَتَصَدَّقُ عَلَى الْمَسَاكِينِ وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَقْرَأَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ وَ مِنْ أَلْفِ أَسِيرٍ أَسَرَ فَأَعْتَقَهَا وَ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَلْفِ بَدَنَةٍ يُعْطِي لِلْمَسَاكِينِ وَ لَا يَخْرُجُ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى يَرَى مَكَانَهُ مِنَ الْجَنَّةِ يَا عَلِيُّ مَنْ لَمْ يَأْنَفْ مِنْ خِدْمَةِ الْعِيَالِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ يَا عَلِيُّ خِدْمَةُ الْعِيَالِ كَفَّارَةٌ لِلْكَبَائِرِ وَ يُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ مُهُورُ حُورِ الْعِينِ وَ يَزِيدُ فِي الْحَسَنَاتِ وَ الدَّرَجَاتِ يَا عَلِيُّ لَا يَخْدُمُ الْعِيَالَ إِلَّا صِدِّيقٌ أَوْ شَهِيدٌ أَوْ رَجُلٌ يُرِيدُ اللَّهُ بِهِ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.

تقسیم کار شخصی در منابع وحی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۱/۰۲-۸:۵۳:۳
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:18936
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 6298

مهم‌ترین تقسیم کار، در حوزه برنامه‌های شخصی است.

البته برخی از این کارهای تقسیم شده در این حوزه، ارتباط تنگاتنگی هم با سایر حوزه‌ها دارد.

به سخن دیگر تقسیم کار شخصی دو وجهه متفاوت دارد: یکی تقسیم کارهای کاملا شخصی و دیگری تقسیم کار شخصی با توجه به نقشی که شخص در جامعه دارد.

تقسیم کار از منظرهای دیگر نیز قابل طبقه بندی است. از جمله:

تقسیم کار بر اساس اهداف که خود شامل اهداف کلان و غیر کلان می‌گردد. در این تقسیم در واقع اولویتهای واقعی شخص بر اساس اهمیت مسایل تعریف می‌شود.

تقسیم کار بر اساس زمان که به چگونگی اختصاص زمان به اهداف مورد نظر می‌پردازد.

تقسیم کار بر اساس اولویت‌های مقطعی که در حوادث خاص پیش می‌آید.

و…

مباحث «کمال انسانی» نمونه‌ای از تقسیم کار شخصی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۱/۰۲-۸:۵۳:۱۰
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۶/۰۱/۰۲-۸:۵۴:۲۱
    • کد مطلب:18937
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 983

شناخت اهداف کلان زندگی، کلیدی‌ترین عنصر زندگی موفق است. شناخت اولویتها به ویژه اهداف کلان، زیربنای اساسی تقسیم کار و زمان است.

در روایات از اهداف کلان با تعبیرات گوناگونی یاد شده است.

نوشتاری با عنوان «کمال انسانی» به دسته‌ای از روایات می‌نگرد که اهداف کلان زندگی را نشان می‌دهد.

شناخت کمال انسانی یکی از پایه‌های مدیریت زندگی است.

مباحث «مدیریت زمان» نمونه‌ای از تقسیم کار شخصی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۱/۰۲-۸:۵۳:۱۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:18938
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 921

تقسیم کار بر اساس زمان، ارتباط تنگاتنگی به طبقه بندی اهداف دارد.

بحثی با عنوان کلیات مدیریت زمان» نمونه‌ای از تقسیم زمان است.

به این نوشتار مراجعه کنید.

تقسیم کار شخصی بر اساس اولویتهای مقطعی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۱/۰۲-۸:۵۳:۱۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:18939
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1028

تقسیم کار بر اساس اولویتهای مقطعی یا همان ضرورتهای روز مره تنوع بسیاری دارد.

در این راستا روایت جالبی وارد شده است. به این روایت توجه کنید:

از آقای ما امیرالمؤمنین علیه السلام روایت می‌شود که حضرت هنگامی که از جهاد فراغت پیدا می‌کرد، وقتش را به آموزش مردم و قضاوت میان آنها اختصاص می‌داد. پس زمانی که از این اشتغالات هم فراغت پیدا می‌کرد، در بستانی که داشت مشغول کار می‌گردید. حضرت در آن بستان به دست خودش (بدون کمک از دیگران) کار می‌کرد.

در عین همه این اشتغالات آن حضرت (پیوسته) خدای جل جلاله را یاد می‌کرد.[1]

اساس تقسیم کار در این روایت یک طبقه بندی بسیار مهم است که عبارت است از:

اولویت و طبقه نخست: جنگ

اولویت و طبقه دوم: آموزش به دیگران و قضاوت

اولویت و طبقه سوم: کار تأمین معاش

نکات جالبی را می‌توان از این روایت استفاده کرد:

۱- این روایت شامل اساسی‌ترین طبقه بندی است.

۲- طبقه بندی یاد شده در مرحله اجراء ثابت نیست، چرا که ممکن است در برخی از زمانها موضوعاتی مانند جنگ منتفی باشد.

۳- مسلما هر طبقه می‌تواند زیر طبقه‌هایی هم داشته باشد. در نتیجه بحث اولویت اختصاص زمان آنها نیز قابل طرح است. مثلا خود اشتغال به آموزش یا قضاوت نیز در برخی از ظروف زمانی باید طبقه بندی شده و اولویت آن تعریف شود که کدامیک بر دیگری مقدم است.

۴- در این طبقه بندی ضرورتهای اجتماعی (جهاد، آموزش و قضاوت) مقدم بر ضرورتهای شخصی (کار در بستان) تعریف شده است.

۵- برخی از کارها هیچ گاه طبقه بندی نمی‌شود، بلکه اشتغال به آن در تمامی حالات شایسته و بایسته است. مانند یاد خداوند و….

بدیهی است که این تقسیم کار، پیوسته ثابت نیست و مسلما به حسب مقاطع زمانی گوناگون امور دیگری ممکن است در اولویت قرار گیرد.

انشاء الله این بحث با سایر روایات تقسیم کار ادامه می‌یابد.

در ادامه نگاهی داریم به دو پرسش اساسی که: «تقسیم کار چرا و چگونه؟».

 

[1]- يُرْوَى عَنْ سَيِّدِنَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ أَنَّهُ لَمَّا كَانَ يَفْرُغُ مِنَ الْجِهَادِ يَتَفَرَّغُ لِتَعْلِيمِ النَّاسِ وَ الْقَضَاءِ بَيْنَهُمْ فَإِذَا يَفْرُغُ مِنْ ذَلِكَ اشْتَغَلَ فِي حَائِطٍ لَهُ يَعْمَلُ فِيهِ بِيَدِهِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ ذَاكِرٌ لِلَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ.

تقسیم کار چرا؟ (فلسفه تقسیم کار)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۱/۰۵-۷:۵۸:۲۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:18940
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 921

هر حرکتی آغاز و پایانی دارد.

مرحله آغازین حرکت، پس از تولد هدف رقم می‌خورد که سمت و سوی حرکت را تعریف می‌کند.

مرحله پایانی حرکت موفق نیز زمانی رقم می‌خورد که هدف پیشین به ثمر نشسته و نتیجه برداشت گردد.

به سخن دیگر پایان حرکت موفق، یکسانی نتایج حاصله با هدف است.

حرکت انسان چه حرکت اجتماعی و چه حرکت فردی او نیز از این قاعده مستثنا نیست.

البته هر چه ابعاد فردی و اجتماعی گسترده‌تر گردد، اهداف نیز پیچیده‌تر می‌گردد.

رسیدن به اهداف پیچیده، نیازمند راه‌بردی هماهنگ و نظم در حرکت است.

بخش نخست «راه‌برد هماهنگ»، شناخت اهداف (مبدأ) و فرصتها (امکانات) و حوادث (بستر موجود از مقطع تاریخی) است.

بخش دوم «راه‌برد هماهنگ»، مدیریت مناسب امکانات در بستر موجود، برای دسترسی به اهداف است.

این دو بخش، با طبقه بندی‌ها بایسته به دست می‌آید.

اجرای طبقه بندی‌های در مرحله عمل، همان تقسیم کار است.

از این رو می‌توان گفت «تقسیم کار درست و دقیق، دسترسی به اهداف را تضمین می‌کند».

تقسیم کار چگونه؟

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۱/۰۵-۷:۵۸:۲۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:18941
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1184

روشن شد که اساس تقسیم کار، طبقه بندی اهداف و… است.

هر چند خود طبقه بندی خالی از دشواری نیست، اما تقسیم کار احیانا بسیار پیچیده می‌گردد و تقسیم کار، فوق العاده دشوار می‌شود.

به یک نمونه توجه کنید:

در بحثی با عنوان «کمال انسانی» دیدیم که در مجموعه‌ای روایات معصومین علیهم السلام برای کمال انسانی، تنها بر سه امر مهم تأکید شده است:

۱- فهم در مسایل دین (تفقه)

۲- برنامه ریزی برای گذران زندگی (تقدیر معیشت)

۳- صبر بر حوادث تلخ و دشوار.

در بحثی با عنوان کلیات مدیریت زمان» هم گذشت که بر اختصاص زمان به اموری تأکید شده است. از جمله مهم‌ترین آنها عبارتند از:

۱- خوش گذرانی حلال (بیشترین تأکید)

۲- اصلاح معاش

۳- محاسبه نفس

۴- راز و نیاز با پروردگار

در تقسیم کار امیرالمؤمنین علیه السلام نیز گذشت که:

اولویت و طبقه نخست: جنگ

اولویت و طبقه دوم: آموزش به دیگران و قضاوت

اولویت و طبقه سوم: کار تأمین معاش

روایات فراوانی نیز در ضرورت اشتغال به کسب و کار وارد شده است.

مسلما رعایت همه امور شمرده شده در یک زمان امکان ندارد.

در اوج جنگ یا قضاوت میان مردم، خوش گذرانی حلال یا کسب و کار ناشدنی است.

همچنین کشاورزی که فصل کشت یا برداشت اوست، در بسیاری از موارد وقت سر خاراندن ندارد چه برسد به لذت حلال یا تفقه دین.

و…

مصادیق این مشکله هم گسترده است و هم مورد ابتلا.

مسلما اگر امکان عمل به همه کارهای ضروری وجود داشته باشد، باید میان آنها جمع نمود و هرگز اشتغال به وظیفه‌ای عذر برای ترک وظیفه دیگر نمی‌گردد.

توجه کنید:

امیرالمؤمنین علیه السلام هیچ گاه نماز را حتی در لیلة الهریر (شبی که جنگ صفین به شدت مغلوبه شده بود) ترک نکرد. (همچنین) روزی در جنگ صفین در حالی که مشغول جنگ و درگیری بود، در عین حال میان دو لشگر مراقب خورشید نیز بود. ابن عباس از آن حضرت پرسید این چه کاری است که می‌کنی؟ حضرت پاسخ داد به زوال خورشید می‌نگرم تا (ببینم اگر وقت نماز شده) نماز بخوانیم. ابن عباس گفت آیا در این شرایط وقت نماز هست؟ به راستی (مقتضای شرایط کنونی) نزد ما، پرداختن به جنگ و اعراض از نماز است. حضرت فرمود پس بر چه چیزی با اینها می‌جنگیم؟ همانا با آنها بر (اقامه) نماز جنگ می‌کنیم.[1]

عربی روز جنگ جمل رو به امیرالمؤمنین علیه السلام ایستاد و گفت ای امیرالمؤمنین آیا اعتقاد داری که خداوند یکی است؟ مردم بر او یورش بردند و گفتند ای اعرابی مگر نمی‌بینی که امیرالمؤمنین (به خاطر تمرکز بر جنگ، بر سایر امور) تمرکزی ندارد؟! حضرت به مردم پاسخ داد که او را رها کنید، پس به راستی آن چه اعرابی می‌خواهد (از من بپرسد)، همانی است که ما از این مردم (اصحاب جمل) می‌خواهیم (که به آن ملتزم شوند)…[2]

همان گونه که در دو روایت اخیر مطرح شده، اهداف اصلی نباید در هیاهوی اهداف جانبی گم شود.

بر همین اساس هم می‌توان گفت کسب و کاری که اصل آن یا کیفیت آن، مانع از تفقه دین گردد، مجاز نیست. چرا که کسب و کار، ترمیم معاش و تقدیر معیشت، همه و همه، به این دلیل مطلوب است که کمک و مدد برای آخرت فرد است و مطلوبیت ذاتی ندارد.

در روایات نیز به این مطلب اشاره رفته است و شواهد آن فراوان است.

از جمله انجام فریضه حج در بسیاری از موارد، با کسب و کار و لذت حلال، قابل جمع نیست. از این رو در صورت تنافی این دو با حج، کسب و کار و خوش گذرانی حلال، از ضرورت خارج شده و از جدول تقسیم کار حذف می‌شوند.

اما با این همه احیانا ضرورتهای مقطعی یا ظروف خاصی از زمان اقتضا می‌کند که برخی از کارها و اهداف در برهه‌ای از زمان کنار گذاشته شوند.

مثلا کسی به شدت درمانده و مستأصل است. شدت استیصال هم به حدی است که اگر به جستجوی رزق و روزی نرود از گرسنگی می‌میرد. قطعا وظیفه فعلی و کنونی او طلب روزی است. در این صورت نه جایی برای رفتن به جهاد باقی می‌ماند و نه موردی برای تفقه.

البته بدیهی است که کنار گذاشتن اهداف، در مورد اهداف کلان و اصلی، در دراز مدت هرگز صادق نیست.

این امر می‌طلبد که ضرورتهای کلان و ضرورتهای مقطعی با هم دیده شوند و ضرورت بالفعل، یعنی آن چه در همین ظرف زمانی خاص اولویت دارد، شناسایی گردد.

مثلا خوش گذرانی، مطلوبیت ذاتی ندارد. اما برای کسی که در ترمیم معاش و آباد کردن معاد خسته شده و توانایی‌اش را از دست داده، به عنوان یک ضرورت فوری و فوتی برای بازگشت نیروی فعالیت مطرح می‌شود.

بر اساس آن چه گذشت می‌توان گفت قانون تقسیم کار عبارت است از:

۱- رعایت ضرورتهای فوری و فوتی

۲- بدون خارج شدن از چهار چوب کلی اهداف کلان و اصلی

همچنان که در بحث «تقسیم کار اجتماعی» گذشت مسئله تقسیم کار آن چنان مهم و کاربردی است که یکی از آیات قرآن به آن پرداخته است. این آیه که به آیه نفر شهرت یافته، به شکل مستقل مطرح خواهد شد و با عنوان «شتاب به سوی شناخت دین» ارایه می‌شود. انشاء الله.

 

[1]- وَ لَمْ يَتْرُكْ صَلَاةَ اللَّيْلِ قَطُّ حَتَّى لَيْلَةَ الْهَرِيرِ وَ كَانَ يَوْماً فِي حَرْبِ صِفِّينَ‏ مُشْتَغِلًا بِالْحَرْبِ وَ الْقِتَالِ وَ كَانَ مَعَ ذَلِكَ بَيْنَ الصَّفَّيْنِ‏ يُرَاقِبُ الشَّمْسَ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا هَذَا الْفِعْلُ فَقَالَ أَنْظُرُ إِلَى الزَّوَالِ حَتَّى نُصَلِّيَ فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ هَلْ هَذَا وَقْتُ صَلَاةٍ إِنَّ عِنْدَنَا لَشُغُلًا بِالْقِتَالِ عَنِ الصَّلَاةِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ ع فَعَلَى مَا نُقَاتِلُهُمْ‏ إِنَّمَا نُقَاتِلُهُمْ‏ عَلَى الصَّلَاة

[2]- إِنَّ أَعْرَابِيّاً قَامَ يَوْمَ الْجَمَلِ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ تَقُولُ إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ قَالَ فَحَمَلَ النَّاسُ عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَعْرَابِيُّ أَ مَا تَرَى مَا فِيهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ تَقَسُّمِ الْقَلْبِ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع دَعُوهُ فَإِنَّ الَّذِي يُرِيدُهُ الْأَعْرَابِيُّ هُوَ الَّذِي نُرِيدُهُ مِنَ الْقَوْمِ ثُمَّ قَالَ يَا أَعْرَابِيُّ إِنَّ الْقَوْلَ فِي أَنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ فَوَجْهَانِ مِنْهَا لَا يَجُوزَانِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيه‏

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما