×

درباره میز در پرتو خرد

چه اندازه به خرد خویش بها داده‌ایم؟!
آیا زندگی ما تبلور جریان عقلانیت ماست؟! یا با «منطق دلم می‌خواهد» کلید می‌خورد و با شعار «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شود» جریان می‌یابد؟!
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۴
۱۳ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

عقلانیت پوشش زن (حجاب)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۶:۵:۳۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۳/۱۱/۰۵-۱۶:۴۷:۴۴
    • کد مطلب:1179
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 54422

پوشش زن یکی از مباحثی است که اصل آن پذیرفته شده است، اما در اندازه و چگونگی آن حرف و حدیث بسیار است.

از این بحث با تعبیر «حجاب» هم یاد می‌شود.

آیا از منظر خرد، پوشش زن ضرورتی دارد یا خیر؟ و اگر ضرورتی وجود دارد تا کجا و چه اندازه است؟

برای رسیدن به این مهم باید چند گام را جدا گانه طی نماییم.

آیا مباحث عقلانیت مخاطبی دارد؟!

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۱/۱۷-۱۶:۳۰:۱۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:1207
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3290

یکی از مسائل مهمی که اختصاص به بحث عقلانیت پوشش هم ندارد این است که آیا طرح مسائل از جمله مسئله پوشش زنان به شکل عقلانی، مخاطبی دارد یا خیر؟ و اگر ندارد چرا آن را طرح می‌کنیم؟

انشاء الله در ادامه پروژه شخصیت گم‌شده در بحثی با نام «از دام احساسات تا بال خرد» با تقسیم انسان به انسان خرد محور و انسان غریزه محور آشنا خواهیم شد و خواهید دید انسان غریزه محور تنها صورتکی تهی از انسانیت است.

با مطالعه سیر «پروژه شخصیت گم‌شده» خواهیم دید که انسان خرد محور نیازمند خوراک عقلانی است.

روشن است که در این شاخه از مخاطبان، نه تنها مشکلی نداریم، بلکه این حرکت ضروری است.

اما مشکل در جایی است که اکثریت جامعه غریزه محور باشند.

روشن است که با چنین مخاطبی باید با زبان احساس سخن گفت تا زبان خرد. به سخنی دیگر لازم است مطالب عقلانی به زبان احساس ترجمه شود تا مخاطب بتواند آن را جذب کند.

از آن جایی که تصور می‌شود اکثریت مخاطبان چنین هستند، طرح این گونه مسائل چندان کارساز نمی‌نمایاند.

از نظر این کوچکترین، این که ما اکثریت مخاطبین را غریزه محور بدانیم، توهین به بخش بزرگی از جامعه است. هر چند احیانا در برخورد اولیه چنین می‌نماید، اما بی‌تردید بسیاری از مخاطبین چنین نیستند.

غالبا به دلیل این كه ما زبان مناسب با توجه سطح درک و اطلاعات و محیط آنان را نداریم، شكست در تفهیم و تفاهم خود را به حساب غریزه محور بودن مخاطب می‌گذاریم.

کافی است نخستین ارتباط عقلانی به درستی انجام شود، خود مخاطبین پی گیر مطالب سودمند هستند. اما دشواری کار در نخستین ارتباط است که لازمه آن شناخت درست از سطح درک و اطلاعات مخاطب است.

بر فرض تنزل و پذیرفتن چنین چیزی باز هم نیازمند طرح مباحث به این شكل هستیم؛ زیرا ترجمان خرد به احساس، بدون خوراک مناسب عقلانی امكان ندارد. این همان چیزی است که غالبا از آن غفلت می‌شود.

توضیح این که هر چند ما زبان احساس را بپذیریم باید دید چه چیزی را چگونه به زبان احساس ترجمه کنیم. پرداختن به مباحث عقلانی، فراهم ساختن همان چیزی است که باید به زبان احساس ترجمه شود.

رابطه پوشش و امنیت از منظر خرد

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۱/۱۷-۱۶:۳۳:۳۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3574

نقطه طرح بحث

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۲۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۲۷:۴۶
    • کد مطلب:1180
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1897

سه حالت برای پوشش زن متصور است:

1ـ پوشش صد درصدی

2ـ پوشش صفر درصدی

3ـ پوشش با درصدی میان صفر و صد.

در فضای موجود سخن از پوشش صد درصدی نیست؛ پس از آن می‌گذریم.

پوشش صفر در صد هم مختص به کلوپهای بسیار نادر دنیاست که نه منطقی خردمندانه دارند و نه سخنی علمی برای گفتن؛ عددی هم به حساب نمی‌آیند؛

البته روشن است برخورد با چنین مخاطبانی، راه دگری دارد و روشی دیگر می‌طلبد که فعلا جای طرح آن نیست.

گذشته از این که مخاطب عمومی، این گروه نیستند.

پس این وضعیت را هم کنار می‌گذاریم.

پس سخن از عقلانیت درصدی خاص از پوشش است.

 

لزوم عقلانیت در انتخاب پوشش

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۲۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۲۷:۵۳
    • کد مطلب:1181
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1840

هر درصدی از پوشش که برگزیده شود، از دو حال خارج نیست: یا این گزینش بر اساس منطق خردورزی است و یا خیر.

با توجه به ضوابطی که در این بخش مطرح کردیم، مسلما بحث از گزینش عقلانی درصد پوشش است و نه منطق «دلم می‌خواهد».

بنا بر این هر در صدی از پوشش را که برگزینیم، باید توجیه عقلانی برای آن داشته باشیم.

پذیرفتن هر درصدی از پوشش، یک انتخاب است، آن هم از انسانی است که دارای اراده است. توجیه عقلانی این انتخاب ویژه چیست؟

چرا برهنگی کامل یا همان پوشش صفر درصد را انتخاب نمی‌کنیم؟

دلایلی که تا کنون برای نپذیرفتن پوشش صفر درصد و انتخاب رقمی بالاتر از صفر گفته شده است، دو دلیل است:

1ـ شرم از برهنگی کامل

2ـ اختلال در امنیت فردی و اجتماعی با برهنگی کامل

اگر به کمک دوستان به مطلب دیگری هم برخوردیم با اضافه کردن آن، بحث را در آینده تکمیل می‌کنیم.

بحث «شرم» از مباحث بسیار مهم است و تبیین عقلانی دقیقی هم دارد.[1] اما فعلا راه ساده‌تر را انتخاب می‌کنیم.

اما امنیت، چرا پوشش صفر درصد یا همان برهنگی کامل، امنیت فردی و اجتماعی را به خطر می‌اندازد؟

 

[1]ـ این مطلب مهم را در شاخه «پشتوانه درونی مدینه فاضله» به بحث می‌گذاریم.

نفی برهنگی کامل (اصل پوشش، حافظ امنیت)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۲۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۲۸:۱۲
    • کد مطلب:1182
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1800

رابطه معکوس امنیت با برهنگی، منحصر به یکی دو بُعد نیست. برای اختصار بحث به دو بعد از امنیت اشاره می‌کنیم؛ ولی به تناسب مطلب نسبت به سایر ابعاد آن توضیحات اندکی در لابلای مطالب تقدیم می‌گردد.

برهنگی کامل و امنیت فردی

گمان ندارم که کسی در اهمیت نقش اصل پوشش در امنیت فردی، آن هم در جوامع کنونی تردیدی داشته باشد؛ مگر این که در این جهان زندگی نکند. به سخنی دیگر زندگی در شرایط کنونی با برهنگی کامل هرگز ممکن نیست. هر چند از تشریح این مطلب می‌گذریم، اما توضیح بیشتری در لابلای مطالب خواهد آمد.

برهنگی کامل و امنیت اجتماعی

انسان موجودی است اجتماعی؛ معنی موجود اجتماعی این است که زندگی انسان بدون ارتباط با دیگران، یا ناممکن است و یا غیر مفید و یا دشوار.[1]

زندگی اجتماعی انسان، پیش شرطهایی دارد که در صورت فقدان آنها، زندگی اجتماعی هم به خطر می‌افتد. (در نتیجه خود انسان هم به خطر می‌افتد.)

نخستین و مهم‌ترین و مستحکم‌ترین جامعه‌ی انسانی، خانواده است. از آن جایی که بنا بر اکتفا به فرمول بحث است، تفصیل این مهم را به مطالعه مباحث جامعه شناسی واگذار می‌کنیم. پس نگاه این جا به خانواده بسیار اجمالی است.

هسته اصلی خانواده، مرد، زن و فرزندان آنهاست که با توسعه آن شامل پدر بزرگها، مادر بزرگها، برادرها، خواهرها، دایی‌ها، خاله‌ها، عموها، عمه‌ها و بچه‌های اینها و… می‌شود.

اما پایه‌های یک خانواده، تنها مرد و زن است.

انگیزه نخستین و عمده‌ی تشکیل خانواده، شهوت جنسی است (اگر در سنین جوانی انگیزه منحصر نباشد).

شهوت جنسی، جاذبه‌ای فطری است که فرصت لازم برای مأنوس شدن مرد و زنی  که کوس استقلال می‌زنند و بر طبل غرور می‌کوبند، را فراهم می‌آورد؛ از این رو می‌توان از شهوت جنسی با تعبیر سریشم الهی یاد کرد که دو فرد متکبر را در اوج غرور جوانی، تبدیل به یک روح در دو بدن می‌کند.

این سریشم الهی هر چه از نظر مورد (و نه دفعات) محدودتر إعمال شود چسبندگی آن قوی‌تر خواهد بود و در نتیجه فرصت بیشتری برای انس فراهم می‌شود.

در فرض برهنگی صد درصدی، با توجه به اختلافات گسترده زنان و مردان از منظر زیبایی و قدرت و مکنت اجتماعی و…، تخلیه شهوت در غیر خانواده اگر قطعی نباشد، مسلما قویا محتمل است.

این مطلب در شرایط کنونی برخی از جوامع نیز صادق است که متأسفانه با توجیهاتی چون جدا کردن حساب نیازها جنسی از احساسات عاطفی، روانه بازار فرهنگی ما هم می‌شود. با این گونه شیطنتها تخلیه شهوت در غیر همسر را توجیه می‌نمایند.

در هر صورت نتیجه مستقیم این شکنندگی، تردید و عدم اعتماد است که به دنبال آن، چسبندگی دو رکن خانواده و انس زن و مرد نیز متزلزل خواهد شد. شاهد این شکنندگی عدم تحمل خطای یکدیگر، عدم فداکاری و ایثار و…، و در یک کلام، سستی نخستین و مهم‌ترین و مستحکم‌ترین جامعه‌ی انسانی است.

نتیجه دوم ارتباط خارج از خانواده، تردید در نسبت فرزندان با یکدیگر است و این تردید، سمّ کشنده‌ای برای روابط عاطفی است.

این تردید از پدر آغاز و به رابطه میان فرزندان سرایت کرده و از آن می‌گذرد و…

روابط عاطفی همچون آب، حافظ طراوت زندگی اجتماعی ماست. فداکاری و گذشت و ایثار و… شکوفه‌های این زندگی است.

اهمیت این امر را تنها کسانی می‌دانند که با نقش روابط عاطفی در ابعاد متنوع زندگی آشنا باشند. اما متأسفانه بدنه عمومی جوامعی چون جامعه ما، به دلیل این که فقدان این مهم را به درستی تجربه نکرده است، از اهمیت آن آگاه نیست.[2]

تفاوت شخصیتی که تکیه کلامش این جمله است: «این دیگر مشکل شماست، به من مربوط نیست»، با شخصیت کشاورز فداکار[3] یا معلم فداکار[4] که به لطف الهی در جوامع ما اندک هم نیستند، نشان از اختلاف عمیق روابط عاطفی این دو شخصیت دارد.

در هر صورت حاصل برهنگی کامل، تزلزل و امکان ارتباط زن و مرد در خارج از کانون خانواده است و صرف احتمال این گونه ارتباطات موجب تردید و عدم اعتماد می‌گردد که حاصل آن فرو ریختن روابط عاطفی در تمامی اعضای خانواده است و در نهایت شاهد نابودی خود خانواده نیز خواهیم گردید.

این اشاره کوتاه نقش اصل پوشش در امنیت را روشن می‌سازد؛ به سخن دیگر برهنگی کامل هرگز با امنیت فردی و اجتماعی و… سازگار نیست.

 

[1]ـ  اگر کسی در اجتماعی بودن انسان تردید داشته باشد، فرمول بحث تغییر می‌کند.

[2]ـ  در خاطرات یک انگلیسی که به ایران سفر کرده بود خواندم وقتی کسی با او برای صرف شام در خانه قرار می‌گذارد پاسخ می‌دهد من ساعت ندارم طرف ایرانی ساعتش را از مچ باز می‌کند و به او هدیه می‌کند این هدیه با ناباوری و شگفتی انگلیسی همراه می‌شود.

از طرفی شنیده شده در برخی از کشورها در انواع روابط دوستانه، وقتی به اتفاق چیزی خورده می‌شود هر کسی باید هزینه خودش را بپردازد.

[3]ـ جریان ریزعلی خواجوی در کتاب فارسی سال چهارم دبستان آمده است.

[4]ـ همان آموزگاری که برای نجات دانش آموزان از آتش سوزی در کلاس درس، از جان خود گذشت.

ادامه رابطه درصد پوشش با خطر پذیری

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۳۰
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۲۸:۲۵
    • کد مطلب:1183
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1803

در گامهای پیشین از رابطه انکار ناپذیر میان برهنگی کامل و عدم امنیت سخن گفتیم.

آیا با پوشش پنج درصد امنیت تأمین می‌شود؟

چند سال پیش خبری از فرانسه خواندم که شهردار پاریس، تردد با لباس دو تکه در پارک اطراف رودخانه سن را ممنوع کرده بود و در توضیح این قانون گفته بود این گونه پوشش با آرامش شهروندان سازگار نیست و موجب اختلال امنیت پارک می‌شوند.

به این خبر توجه کنید:

به گزارش سرویس بین‌الملل «بازتاب» به نقل از روزنامه «لوپاریزین»، از روز شنبه، حضور با این نوع پوشش در سواحل رودخانه سن که به سواحل پاریس معروف است، باعث جریمه 48 دلاری فرد می‌شود. این در حالی است که این پوشش‌ها در سواحل مدیترانه‌ای فرانسه و سواحل آتلانتیک بسیار عادی است.

«پاسکال چرکی» مشاور ورزشی شهردار پاریس می‌گوید: «پوشش ممنوعه باعث تحریک مردم شده و احتمال رفتار خطرناک را در سواحل رودخانه افزایش می‌دهد.[1]

با توجه به آن چه خود می‌یابیم و در اخبار منعکس می‌شود پیداست که پوشش پنج درصدی برای امنیت عمومی کافی نیست و هنوز باید در مقدار پوشش چانه بزنیم تا به امنیت برسیم.

پنج درصد را شش درصد می‌کنیم؛ آیا نتیجه محسوسی در امنیت دارد؟!

این افزایش درصد را ادامه دهید، مسلما درجه امنیت بالاتر می‌رود (یا به سخن دقیق‌تر شدت خطر کاهش می‌یابد) اما آیا امنیت کاملا تأمین شده است؟! مسلما خیر.

روشن است که این روند یعنی پوشش بیشتر و خطر کمتر همچنان ادامه دارد.

کدام درصد از پوشش است که خطر از این ناحیه را واقعا به صفر می‌رساند؟ مسلما به راحتی به خطر صفر درصدی نخواهیم رسید.

هر چند بدون پوشش صد درصدی از امنیت صد درصدی هم خبری نیست، اما ممکن است گفته شود پوشش نود و پنج درصدی مثلا هر چند بی خطر نیست، اما برای همگان قابل قبول است.

آیا این مطلب درست است؟

به این مطلب از دو منظر می‌نگریم:

 

[1]ـ به این لینکها توجه کنید:

http://www.baztab.com/news/44280.php

(متأسفانه این لینک فعلا مسدود شده است)

http://www.centralclubs.com/forum-f72/topic-t9338.html

تضاد مسامحه کاری با خردورزی (عدم تخصیص قضایای عقلیه)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۳۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۲۹:۴۸
    • کد مطلب:1184
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1765

اگر پذیرفتیم انسانیت مساوی با عقلانیت است، هر درجه‌ای که از عقلانیت فاصله بگیریم، در واقع از انسانیت خود کم گذاشته‌ایم و با آن فاصله گرفته‌ایم.

از این رو مخالفت با خردورزی، چه در مقیاس بزرگ و چه در مقیاس کوچک، به هیچ وجه با انسانیت سازگار نیست.

بر این اساس اگر منطق خردورزی چیزی را بطلبد، یا باید آن را پذیرفت و یا  به صراحت اعلام کرد که من به خردورزی پشت می‌کنم و از انسانیت دور می‌گردم، خواه آن مورد کلان باشد و خواه خرد.

آوردن یک نمونه عامیانه مناسب است. اگر کسی بی‌دلیل قالی پشمی خانه‌اش را آتش بزند، مسلما عاقل نیست. اگر نصف قالی را هم بسوزاند، باز هم عاقل نیست. این روند کاهشی را ادامه دهید تا برسید به فردی که بی هیچ علتی، یک نخ از ریشه قالی را بسوزاند، آیا چنین شخصی عاقل است؟!

در این مورد، بحث از ارزش یک نخ قالی نیست، بلکه سخن از حرکتی هر چند کوچک است که خرد آن را پشتیبانی نمی‌کند.

از این مطلب با تعبیر فنی این گونه یاد می‌شود که «قضایای عقلیه تخصیص بردار نیستند».

این مطلب در مورد خطر ناشی از برهنگی هم صادق است. هر چند درجه خطر در برهنگی کامل با برهنگی پنج درصدی قابل مقایسه نیست، اما خردمندی اقتضا می‌کند تا وقتی این رابطه معکوس وجود دارد، پوشش را افزایش داد.

بنا بر این اگر اساس کار خردورزی باشد، شایسته است تا تأمین کامل امنیت پیش رویم و امنیت کامل، در پوشش صد درصدی است.

در هر صورت مسامحه کاری در برخی از مصادیق عقلانیت، یکی از مصادیق تبعیض در عقلانیت است. اگر تبعیض در عقلانیت شایسته است، این مصداق آن را هم می‌پذیریم و اگر شایسته نیست، چرا کوتاه بیاییم؟

«نظریه عقلانیت فراگیر» اهمیت تبعیض در عقلانیت و آثار آن را روشن می‌کند.

 

تضاد در شخصیت یا یک بام و دو هوا

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۳۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۱۰/۲۷-۱۹:۵۳:۲۵
    • کد مطلب:1185
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1820

مسامحه در موارد به ظاهر کوچکِ عقلانیت، خود یک مصداق از تضاد در شخصیت ماست که همان معیارهای دو گانه است.

برای روشن شدن مطلب، آوردن یک تطبیق از معیارهای دو گانه در زندگی ما سودمند است.

غالبا پیشرفت برخی از کشورها به رخ کشیده می‌شود و از جمله مدیریت علمی بالا و برنامه ریزی دقیق آنها، نقل مجالس می‌گردد. چند نمونه از این موارد را می‌آوریم.

در خبرها آمده است که در مجامع عمومی کانادا، استعمال عطرها و ادکلنهای تند، مجاز نیست؛ زیرا موجب افزایش آلرژی افراد حساس می‌گردد.

به کار بردن خودکارهای قرمز رنگ در استرالیا برای کودکان ابتدایی (حتی امضای آموزگار) ممنوع است؛ زیرا رنگ قرمز آرامش روانی کودک را بر هم می‌زند و او را دچار فشار روانی می‌کند.

کشیدن سیگار در امکان عمومی بسیاری از کشورها ممنوع و جرم است و احیانا جریمه هم دارد.

و…

مسلما کسی اعتراض نمی‌کند که مگر یک نخ سیگار در یک سالن پانصد نفری چه مقدار زیان‌آور است، و کسی اعتراض نمی‌کند که امضای یک املاء با خودکار قرمز چه اندازه فشار روانی ایجاد می‌کند و…

این گونه امور نه تنها مورد انتقاد قرار نمی‌گیرد، بلکه به رخ جوامع به اصطلاح عقب مانده یا محترمانه‌تر آن در حال توسعه هم کشیده می‌شود.

اگر این گونه دقتهای علمی و عقلی، در آن موارد، کمال و پیشرفت است، چرا در برخی از امور که پای هوس، عادت یا… به میان می‌آید، دست به جیب می‌شویم از کیسه عقلانیت‌مان حاتم بخشی می‌کنیم؟!

این هم گونه‌ی دیگری از تبعیض در عقلانیت یا آپارتاید خردورزی است که اگر رواست همه جا رواست و اگر نارواست همه جا ناروا.

مطالبی که تا کنون ارایه شد عقلانیت پوشش زن را آشکار ساخت.

اما متأسفانه عموم مردم به مسامحه در عقلانیت خو گرفته‌اند و به آن عادت کرده‌اند؛ از این رو ممکن است به راحتی توانایی هضم و پذیرش دو گام پیشین را نداشته باشند. لذا آن چه را که گذشت با چند گام دیگر تقویت می‌کنیم.

با گامهای شش‌گانه، به تشریح عقلانیت پوشش پرداختیم .

اینک در ادامه به تقویت مطالب یاد شده می‌پردازیم.

حجاب از چند منظر عقلانی دیگر

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۱/۱۷-۱۶:۳۳:۳۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3552

تفکیک بین درصد کمّی پوشش و درصد کیفی محرّکیت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۳۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۰:۱۱
    • کد مطلب:1186
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1839

وقتی سخن از درصد پوشش به میان می‌آید، بیشتر تصور می‌شود که مثلا چند سانتی متر مربع از بدن زن بیشتر یا کمتر پوشیده شود، یا این که دامن چند میلی متر بالاتر یا پایین‌تر باشد.

اما باید توجه داشت ریشه‌ی اختلال امنیتی که از برهنگی به وجود می‌آید، شدت تحریک جنسی طرف مقابل است و تحریک جنسی در تمام اندام زن یکسان نیست.

از این رو در پوشش زن نمی‌توان کف پای او را با سینه‌اش مقایسه کرد و یا تحریک ناشی از برهنگی میان شانه‌ها را با چشم و ابرو یکی دانست.

بر این اساس اثرات برهنگی سر و گردن و به تماشا گذاشتن آنها، بسیار متفاوت‌تر از برخی نقاط بدن زن است. این مطلب کاملا وجدانی و مشهود است.

شاهد آن هم این است که هوسرانی شاهان و صاحب قدرتان، غالب قریب به اتفاق آن، از اطلاع بر چگونگی صورت زن آغاز شده و حوادث عجیب و غریبی را در تاریخ به ثبت رسانده است.

همچنین برخی از حوادث جنائی که برای زنان پیش آمده، با دیدن صورت زن کلید خورده است.

و همچنین بسیاری از عشق‌ها که زندگی را دچار طوفانهای واقعی و یا کاذب کرده است، حاصل دیدن صورت بوده است.

در آغاز عمده این حوادث، سایر اندام، چندان مورد توجه نبوده است؛ بلکه سبب اصلی حوادث، دیدن صورت زن بوده است.

در هر صورت اگر ویژگی سر و گردن، به ویژه صورت زنان را در نظر بگیریم، تردیدی در اهمیت نقش این قسمت از بدن در اختلال در امنیت باقی نمی‌ماند. از این رو قانون کلیِ حفظ امنیت، اگر در مورد سر و گردن نسبت به بخشهایی از بدن زن، اولویت ویژه نداشته باشد، مسلما شامل سر و گردن هم می‌شود.

 

ایجاد جدول مقایسه‌ای تفاوت زنان و مردان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۳۹
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۰:۲۰
    • کد مطلب:1187
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1824

عقلانیت پوشش زن با ضمیمه شدن برخی از ویژگی‌های زنان روشن‌تر می‌گردد؛ مانند:

برخی از فعالیتهای مغزی زنان همزمان شامل دو نیم کره مغزی می‌گردد، در حالی تنها یک نیم کره مغز مردان در یک زمان فعال است. از این رو مدیریت درک احساسات و ابراز آن توسط زنان بسیار پیشرفته‌تر از مردان است.[1]

تعداد ماهیچه‌های صورت زن به مراتب بیشتر از ماهیچه‌های صورت مرد است؛ از این رو زنان در ابراز و انتقال تصویری احساسات بسیار حساس و نیرومند هستند.

صدای موسیقیایی زن چه از نظر تولید آن توسط حنجره زن و چه از نظر پردازش آن توسط مغز، با مرد اختلافات فاحشی دارد و

از آن جایی که تفاوت زنان و مردان کمک شایانی به درک درست بسیاری از مسایل می‌کند و تأثیر شگرفی در قضاوت افراد می‌گذارد، شایسته است جدول مقایسه‌ای برای نمایش تفاوتهای مردان و زنان ارایه شود.

البته این کار بسیار مهم است و در مباحث بسیاری  تأثیرگذار است؛ انشاء الله با یاری شما دوستان و بدون سرعت در قضاوت، به تدریج شاهد جدول مقایسه‌ای بسیار غنی می‌گردیم که در قضاوت دقیق ما را یاری کند.

از این رو در آینده فصلی جداگانه برای آن می‌گشاییم.

به ادامه مطلب بازگردیم.

 

[1] در برخی از سایتها چنین آمده است:

* مرکز گویش زنان در دو نیم کره مغز قرار دارد و آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره خود استفاده می کنند.

* مرکز گویش مردان فقط در نیم کره چپ مغز قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان، کوچک تر است…

* ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند. (در مجالس زنان، هم زمان چند نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.)

* ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول یک نفر صحبت کرده و بقیه گوش می دهند.) پایگاه خبری تحلیلی پارسینه  كد خبر: ۹۱۳۵           تاریخ انتشار: ۱۶:۲۲ - ۲۳ تیر ۱۳۸۸

اثرات متنوع پوشش بر امنیت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۴۰
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۵:۷
    • کد مطلب:1188
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1802

همان گونه که سخن از پوشش صد درصد در فضای کنونی به دلایل متعدد بسیار دشوار است، پذیرش عقلانی پوشش سر و گردن، یا صورت به تنهایی هم چندان آسان نیست. از این رو اختصار بحث امنیت، زیان فوق العاده‌ای به درک این مهم آن چنان که شایسته و بایسته است، وارد می‌سازد.

با توجه به آن چه گفته شد مناسب است اشاراتی فهرست گونه به برخی از سر فصلها داشته باشیم تا در فرصت مناسب به بسط آن اقدام نماییم.

از تفکیک دو شاخه امنیت، یعنی تأثیر پوشش در امنیت شخصی زن و تأثیر پوشش در امنیت دیگران، آغاز می‌کنیم.

سایر ابعاد رابطه پوشش با امنیت زن

پوشش در ابعاد متعددی از امنیت خود زن به شکل خُرد و کلان تأثیرگذار است که از جمله‌ی آنها:

امنیت اقتصادی کلان، امنیت اقتصادی خُرد (تأثیر حجاب در هزینه خانوار)، امنیت روانی، امنیت ترافیکی، امنیت پزشکی، امنیت قضایی، امنیت شغلی، امنیت تحصیلی، امنیت نظامی، امنیت سیاسی (نقش پشت پرده زنان در تحولات سیاسی و نظامی از منظر شخصیت جنسی زن نه منظر شخصیتی یا مدیریتی و…) و…

هدف ما تنها آشنایی با این عناوین است. ولی مسلما طرح هر یک از عناوین یاد شده مصداق «مثنوی هفتاد من» است؛ اما تلاش می‌شود در لابلای مباحث با ارایه جسته گریخته آمار و اخبار به هر یک از عناوین اشاره‌ای داشته باشیم.

نقش پوشش زن در امنیت دیگران

محور سخن تا کنون نقش پوشش در امنیت خود زن بود. اما بحث پوشش زوایای دیگری هم دارد که هر چند به بحث امنیت مرتبط است، اما مرتبط با تأثیر پوشش زن در امنیت دیگران است و نه امنیت خود زن.

این زوایا نیز بسیار گسترده و متنوع است که در این جا به برخی از موارد اشاره می‌کنیم. امید آن که خداوند توفیق دهد هر یک از این مطالب مستقلا مطرح و به بحث گذاشته شود.

یکی از مواردی که در آن عدم پوشش مناسب زن، امنیت جامعه را به خطر می‌اندازد، تأثیر برهنگی در بلوغ زودرس کودکان است.

این مسئله بسیار مهم است که در ما در بحث «الفبای شخصیت گم‌شده» به آن اشاره‌ای گذرا داشتیم. در آن بحث گفتیم:

در جوامع سنتی، دست‌یابی به هویت شخصی و جنسی و شغلی هم زمان است؛ اما در جوامع به اصطلاح مدرن، هویت جنسی غالبا زودتر از هویت شخصی و شغلی و تکوین می‌یابد؛

این مطلب ابعاد گوناگونی دارد مانند بُعد پزشکی، رواشناسی، اجتماعی و… .

انشاء الله اهل تحقیق این اشارات را جدی گرفته و با مطالعه و تحقیق در عناوین یاد شده، و ارتباط آنها با یکدیگر با اهمیت بحث پوشش زن آشنا گردند.

در هر حال تأثیر کیفیت پوشش زن در بلوغ زودرس از امور قطعی است و آثار زیان‌بار آن فوق العاده است. اما این تنها یک بُعد دیگر امنیت است و بحث بلوغ زودرس کودکان تنها یک نمونه از تخریب امنیت فردی و اجتماعی است، نه نمونه منحصر آن.

به خطر افتادن امنیت خانواده‌های سالم هم بسیار روشن است. اخباری که پاشیده شدن یک خانواده را بر اثر برخورد مرد خانواده با یک زن نامناسب، رقم زده است، اندک نیست. به سخن دیگر امنیت خانواده‌های سالم نیز در گروِ پوشش همگانی است.

در هر صورت مقصود این است که بحث امنیت منحصر به امنیت خود زن نیست؛ بلکه زوایای پیدا و پنهان دیگری هم دارد که با بسنده کردن به چند نمونه، از آن می‌گذریم.

 

ضرورتها (عناوین اولیه و ثانویه)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۴۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۵:۱۳
    • کد مطلب:1189
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1747

مسلما هر قانون کلی در مواردی استثنا می‌شود. به سخنی دیگر غالبا موضوع قانون کلی، حالت اولیه است که از آن با تعبیر عناوین اولیه هم یاد می‌شود. اما در حالتهای استثنائی و شرایط ویژه مطلب تغییر می‌کند.

مثلا استانداردهای بهداشت آب تعریف شده است. اما پس از یک زلزله مخرّب و ویرانی کل شهر برای حفظ جان از هر آبی استفاده می‌کنیم.

آن چه در مورد پوشش گفته شد، اقتضای خردورزی در حالت اولیه است؛ اما در شرایط ویژه مسلما خردورزی، اقتضای مناسب با آن شرایط را دارد. مثلا مادری که نان‌آور چند یتیم است با دختری که همه زندگی او را پدر و مادرش تأمین می‌کنند، حکم یکسانی ندارند؛ به سخنی دیگر خرد در مورد هر یک، حکم مختص به خودش را دارد.

بایسته است انواع ضرورتهای مختلف، در میزان خرد سنجیده شود تا بتوانیم حالتهای استثنایی را تفکیک نماییم.

به تعبیر تخصصی در تزاحم میان چند عنوان، باید ملاکات مغایر را سبک سنگین نمود و ملاک قوی‌تر را مقدم داشت.

از این رو نه قانون کلیِ خرد، دست ما را در ضرورتها می‌بندد و نه ضرورتها، قانون کلیِ پوشش را نفی می‌کند.

 

عدم کلیت نقش پوشش در امنیت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۴۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۵:۱۸
    • کد مطلب:1190
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1784

ممکن است گفته شود نقش پوشش در امنیت در همه موارد یکسان نیست. از این رو تنها در مواردی پوشش پذیرفته می‌شود که موجب اختلال در امنیت گردد.

روشن است که اگر یک مورد خاص، معیار قانون باشد، این مطلب قابل طرح هست که صد البته درستی و نادرستی آن باید تحقیق شود. اما سخن ما از قانون است و ماهیت قانون، کلیت آن است. از این رو استثنائات موردی هیچ گاه با حکمت قانون کلی در تضاد قرار نمی‌گیرد.

البته در این میان ارتباط چند سویه پوشش زن با ابعاد مختلف امنیت دیگران را هم نباید از نظر دور داشت.

 

دخالت سایر عناصر در امنیت

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۴۳
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۵:۲۸
    • کد مطلب:1191
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1812

ممکن است گفته شود عناصر مهم دیگری هم در امنیت دخالت دارد که نقش پوشش در مقابل آنها هیچ است. پس آن چه در عقلانیت پوشش گفته شد بزرگ نمایی است.

پیداست که وقتی یک موضوع مورد تحقیق قرار می‌گیرد، نخست باید آن موضوع را تجزیه کرد و ویژگی‌های هر جزء آن را مستقلا بررسی نمود و سپس تمامی اجزاء را در کنار هم قرار داد و نتیجه‌گیری کلی نمود.

هدف این بحث، تأمل در نقش پوشش به تنهایی است، بدون مقایسه و جمع بندی آن با سایر عناصر دخیل در امنیت.

روشن است که نتیجه نهایی، پس از جمع بندی تمام عناصر گرفته می‌شود. پس باید حوصله به خرج داد.

البته با تأمل شایسته روشن می‌شود که بسیاری از عوامل دیگر وقتی کنار عنصر پوشش قرار گیرند، شدت خطر را افزایش می‌دهند و نه کاهش.

از این رو دخالت سایر عناصر نه تنها عقلانیت پوشش را مخدوش نمی‌کند بلکه عمدتا ضرورت عقلانی پوشش را روشن‌تر می‌کنند.

 

چند پرسش در باره حجاب

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۱/۱۷-۱۶:۳۳:۵۴
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۵:۳۵
    • کد مطلب:1192
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 3667

حاصل مباحث پیشین، عقلانیت پوشش فراگیر است.

روشن است که هر کسی نقدی و یا اشکالی داشته باشد، امکان طرح علمی آن وجود دارد و حاصلِ به بحث گذاشتن نقدها و اشکالات هم، غنای علمی بیشتر است. فرقی هم نمی‌کند که در نهایت چه نتیجه‌ای گرفته شود. اما هدف تنها یک چیز است، عقلانیت، عقلانی بیندیشیم و عقلانی زندگی کنیم.

اما واکنش کسانی که تازه به این مباحث وارد می‌شوند، متفاوت است و این مباحث پرسشهایی را برای ناآشنایان به آن برمی‌انگیزد.

برخی از پرسشهایی که در نخستین برخورد با بحث عقلانیت پوشش مطرح می‌شود، بسیار رایج است. این  دسته از سؤالات را، یعنی آن چه بارها گفته شده، به ضمیمه آن چه ممکن است گفته شود، در بخش سوم می‌آوریم.

 

بی سابقه بودن نگرش (کسی چنین نگفته است)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۰
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۱۱/۱۰-۱۷:۷:۴۶
    • کد مطلب:1193
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1745

یکی از واکنشها به بحث پوشش فراگیر، این است که کسی تا کنون چنین نگفته است و از کسی چنین مطلبی نشنیده‌ایم.

مسلما این سخن توهمی بیش نیست و از بی اطلاعی ناشی می‌شود. این حرفها هم گفته شده و هم نوشته شده، اما به دلایلی مهجور بوده است.

بر فرض تنزل که واقعا طرح عقلانیت پوشش فراگیر زن بی‌سابقه باشد، آیا بی‌سابقه بودن، دلیل بر نادرستی است؟!

واقعیتهای بسیاری به تدریج شناخته و مطرح شده‌اند که در ابتدا مورد تردید جدی بوده‌اند، اما پس از مدتی به عنوان یک واقعیت مسلم از سوی همگان پذیرفته شده‌اند.

اصلا خود این که «چون بی سابقه است پذیرفتنی نیست»، یکی از «آسیبهای اندیشه‌ی خردورزانه»  است. انشاء الله در «آسیبهای درونی شهر اندیشه» به بررسی این آسیب می‌پردازیم.

 

سخت گیری و افراط

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۱
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۱۱/۱۰-۱۷:۸:۳۱
    • کد مطلب:1194
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1797

از واکنشهای بسیار رایج به بحث پوشش فراگیر، برچسب افراط و سخت گیری است.

اندک نیست مواردی که در پاسخ به پوشش فراگیر گفته شده است: «نه از این ور بام نه از آن ور بام»؛ نباید از مسیر اعتدال بیرون رفت!

متأسفانه یکی از مباحثی که دچار تحریف شده و مورد بازیچه قرار گرفته است، بحث «اعتدلال گرایی» است.

این بحث در جای جای زندگی ما تأثیر دارد، از زندگی روز مره تا عالم سیاست، از مطالب پیش پا افتاده تا معارف بلند دینی، همه و همه دچار این مشکل شده‌اند.

مثلا برخی از مقامات و فضائل ائمه علیهم السلام به عنوان زیاده روی و غلوّ نفی می‌گردد.

در عرصه سیاسی از برخی سیاستها با تعابیر چون رادیکال، میانه رو، سنتی و… یاد می‌شود.

و…

در بحث پوشش هم سخت گیری و شل گیری تخطئه می‌شود.

همه این مباحث مصداق بحث مهم «اعتدال گرایی» است.

جایگاه واقعی بحث «اعتدال گرایی» بحث «الفبای انسانیت دو» و پس از شناخت «رابطه عقلانیت و عدالت» است.

اما به دلیل اهمیت فوق العاده و مصادیق گسترده آن، انشاءالله جداگانه وارد بحث اعتدلال گرایی می‌شویم.

در این جا برای خالی نبودن عریضه چند نقض بر اعتدال گرایی به معنی رایج آن (البته پس از تحریف) نقل می‌کنیم.

مصداق اعتدال گرایی رایج حد وسط است،  نه این ور بام نه آن ور بام. پس برای پرهیز از افراط و تفریط، باید در همه چیز حد وسط را گرفت.

بنا بر این تفسیر از اعتدال گرایی، اگر دو نفر با هم در مقدار بدهی اختلاف داشتند، بدهکار ادعا کند صد هزار تومان بدهکارم، طلبکار ادعا کند صد ملیون طلبکارم. چه باید کرد؟ آیا اعتدال گرایی می‌گوید نه حرف این، نه حرف آن؛ دو ادعا را با هم جمع می‌کنیم، می‌شود صد ملیون و صد هزار تومان، صد ملیون که خیلی زیاد است می‌شود افراط، صد هزار هم که خیلی کم است می‌شود تفریط؛ آن را نصف می‌کنیم، می‌شود  پنجاه ملیون و پنجاه هزار تومان؛ پس بدهکار پنجاه ملیون و پنجاه هزار تومان بدهد!!!

آیا این گونه اعتدال گرایی پذیرفتنی است؟! مسلما خیر. چرا؟ چون صرف ادعا از کسی پذیرفته نیست، چه کم آن چه زیاد آن؛ باید هر کدام دلیل و مدرک مناسب ارایه دهند. اگر ثابت شد که اصلا بدهی در کار نیست، بدهکار یک ریال هم نباید پرداخت نماید و اگر مدرکی به دست آمد که بدهی یک ملیارد است و نه صد ملیون، باید تا ریال آخر آن را از بدهکار گرفت.

در مباحث علمی هم چنین است؛ صرف این که این مطلب غلو است، این مطلب سخت گیری است، این افراط است، این تفریط است که چیزی را عوض نمی‌کند. در بحث علمی باید هر کسی مدرک معتبری دارد، رو کند و بر اساس آن مستند قضاوت نماییم. نتیجه‌ی مستندات معتبر هر چه باشد، باید همگان آن را بپذیرند.

پس صرف اتهام افراط، مبالغه گویی، سخت گیری و…، صدمه‌ای به عقلانیت پوشش نمی‌زند، مگر این که دلیلی مناسب بر نفی آن آورده شود.

بد دلی و شکّاکی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۲
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۱۲/۰۴-۶:۱۴:۰
    • کد مطلب:1195
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1821

یکی از حرفهای رایج، گره زدن پوشش زن به بد دلی، شکاکی و… است. مدعی هم می‌شوند هر که بد دل باشد، در پوشش سخت می‌گیرد و الا دیگران که سخت گیری را ندارند، دچار مشکلی هم نشده‌اند؛ اصلا همه خواهر و برادرند، هیچ جا و هیچ وقت هیچ اتفاق نامناسبی نمی‌افتد!!!

راجع به تعبیر سخت گیری گذشت که در بحث اعتدال گرایی با آن تصفیه حساب می‌کنیم.

اما بد دلی باید توضیح داده شود.

از آن جایی که چند گروه متفاوت این تعبیر را به کار می‌برند، باید هر کدام جداگانه مورد بررسی قرار گیرند.

گروه یکم: بی خبران

مطالب فراوانی است که به دلایلی از مردم پوشیده شده است و یا خود مردم انگیزه واقعی برای رسیدن به آن را ندارند.

از جمله این مطالب چند و چون بحث امنیت اجتماعی است.

در توضیح این مسئله در آغاز باید دو اصطلاح را تفکیک نماییم: امنیت اجتماعی و امنیت روانی اجتماع.

فرق امنیت اجتماعی با امنیت روانی جامعه

بود و نبود امنیت اجتماعی، در گروِ وقوع تعداد حوادث مجرمانه در جامعه است؛ خواه کسی از آن مطلع باشد، یا اصلا کسی از آن اطلاع پیدا نکند. به سخنی دیگر امنیت اجتماعی یک امر واقعی است و نه ناشی از احساس و درک مردم.

اما امنیت روانی جامعه، به احساس افراد نسبت به وضعیت جامعه گره خورده است.

یعنی ممکن است جامعه امنیت قابل قبولی داشته باشد، اما بر اثر برخی از شایعات مردم دچار دلهره و اضطراب بی‌جا گردند. همچنین ممکن است وضعیت امنیت جامعه کاملا قرمز باشد، اما بر اثر بی‌خبری احساس منفی در افراد جامعه پیدا نشود.

از جمله شگردهای رایج مسئولین امنیت جامعه در دنیا، ایجاد امنیت روانی در مردم است هر چند وضعیت امنیت، مطلوب هم نباشد که البته این مسئله کاربرد دوگانه دارد؛ هم می‌شود درست باشد و هم نادرست.

مورد درست آن این است که با در جریان قرار گرفتن مردم، احیانا اجرای وظایف مسؤلین امنیتی دشوارتر می‌گردد. مثلا فرض کنید حادثه‌ای اتفاق افتاده است مسئولین ذی ربط هم می‌توانند به راحتی آن را مدیریت کنند، اما اگر مردم در جریان امر قرار گیرند اطراف محل حادث اجتماع می‌کنند و دسترسی مسؤلین به محل حادثه را دشوار می‌کنند. روشن است که در این صورت مردم بی خبر باشند بهتر است.

اما سوء استفاده از امنیت روانی هم بسیار رواج دارد مثلا سوء مدیریت مسؤلین مربوطه، برخی از کاستی‌ها را به دنبال آورده و امنیت جامعه را مخدوش کرده است روشن است که اطلاع مردم موجب انتقاداتی می‌گردد در این صورت بهترین راه برای فرار از مطالبات مردم بی خبر گذاشتن مردم است.

غرض از این مقدمه این بود که بسیاری از آرامشها، حاصل احساس امنیت است، نه امنیت واقعی.

پس از این مقدمه به اصل مطلب باز گردیم.

رصد کردن آمارها و گزارشات

گفتیم یکی از واکنشها به ضرورت عقلانی پوشش، طرح مسئله بد دلی است.

عمده‌ترین ریشه‌ی این توهم، بی خبری از وضعیت اجتماعی است.

بهترین راهکار برای این گروه، که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند، مطالعه و بررسی آمار است. با تحقیق بیشتر بسیاری از واقعیات جامعه ملموس می‌گردد.

مطالعه حوادث اجتماعی و جنایی نیز کمک فراوانی به درک این مطالب می‌نماید.

انشاء الله در همین بخش به تدریج مباحث پراکنده‌ای را ارایه می‌کنیم تا با واقعیتهای عینی اجتماع بیشتر آشنا شویم و بدین ترتیب تفاوت ساده لوحی و بی خبری با بد دلی را خواهیم شناخت.

البته در بررسی آمار و اخبار باید توجه داشت که احیانا آمارها و گزارشات با واقعیت فاصله بسیار دارند. متخصصین آمار به این مسئله کاملا آشنا هستند و راهکارهایی را نیز برای رفع این کاستی ارایه می‌دهند که از جمله آنها تخمین فاصله آمار استخراجی با واقعیت خارجی است و افزودن در صد معینی به آمارهای استخراج شده است.

گروه دوم: منطق «انشاء الله بادمجان است»

گروه دیگری که ارتباط امنیت با پوشش را انکار می‌کنند، کسانی هستند که منافع آنها موجب شده است تا خود خواسته چشم خویش را بر واقعیتهای تلخ ببندند.

نقل می‌شود کسی چلو خورشت مرغوبی با بهترین برنج و روغن حیوانی پخت. غذا را ظرف کرد تا بخورد که چشمش به موشی در ظرف غذا افتاد. دید که نمی‌تواند از این غذای لذیذ صرف نظر کند، بلا فاصله چشمش را بست و دم موش را گرفته و آن را در دهان مبارک گذاشت و گفت انشاء الله بادمجان است!!!

از آن جایی که هرج و مرج اجتماعی، بستر مناسبی برای رسیدن به برخی از منافع است و نفی آن به منزله تخته شدن بعضی از دکانها می‌گردد، بعضی از افراد چشم را بر واقعیات عینی جامعه می‌بندند تا دکان منافع حلالشان کساد نگردد!

درمان این گونه افراد نیز چیزی نیست جز قلقک دادن آنها، تا ناچار شوند چشم خود را بر واقعیات بگشایند و به مطالعه آمار و ارقام و حوادث بپردازند.

گروه سوم: زبونان

پست‌تر از گروه پیشین کسانی هستند که در این میدان هیچ منافعی ندارند، بلکه تنها ناموس آنان است که دستخوش تاراج هواسرانان قرار می‌گیرد، اما از آن جایی شهامت و شجاعت لازم برای برخورد با چنین زندگی غیرتمندانه‌ای! را ندارند، تنها چاره را در تسلیم شدن در برابر سوء استفاده از نوامیس‌شان می‌بینند البته با این استدلال که همه چیز رو به راه است و همه خوب و همه جا امن و امان.

گروه چهارم: دام گسترانِ هوسران

آخرین گروه کسانی هستند که بر سفره هوسرانی با ناموس دیگران نشسته‌اند و صد البته سینه چاک یله و رها بودن طعمه‌‌ها و قربانیانشان.

تردیدی نیست که این گروه با هیچ منطق علمی قانع نخواهند شد و هرگز تن به مطالعه و تحقیق نخواهند داد و هیچ گاه آمار و گزارشات را نخواهند پذیرفت. اینان تنها با ادعاهای بی مستندشان تلاش می‌کنند سفره هواسرانیشان همچنان گسترده باشد.

پس از تفکیک گروه‌های متفاوت، از آن جایی که عمده کسانی که پوشش را به بد دلی گره می‌زنند از گروه نخست یعنی بی‌خبران هستند، لازم است بیشتر به توسعه اطلاعات پرداخت تا چشم همگان بر واقعیتهای جامعه گشوده شود.

پاک دلی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۴
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۶:۲۳
    • کد مطلب:1196
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1960

نقطه مقابل کسانی که پوشش را به بد دلی و شکاکی ارتباط می‌دهند، کسانی هستند که می‌گویند برو دلت را پاک کن، اصل دل پاک است و بقیه حرف است و ظاهر سازی.

این که گفته می‌شود اصل دل است به دو گونه تفسیر می‌شود:

تفسیر نخست این که انسان به چیزی از دل و جان معتقد نباشد، ولی صورت کارهای خود را آراسته کند.

روشن است که این مطلب به معنی نفاق است و اصل آن بسیار نکوهیده است.

اما با این همه در برخی از موارد از جمله رابطه پوشش با امنیت، قضیه فرق می‌کند؛ برای توضیح این مطلب مثلی می‌زنیم.

فرض کنید کسی اعتقاد به میکرب و آلودگی‌های بهداشتی نداشته باشد، اگر چنین شخصی رفتارش مطابق اعتقادش باشد، مسلما با عدم رعایت نکات بهداشتی، خود و دیگران را مبتلا به آلودگی می‌کند و موجب اختلال بهداشت جامعه می‌گردد.

اما اگر چنین شخصی به خاطر چشم این و آن، مسائل بهداشتی را به دقت رعایت کند، تردیدی نیست که در بهداشت فردی دچار مشکل نمی‌شود و بهداشت اجتماعی را نیز مختل نمی‌کند.

بر این اساس با توجه به این که عدم پوشش مناسب موجب اختلال امنیت فردی و اجتماعی گردد، اگر کسی قلبش هم پاک نباشد (یعنی اعتقادی به ضرورت پوشش فراگیر نداشته باشد) ولی به خاطر این و آن ظاهر خود را حفظ کند، از بسیاری جهات دچار مشکل نمی‌شود و امنیت فردی و اجتماعی مخدوش نمی‌گردد، هر چند این عمل ریاکارانه باشد و اعتقادی هم در کار نباشد.

توجیه دوم این که دل باید پاک باشد، این است که منکر ارتباط میان دل و عملکرد ظاهری شویم و بگویی هر چه می‌خواهی بکن، آزادی، تنها دلت باید پاک باشد.

روشن است که رابطه میان دل و کردار یک رابطه دو سویه است:

از یک سو از کوزه همان تراود که در اوست؛

و از سوی دیگر به دست آوردن پاکی دل، بدون کارهای آراسته و پاک امکان پذیر نیست.

در موضوع بحث ما نیز علاوه بر این که پاکی دل با آلودگی ظاهری، محال و نشدنی است، خود این منطق ریشه در آلودگی‌های درونی این گونه افراد دارد. چرا که با مطالعه شیوه و زندگی افراد پاک دل خواهیم دید که آنان به پاکی کردارشان بیشتر می‌پردازند، بر خلاف کسانی که ادعای پاک دلی می‌کند و در عمل سرتاسر آلوده هستند.

ممکن است برخی از پاک دلان! از شدت پاک دلی! فاقد اندیشه لازم باشند؛ از این رو آن چه گذشت برایشان قانع کننده نباشد؛ سخن پایانی با این پاک دلان! این است که اگر کسی با دلی کاملا پاک! دست به مال و ناموس آنان دراز کند! آیا از خود واکنشی نشان نمی‌دهند؟!!!

تا کنون برخی از آن چه که ممکن است در توجیه برهنگی گفته شود عرضه شد، اما سخن پایان نیافته است و این بخش ادامه دارد.

 

عادت کردن به برهنگی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۶:۳۱
    • کد مطلب:1197
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1920

یکی از حرفهایی که ممکن است گفته شود این است که اگر پوششی در کار نباشد (و یا سخت گیری در پوشش نباشد) همگان به برهنگی عادت کرده و دچار حرص و ولع کاذب نخواهند گردید. با خشکیدن حرص کاذب، زمینه بسیاری از جرم و جنایتها نیز بر طرف می‌شود.

نقض

غالب مواردی که از این منطق استفاده می‌شود، نفی پوشش کامل نیست.

اما افراد نادری هم پیدا می‌شوند که در حسرت عالم حیوانات به سر می‌برند که هیچ پوششی ندارند! برخی تا آن جا خردمند! هستند که آدم ابوالبشر و حوا را هم تخطئه می‌کنند که چرا پس از خوردن میوه ممنوعه و ریختن پوشش‌شان، در صدد پوشاندن خود با برگ درختان برآمدند!!!

البته گروه دوم بسیار نادر هستند و اکثریت کسانی که چنین سخن می‌گویند، هرگز تن به برهنگی کامل نمی‌دهند.

اما این پرسش از گروه نخست (کسانی که تن به برهنگی کامل نمی‌دهند)، جا دارد که چرا در صدد عادت به برهنگی کامل برنمی‌آیند تا مشکل از ریشه بخشکد؟!

در واقع این گروه دچار یک بام و دو هوا هستند؛ اگر عادت به در صدی از برهنگی حلال مشاکل است، چرا از برهنگی کامل فرار می‌کنند؟!

از این نقض می‌گذریم و به حل این پرسش می‌پردازیم.

خرابی حساسگرها (سنسورها) یا تغییر خاکریزها

برای درک آسان‌تر پاسخ، مثالی می‌زنیم.

همه ما با ابزار سنجش وزن آشنا هستیم، از ترازوی ساده گرفته یا بازکولهای بزرگ. مجموعه این ابزار برای سنجش جرم اشیاء به کار گرفته می‌شوند. البته با این تفاوت که حساسیت هر نوعی از آنها متناسب با کاربرد ویژه آنهاست.

مثلا ترازوی طلا فروشان از دقت بسیار بالایی بر خوردار است، در حالی که قاپان یک گندم فروش ممکن است نسبت به یکی دو کیلو حساس نباشد.

در هر صورت از حساسیت‌های ویژه هر یک از این ابزار که بگذریم، احیانا پیش می‌آید که بر اثر استفاده نادرست از یک وسیله سنجش وزن، آن وسیله حساسیت مناسب خودش را از دست می‌دهد؛ مثلا اگر با ترازوی معمولی چندین بار کیسه سیمان را وزن کنید، ترازو خراب شده و دیگر از دقت مناسب مغازه خواربار فروشی هم برخوردار نیست.

آیا از دست دادن حساسیت یک ترازو به معنی بی وزنی اجسام است؟! مثلا اگر ترازویی 13 کیلو را ده کیلو نشان می‌دهد به معنی این است که این جسم واقعا ده کیلو وزن دارد؟!

اگر یک گرم طلای خالص را در کفه ترازوی خوار بار فروشی محله بگذارید، و ترازو هیچ واکنشی نشان ندهد، به معنی بی وزنی طلا و در نتیجه بی خاصیتی آن است؟!

هرگز چنین نیست. بلکه وزن هر جسمی همچنان ثابت است و آثار آن پا برجاست، اما ما از آن بی خبریم و احساس ما از واقعیت نادرست است.

مسلما اگر ترازوی یک طلافروش دقت لازم را نداشته باشد، فروشنده ندانسته دچار زیان‌های هنگفتی می‌گردد و وقتی متوجه جریان می‌شود که دیگر کار از کار گذشته است.

همچنین اگر در وسایل سنجش موارد خطرناک مانند اشعه رادیو اکتیو و امثال آن، اگر وسیله سنجش حساسیت خودش را از دست بدهد، به معنی پنهان ماندن موقتی فاجعه است؛ البته روشن است که این پنهانی، گذرا است و وقتی آثار زیان بار این مواد آشکار می‌شود. اما در آن زمان دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد، حتی امکان  بی خبر نگه داشتن مردم هم وجود ندارد.

پس از این مثال به موضوع بحث برمی‌گردیم. مشکل در عدم پوشش تحریک کور غریزه جنسی است که اگر کنترل نشود افسار گسیخته خواهد شد.

آیا با عادت کردن به برهنگی (بر فرضی که این عادت کردن واقعیت داشته باشد)، غریزه جنسی بر طرف می‌شود یا بیشتر تحریک می‌گردد؟!

اگر عادت کردن به برهنگی، به معنی حذف غریزه جنسی باشد، این حرف قابل بررسی است؛ اما اگر غریزه جنسی هم چنان پابرجا باشد و یا حتی بیشتر تحریک شود، چگونه ممکن است با رواج برهنگی به شکلی که عادت همگانی شود، از افسار گسیختگی آن جلوگیری کرد؟!

واقعیت امر این است که ارضای غرایز به شکل کلی، بدون کنترل و مهار آن، همچون آب شور است که هر چه بیشتر مصرف شود عطش انسان بیشتر می‌شود.

یعنی با ارضای مرحله نخست، رفع تشنگی به شکل بسیار موقت احساس می‌شود؛ اما عطش نسبت به مرحله بالاتر آن زنده می‌گردد؛ از این رو بر خلاف تصور ما که با تأمین مرحله نخست آرامش برمی‌گردد، بر عکس تلاش بیشتری برای تأمین مرحله بالاتر آغاز می‌گردد.

مثلا کسی که در مرحله اول قرار دارد، اقدام به چشم چرانی می‌کند؛ اما پس از چشم چرانی، هرگز به آرامش دست نمی‌یابد، بلکه در صدد ارتباط کلامی و…

واقعیت امر این است عادت به محیطِ به اصطلاح باز، هرگز به معنی آرامش جنسی نیست؛ بلکه تنها خاکریزها جا به جا می‌شود. خاکریز اول چشم چرانی است که عملا در محیطهای به اصطلاح باز برداشته شده است، اما خاکریز بعدی همچنان هست با برداشتن خاکریز دوم خاکریز بعدی و بعدی…[1]

جوامع افسار گسیخته چه می‌گوید؟!

آخرین نکته در این مورد، بررسی وضعیت جوامع بی بند و بار است. در این جوامع با وجود این که همگان از کودکی با بی بند و باری بزرگ می‌شوند، اما مشکل امنیت فردی و اجتماعی نه تنها کمتر نشده است که دامنه آن به شکل وحشتناکی رو به رشد است.

اگر عادت به برهنگی چاره ساز بود، جوامع بی بند و بار از امنیت طلایی برخوردار بودند!

این مهم نیز با بررسی اخبار و آمار به خوبی روشن می‌شود.

 

[1]ـ با توجه داشت که غرایز به شکل کلی و غریزه جنسی به شکل خاص دو مرحله دارد: مرحله نخست پس از ارضای موردی است که موقتا فروکش می‌نماید و مرحله دوم احساس عطش دائم است که حتی هنگامی که انسان توانایی ارضای را از دست بدهد، باز هم باقی است و این عطش پیوسته، آرامش درونی را بر هم می‌زند. احیانا با عدم تفکیک این دو مرحله تصور می‌شود عادت به برهنگی حلال مشکل است

ممنوعیت برهنگی، حساسیت زا است

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۶:۳۷
    • کد مطلب:1198
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1791

احیانا گفته می‌شود اگر مردم به حال خودشان گذاشته شوند، بیشتر پوشش را رعایت می‌کنند، تا این که پوشش اجباری باشد.

توجیه هم می‌کنند که انسان بر هر چیزی که از آن باز داشته شود حریص‌تر می‌گردد.

آیا حساسیت زائی ممنوعیت همه جایی است؟!

اگر اندکی به محیط اطراف خود بنگریم، خواهیم دید محیط ما پر از ممنوعیتهاست؛

حرکت از سمت راست ممنوع، سرعت غیر مجاز ممنوع، دزدی ممنوع، آدم کشی ممنوع، تجاوز به حقوق اشخاص ممنوع، رشوه ممنوع، تقلب ممنوع، دریا مواج است شنا ممنوع، احتمال ریزش کوه وجود دارد توقف ممنوع، خطر سقوط نزدیک شدن ممنوع و…

آیا ممنوعیت تنها در مورد برهنگی حساسیت زاست یا شامل همه‌ی موارد می‌گردد؟!

این همان یک بام و دو هواست که ما از آن با تعبیر «تبعیض در عقلانیت» یاد می‌کنیم.

در «نظریه عقلانیت فراگیر» روشن شد که «تبعیض در عقلانیت» زشت‌ترین و خطرناک‌ترین چالش بشر است که باید به درمان آن اندیشید.

حساسیتهای درست و نادرست

در این که احیانا ممنوعیت باعث حساس تر شدن می‌گردد، تردیدی نیست.

اصلا راه مقابله با برخی از خطرها، بر انگیختن حساسیتهاست.

مثلا یکی از راههای مقابله با بیماری‌های خاص، جدی گرفتن آن است و جدی گرفتن آن با ایجاد حساسیتهای لازم به دست می‌آید و…

پس اصل ایجاد حساسیت و حساسیت پیدا کردن منفی نیست تا بخواهیم از اساس با آن مخالف باشیم.

سخن در شیوه ایجاد حساسیت است.

توضیح این که بسیار از کودکان ما در معرض خطرات فردی و اجتماعی گوناگونی هستند. البته برای در امان بودن افراد از این خطرات، نیازمند آگاهی‌های لازم هستند.

اما مشکل اینجاست که احیانا این آگاهی بخشی آن چنان بی سلیقه انجام می‌شود که خفته را بیدار می‌کند و خود آگاهی موجب می‌شود فرد در صدد تجربه جرم و جنایت برآید.

روشن است که شیوه غلط در آگاهی دادن، یا شکل ممنوعیت خود، یکی از معضلاتی است که در همه‌ی جای جامعه ما به چشم می‌خورد و اثرات سوء جبران ناپذیری هم دارد.

اما با این همه نه تنها هیچ کسی با اصل آگاه کردن مخالف نیست، بلکه پیوسته در جست و جوی روش‌های بهتر و گسترده‌تر هستیم.

پرسش این جاست که چرا اثرات شیوه نادرست در آگاهی دادن، موجب تخطئه آگاهی نمی‌گردد، اما بار شیوه‌های نادرست ممنوعیت، به حساب لزوم پوشش زنان گذاشته می‌شود؟!

در هر صورت نادرستی شیوه‌ها چیزی نیست که کسی منکر آن شود؛ بلکه درد بسیاری از آگاهان هم این است که متولیان این امور شایستگی لازم را ندارند و احیانا به جای درمان درد را افزایش می‌دهند.

اگر توفیق نصیب گردد در بخش «چه باید کرد؟» به بررسی شیوه‌ها خواهیم پرداخت. انشاء الله.

تا کنون روشن شد که اصل ممنوعیت برهنگی کاملا عقلانی است، اما تحقق این امر عقلانی نیز، نیازمند به کار گیری شیوه‌های عقلانی است.

 

حجاب همراه با برخی از کژی‌ها

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۶:۴۴
    • کد مطلب:1199
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1776

شاید شما هم شنیده باشید که احیانا گفته می‌شود «آقا تو که ریش گذاشته‌ای دیگر چرا این کار را می‌کنی؟!»

همین مسئله در مورد حجاب هم گفته می‌شود که «خانم تو که چادر داری دیگر چرا چنینی و چنانی؟!» «چادر نداشته باشی اما تهمت نزنی، چادر نداشته باشی به کسی ظلم نکنی و…»

در این منطق گویا مثلا ریش گذاشتن یا رعایت حجاب، به معنی «پاکی از هر گناه یا التزام به تمامی کارهای خوب است».

البته کسی منکر این نیست که اگر همه خوبی‌ها با هم باشند، بسیار عالی است و کسی هم منکر این نیست که یک کار خوب، مجوز برای ارتکاب بدی‌ها نمی‌شود و کسی منکر نیست که…

بله اگر یک کار خوب دکان و دستگاه باشد برای ریاکاری و سوء استفاده از حسن نظر مردم، این خیلی بد است و حتی اگر عملی عبادی باشد، عملش هم باطل است.

مثل این که به مکه برود و حاجی شود به قصد این که اعتبارش در بازار بیشتر شود تا بتواند با این اعتبار مردم را بدوشد و حق آنان را ضایع کند. این خیلی خیلی بد است حجش هم باطل است.

ولی اگر کسی واقعا به خاطر خدا حج برود، اما سایر کارهایش سر و سامان چندانی ندارد، دیگر بدی‌هایش حج او را باطل نمی‌کند، مگر در بعضی اعمال که شرایط خاصی داشته باشند.

در هر صورت اگر کسی یک امر مثبت را رعایت کرد، نه به معنی عصمت و پاکی مطلق است و نه به معنی این که تمامی کارهای بدش با یک کار خوب قابل توجیه است. حجاب هم از این امر مستثنا نیست.

در این گونه موارد باید تلاش کرد با تقدیر و احترام بیشتر از یک کار خوب، راه سایر کارهای خوب را هموارتر نماییم، نه این که همین یک کار خوب او را هم از او بستانیم.

با این همه سخن از عقلانیت پوشش است و عقلانیت پوشش با این گونه سخنان مخدوش نمی‌شود. حتی می‌توان گفت این گونه سخن گفتن، خود یک نوع فرار از عقلانیت است.

 

بی‌حجابی همراه با وقار، چادر همراه با سبک سری

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۷
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۱۱/۱۲-۶:۳۲:۳۲
    • کد مطلب:1200
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1776

احیانا دیده می‌شوند خانواده‌های محترمی که در محیط بدون پوشش زندگی کرده‌اند، اما وقار و متانت اجتماعی قابل تحسینی دارند.

از سوی دیگر اندک نیستند کسانی که مثلا چادر به سر می‌کنند، اما بسیار سبک سر و بی‌جنبه هستند.
این دو گانگی موجب شده است که در نقش پوشش تردید ایجاد شود.

مثلا گفته می‌شود اگر حجاب کافی است، رفتارهای نامناسب برخی از چادری‌ها را چه باید کرد؟! و اگر وقار و متانت اجتماعی بدون پوشش کامل امکان دارد، پوشش چه لزومی دارد؟!

باید توجه داشت که مقصود از حجاب صرف داشتن چادر یا… نیست؛ بلکه پوششی است که حافظ امنیت فردی و اجتماعی افراد باشد. البته پوشش برتر کدام است خود مطلبی است که جداگانه باید بررسی شود.

در هر صورت اگر کسی پوشش داشته باشد، ولی رفتارش به گونه‌ای باشد که نتیجه معکوس از پوشش را داشته باشد، مسلما چنین پوششی مقصود نیست؛ بلکه مقصود این است که لازم است آن چه در امنیت فردی و اجتماعی فرد دخالت دارد، رعایت شود، چه از منظر پوشش و چه از منظر سایر حرکتها و رفتارها.

از سوی دیگر وقار و متانت اجتماعی بسیار مثبت و ارزش‌مند است و خود موجب بیمه شدن فرد از بسیاری از آفتهای اجتماعی و فردی می‌شود. اما با این همه، باز هم نقش پوشش در امنیت فردی و اجتماعی برای این گونه افراد قابل انکار نیست؛ به این معنی که اگر خانمِ با شخصیتی بدون پوشش مناسب وارد اجتماع شود، هر چند از ناحیه‌ی رفتار این خانم، بسیاری از مشکلات به وجود نمی‌آید، اما ممکن است پوشش او، موجب می‌شود که دیگران امنیت او را مختل نمایند.

 

 

پرورشهای شکست خورده در خانواده‌های مذهبی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۵۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۷:۱
    • کد مطلب:1201
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1733

دیده شده است که برخی از مذهبی‌ها، فرزندان ناشایستی تحویل جامعه داده‌اند. همین مسئله چاقوی برخی را دسته کرده است که اگر مذهبی بودن حلال مشکل است، چرا مذهبی‌ها، بچه‌های آن چنانی دارند؟!

البته بحث عقلانیت پوشش، ارتباطی به مذهبی بودن یا مذهبی نبودن ندارد، بلکه به جنبه‌های عقلانی پوشش زن می‌نگرد؛ از این رو این نگاه ربطی به بحث ندارد.

اما باز هم در فصلهای آنیده به این نگاه می‌پردازیم.

فقدان تربیت جامع

تربیت فرزند سالم، نیازمند عناصر بسیار متنوع است.

ممکن است کسی برخی از عناصر را به دقت رعایت کند، اما آگاهانه یا ناآگاهانه برخی دیگر را رعایت نکند. روشن است که در این صورت نتیجه مثبت نخواهد گرفت.

مثلا بدن سالم، نیازمند ورزش مناسب، غذای مناسب، بهداشت مناسب و… است. اگر کسی یک جنبه آن را به خوبی رعایت کند و از سایر ابعاد غافل شود، در این صورت از بدن کاملا سالم هم خبری نخواهد بود. مثلا ناسالم بودن ناشی از تغذیه نادرست، هرگز به معنی بد بودن رعایت بهداشت نخواهد بود.

در تربیت فرزند سالم نیز چنین است رعایت یک بُعد کافی نیست. بلکه لازم است بقیه ابعاد تربیتی هم رعایت شود.

حال اگر خانواده‌ای که پوشش را رعایت می‌کند، اما بر اثر کاستی در سایر جهات تربیتی، فرزندان مشکل‌دار تحویل داده، آیا می‌توان ناسالمی فرزندان را به حساب پوشش گذاشت؟!

روش‌های نادرست

مذهبی بودن، هرگز به معنی درستی تمامی روش‌های آنان در زندگی نیست. جه بسا خانواده‌های مذهبی که روش‌های بسیار نادرستی را به کار می‌بندند و چه بسا غیر متدینینی که برخی از روشهای زندگی آنان کاملا درست است.

روشن است که خانواده‌های مذهبی که از شیوه‌های نادرست استفاده می‌کنند، نه خود نتیجه مطلوب را می‌گیرند و نه آبروی دستگاه دین را به جا می‌گذارند.

در هر صورت پرورش‌های شکست خورده بر اثر شیوه‌های نادرست، دلیل این نمی‌شود که ما در پوشش و سایر موارد خردمندانه عمل نکنیم.

دیده شده است که برخی از مذهبی‌ها، فرزندان ناشایستی تحویل جامعه داده‌اند. همین مسئله چاقوی برخی را دسته کرده است که اگر مذهبی بودن حلال مشکل است، چرا مذهبی‌ها، بچه‌های آن چنانی دارند؟!

البته بحث عقلانیت پوشش، ارتباطی به مذهبی بودن یا مذهبی نبودن ندارد، بلکه به جنبه‌های عقلانی پوشش زن می‌نگرد؛ از این رو این نگاه ربطی به بحث ندارد.

اما باز هم در فصلهای آنیده به این نگاه می‌پردازیم.

فقدان تربیت جامع

تربیت فرزند سالم، نیازمند عناصر بسیار متنوع است.

ممکن است کسی برخی از عناصر را به دقت رعایت کند، اما آگاهانه یا ناآگاهانه برخی دیگر را رعایت نکند. روشن است که در این صورت نتیجه مثبت نخواهد گرفت.

مثلا بدن سالم، نیازمند ورزش مناسب، غذای مناسب، بهداشت مناسب و… است. اگر کسی یک جنبه آن را به خوبی رعایت کند و از سایر ابعاد غافل شود، در این صورت از بدن کاملا سالم هم خبری نخواهد بود. مثلا ناسالم بودن ناشی از تغذیه نادرست، هرگز به معنی بد بودن رعایت بهداشت نخواهد بود.

در تربیت فرزند سالم نیز چنین است رعایت یک بُعد کافی نیست. بلکه لازم است بقیه ابعاد تربیتی هم رعایت شود.

حال اگر خانواده‌ای که پوشش را رعایت می‌کند، اما بر اثر کاستی در سایر جهات تربیتی، فرزندان مشکل‌دار تحویل داده، آیا می‌توان ناسالمی فرزندان را به حساب پوشش گذاشت؟!

روش‌های نادرست

مذهبی بودن، هرگز به معنی درستی تمامی روش‌های آنان در زندگی نیست. جه بسا خانواده‌های مذهبی که روش‌های بسیار نادرستی را به کار می‌بندند و چه بسا غیر متدینینی که برخی از روشهای زندگی آنان کاملا درست است.

روشن است که خانواده‌های مذهبی که از شیوه‌های نادرست استفاده می‌کنند، نه خود نتیجه مطلوب را می‌گیرند و نه آبروی دستگاه دین را به جا می‌گذارند.

در هر صورت پرورش‌های شکست خورده بر اثر شیوه‌های نادرست، دلیل این نمی‌شود که ما در پوشش و سایر موارد خردمندانه عمل نکنیم.

دیده شده است که برخی از مذهبی‌ها، فرزندان ناشایستی تحویل جامعه داده‌اند. همین مسئله چاقوی برخی را دسته کرده است که اگر مذهبی بودن حلال مشکل است، چرا مذهبی‌ها، بچه‌های آن چنانی دارند؟!

البته بحث عقلانیت پوشش، ارتباطی به مذهبی بودن یا مذهبی نبودن ندارد، بلکه به جنبه‌های عقلانی پوشش زن می‌نگرد؛ از این رو این نگاه ربطی به بحث ندارد.

اما باز هم در فصلهای آنیده به این نگاه می‌پردازیم.

فقدان تربیت جامع

تربیت فرزند سالم، نیازمند عناصر بسیار متنوع است.

ممکن است کسی برخی از عناصر را به دقت رعایت کند، اما آگاهانه یا ناآگاهانه برخی دیگر را رعایت نکند. روشن است که در این صورت نتیجه مثبت نخواهد گرفت.

مثلا بدن سالم، نیازمند ورزش مناسب، غذای مناسب، بهداشت مناسب و… است. اگر کسی یک جنبه آن را به خوبی رعایت کند و از سایر ابعاد غافل شود، در این صورت از بدن کاملا سالم هم خبری نخواهد بود. مثلا ناسالم بودن ناشی از تغذیه نادرست، هرگز به معنی بد بودن رعایت بهداشت نخواهد بود.

در تربیت فرزند سالم نیز چنین است رعایت یک بُعد کافی نیست. بلکه لازم است بقیه ابعاد تربیتی هم رعایت شود.

حال اگر خانواده‌ای که پوشش را رعایت می‌کند، اما بر اثر کاستی در سایر جهات تربیتی، فرزندان مشکل‌دار تحویل داده، آیا می‌توان ناسالمی فرزندان را به حساب پوشش گذاشت؟!

روش‌های نادرست

مذهبی بودن، هرگز به معنی درستی تمامی روش‌های آنان در زندگی نیست. جه بسا خانواده‌های مذهبی که روش‌های بسیار نادرستی را به کار می‌بندند و چه بسا غیر متدینینی که برخی از روشهای زندگی آنان کاملا درست است.

روشن است که خانواده‌های مذهبی که از شیوه‌های نادرست استفاده می‌کنند، نه خود نتیجه مطلوب را می‌گیرند و نه آبروی دستگاه دین را به جا می‌گذارند.

در هر صورت پرورش‌های شکست خورده بر اثر شیوه‌های نادرست، دلیل این نمی‌شود که ما در پوشش و سایر موارد خردمندانه عمل نکنیم.

دیده شده است که برخی از مذهبی‌ها، فرزندان ناشایستی تحویل جامعه داده‌اند. همین مسئله چاقوی برخی را دسته کرده است که اگر مذهبی بودن حلال مشکل است، چرا مذهبی‌ها، بچه‌های آن چنانی دارند؟!

البته بحث عقلانیت پوشش، ارتباطی به مذهبی بودن یا مذهبی نبودن ندارد، بلکه به جنبه‌های عقلانی پوشش زن می‌نگرد؛ از این رو این نگاه ربطی به بحث ندارد.

اما باز هم در فصلهای آنیده به این نگاه می‌پردازیم.

فقدان تربیت جامع

تربیت فرزند سالم، نیازمند عناصر بسیار متنوع است.

ممکن است کسی برخی از عناصر را به دقت رعایت کند، اما آگاهانه یا ناآگاهانه برخی دیگر را رعایت نکند. روشن است که در این صورت نتیجه مثبت نخواهد گرفت.

مثلا بدن سالم، نیازمند ورزش مناسب، غذای مناسب، بهداشت مناسب و… است. اگر کسی یک جنبه آن را به خوبی رعایت کند و از سایر ابعاد غافل شود، در این صورت از بدن کاملا سالم هم خبری نخواهد بود. مثلا ناسالم بودن ناشی از تغذیه نادرست، هرگز به معنی بد بودن رعایت بهداشت نخواهد بود.

در تربیت فرزند سالم نیز چنین است رعایت یک بُعد کافی نیست. بلکه لازم است بقیه ابعاد تربیتی هم رعایت شود.

حال اگر خانواده‌ای که پوشش را رعایت می‌کند، اما بر اثر کاستی در سایر جهات تربیتی، فرزندان مشکل‌دار تحویل داده، آیا می‌توان ناسالمی فرزندان را به حساب پوشش گذاشت؟!

روش‌های نادرست

مذهبی بودن، هرگز به معنی درستی تمامی روش‌های آنان در زندگی نیست. جه بسا خانواده‌های مذهبی که روش‌های بسیار نادرستی را به کار می‌بندند و چه بسا غیر متدینینی که برخی از روشهای زندگی آنان کاملا درست است.

روشن است که خانواده‌های مذهبی که از شیوه‌های نادرست استفاده می‌کنند، نه خود نتیجه مطلوب را می‌گیرند و نه آبروی دستگاه دین را به جا می‌گذارند.

در هر صورت پرورش‌های شکست خورده بر اثر شیوه‌های نادرست، دلیل این نمی‌شود که ما در پوشش و سایر موارد خردمندانه عمل نکنیم.

 

آیا طرح عقلانیت پوشش، خردمندانه است؟!

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۱۸
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۷:۱۳
    • کد مطلب:1202
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1784

یكی از مباحث لازم از بحث عقلانیت پوشش این است که بر فرضی که پوشش کاملا خردمندانه باشد، آیا در دورانی که ما زندگی می‌کنیم، امکان طرح این گونه مباحث وجود دارد؟!

به خصوص اگر مقتضای عقلانیت پوشش فراگیر باشد، مطرح كردن آن به این شكل به صلاح است؟! یا نفس طرح این مسئله، خود زیانهای دارد؟!

این اشکال به زبانهای متفاوتی بیان می‌شود که در فصلهای بعدی به آن می‌پردازیم.

پیش از هر چیزی نباید فراموش کرد که این بحث بر اساس اصل موضوعی عقلانیت پوشش فراگیر است؛ یعنی پس از این که خردمندانه بودن پوشش، بدیهی شد و تردیدی در آن باقی نماند، سخن در این است که آیا امکان طرح و سپس در مرحله بعد اجرای آن وجود دارد یا خیر؟

ناسازگاری و ناممکنی در شرایط موجود

طرح پوشش فراگیر برای کسانی که به وضعیت کنونی زندگی خو گرفته‌اند، عملا ناممکن می‌نمایاند.

مسئولیتهایی که خواسته و ناخواسته بر دوش زنان افتاده است، روابط اجتماعی البته با ضوابط کنونی آن، تعریفی که از انسان به شکل عام و زن به شکل خاص داریم، و… همه و همه دست به دست هم می‌دهد و پوشش خردمندانه را ناممکن می‌نمایاند.

در نگاه گسترده‌تر، با رسوخ سینما و تلویزیون به اعماق زندگی و ماهیتی که هنر هفتم دارد، اصلا طرح پوشش محال و ناشدنی است و…

این ناممکنی بستری شده است برای فاصله جامعه ما با پوشش (و در واقع فاصله با عقلانیت)، و این فاصله هم چنان بیشتر و بیشتر می‌شود تا جایی که اصل پوشش به فراموشی سپرده خواهد شد.

آیا واقعا چنین است؟ بحث را در این راستا ادامه می‌دهیم.

ناشدنی خود خواسته

ناشدنی‌ها دو گونه است: ناشدنی که اصلا در اختیار ما نیست و ناشدنی که ما خود این چنین ساخته و پرداخته‌ایم.

اگر واقعا چیزی ناشدنی باشد باید سراغ راهی دیگر را گرفت.

اما مشکلات ما غالبا در ناشدنی‌هایی است که خود ناشدنی کرده‌ایم.

آیا شما کیفیت شکار میمون را شنیده‌اید؟ نقل می‌شود یکی از شیوه‌های شکار میمون به این شکل است که ظرفهایی با دهانه‌ی تنگ در زمین نصب می‌کنند دهانه این ظرفها به اندازه‌ای است که دست میمون به شکل باز داخل آن می‌رود اما اگر میمون دستش را ببندد دیگر امکان خارج کردن دستش از آن ظرف وجود ندارد. بعد از نصب ظرفها مقداری از تنقلات مورد علاقه میمون داخل آن می‌ریزند. شکارچی خود دست داخل ظرفها می‌کند و از تنقلات استفاده می‌کند. میمون هم بر اثر غریزه تقلیدگری سراغ ظرفهای نصب شده می‌رود. وقتی با تنقلات روبرو می‌شود حرصش گل می‌کند و دستش را داخل ظرف کرده و مشتش را پر می‌کند. شکارچی به سراغ میمون می‌آید. روشن است که دهانه به اندازه‌ای نیست که بتواند با مشت پر از صحنه خلاص شود. عقلش هم به اندازه‌ای نیست که مشتش را خالی کند و بدین صورت شکار می‌شود.

نجات از این دام برای میمون با عقلی که دارد ناشدنی است. اما واقعا چنین است؟! اگر میمون مشتش را باز كند باز هم اسیر می‌شود؟!

احتمال نمی‌رود که بسیاری از گرفتاری‌های ما مانند گرفتار شدن میمون باشد؟!

آیا احتمال ندارد كه بشود زندگی را به شكلی رقم زد که اصلا دچار مشکل نشویم؟ یا این که ما نوعی از زندگی را برگزیده‌ایم که راه نجات را بر خود بسته‌ایم؟!

هستند کسانی که خردمندانه زندگی روز مره خود را طی می‌کنند و این ناشدنی‌ها را هم ندارند.

البته خردمندانه زیستن هم مالیات دارد، اما این چنین نیست که زندگی خردمندانه ناشدنی باشد.

بخش بزرگی از ناشدنی‌های ما به ویژه در مسئله پوشش از این گونه است.

حذف اصل با ناشدنی بودن بعض

گفتیم بسیاری از ناشدنی‌هایی که تخیل می‌شود خود خواسته است و در واقع ناشدنی و محال نیست.

اما اندک نیست مواردی که فرد در تناقض قرار می‌گیرد و نمی‌تواند خرد را بر تمامی جوانب زندگیش إعمال کند.

روشن است که اگر واقعا دچار چنین شرایطی شدیم خود خردورزی راه گشای ماست. در این گونه موارد اقتضای خردورزی این است که آن چه از اهمیت بیشتری برخوردار است همان را مقدم بداریم.

به سخنی دیگر قانون اهم و مهم در سرتاسر زندگی ما جاری و ساری است.

سخن ما این نیست که پوشش فراگیر در تمامی موارد ممکن و شدنی است و پیش از این هم در بحث ضرورتها به آن اشاره داشتیم.

بلکه مقصود این است که چرا با ناشدنی شدن بخشی از پوشش در ظروف خاصی، اصل پوشش در همه جا و هر زمانی كم رنگ می‌گردد!!!

شهامت جنگیدن

انتخاب زندگی خردمندانه خالی از چالش نیست؛ برخی از این چالشها از سوی نابخردان است.

اگر مباحث عقلانی در تمامی شاخه‌ها، از جمله موضوع پوشش، گشوده شود، مقابله با چالشها نیز آسان‌تر می‌گردد.

اصلا بسیاری از موارد ناکامی در مقابل چالشها، ناشی از بها ندادن به خردمندی است.

روشن است که با گشودن این مباحث، توانایی ما در مقابله با چالشها بیشتر شده و شهامت جنگیدن با نابخردان را پیدا خواهیم کرد.

بنا بر این اگر هم بپذیریم که پیاده سازی پوشش بر اساس خردورزی امکان ندارد، خوداری از طرح این گونه مباحث، به منزله پذیرفتن بیشتر شکست و توقف در حرکت عقلانی است.

اما با گشودن این مباحث پیاده سازی زندگی خردمندانه بیشتر در دسترس قرار می‌گیرد و تحقق آن امکان بیشتری پیدا می‌کند.

طرح این مباحث موجب می‌شود با سری افراشته‌تر و سینه‌ای ستبرتر در مقابل طعنه‌ها و ریشخندهای نابخردان بایستیم و حد اقل اگر خود رعایت نكنیم دیگر به خیل تمسخر كنندگان نپیوندیم.

بازنگری در تعاریف

یکی از ریشه‌هایی که زندگی خردمندانه را ناممکن ساخته است، زیر ساختهای شناختی ماست که غالبا تحفه‌ی ناخواسته بیگانگان است.

با مراجعه به معرفی «پروژه شخصیت گم‌شده» با اهمیت هویت یابی آشنا می‌شوید و از جمله در بحث «از هویت‌یابی تا هویت‌سازی» تفاوت این دو را می‌شناسید.

بسیار مناسب است عصاره این بحث را یادآور شویم:

جان سخن این که فرآیند هویت در جوامع نو [بر خلاف جوامع سنتی] دارای این ویژگی‌هاست:

1ـ هویت به من القاء می‌شود و نه این که من واقعا آن را اختیار کنم.

2ـ هویت من حاصل هر نوع آگاهی من نیست؛ بلکه حاصل تنها آگاهی‌هایی است که مناسب با مذاق رسانه‌هاست؛

3ـ همان آگاهی‌های خاص نیز با شگردهای رسانه‌ای، کنش رفتاری مورد نظر امپراطوران مقتدر و مسلط رسانه‌ای را در من ایجاد می‌کنند.

4ـ در نتیجه فرایند هویت‌یابی که بر اساس آگاهی‌ها که توسط من حاصل می‌شد، تبدیل به فرایند معناسازی و هویت سازی توسط رسانه‌ها می‌گردد.

طرح مباحث زندگی خردمندانه، خود راهی است برای آگاهی واقعی اندیشه ما، تا مقابله با هویت سازی بیگانگان را ممكن سازد.

مهمترین عنصر در طرح این گونه مباحث بازنگری در تعاریفی است که غالبا به ما دیکته شده است.

از جمله در بحث عقلانیت پوشش نیازمند بازنگری در تعریف انسان و به ویژه تعریف زن داریم تا زیربنای مناسبی برای بازنگری مباحث متفرع بر آن از قبیل آزادی و حقوق فردی فراهم آید.

فراری دادن مردم از اصل پوشش

پس از این که روشن شد پوشش فراگیر زن، خردمندانه است، این اشکال قابل طرح است که پذیرش این موضع برای همگان قابل هضم نیست و اگر بر آن پافشاری کنیم، کسانی که ظرفیت و جنبه لازم را ندارند، از آن فراری می‌شوند و دیگر کسی سراغ حجاب نمی‌آید.

اما با تعدیل پوشش، امکان جذب افراد بیشتری به وجود می‌آید.

پیش از این اشاره کردیم درستی یا نادرستی «تعدیل» در بحث اعتدال گرایی روشن می‌شود، پس از آن می‌گذریم.

اما فراری شدن دیگران از پوشش، آیا واقعیت دارد یا خیر؟! این مطلب هم، قابل تأمل جدی است که فعلا از آن هم می‌گذریم و فرض را بر این می‌گذاریم که واقعا چنین باشد.

بحث عقلانیت پوشش یک بحث علمی در حوزه شناخت است که باید بر اساس موازین علمی طرح و بررسی گردد. اما چگونگی ارایه آن به دیگران و کیفیت دعوت به پوشش، مربوط به حوزه فرهنگ سازی و و اجرا است.

وقتی یک بحث علمی مطرح می‌شود، لزوما به معنی این نیست که اجرای آن هیچ پیش نیازی ندارد و یا در مرحله عمل، از بالاترین درجه آن آغاز شود.

بحث تبلیغ و فرهنگ سازی، آن هم در حوزه رسانه‌های جمعی خود از مباحث تخصصی است و دارای ضوابط خاصی است که صد البته ضوابط خردمندانه آن باید به دقت اجرا شود.

پس فعلا که در حوزه شناخت هستیم، نباید پای مشکلات حوزه اجرا را به میان کشید.

در این جا یک اشاره برای نکته سنجان دارم و از آن می‌گذرم.

اگر به خرد مردم بهای لازم داده شود و هدف نخست مباحث اجتماعی و فرهنگی و دینی، إقناع عقلانی مردم باشد، برداشت بیشتر و بهتری از برخی راهکارهایی که تا کنون تجربه شده، خواهیم داشت.

در هر صورت اگر عقلانیت پوشش به درستی معرفی و کاملا هضم شود، خواه ناخواه راه اجرای آن هموارتر می‌گردد و بسیاری از مسائلی که بسیار دشوار می‌نماید، آسان‌تر می‌گردد.

پیش از این هم اشاره کردیم که روشهای نادرست بار سنگینی بر دوش خردمندانه زیستن گذاشته است که بدون اصلاح آنها احیانا نتیجه معکوس می‌گیریم.

اما درد اصلی این است که خود متولیان بحث پوشش، درک درستی از خردمندانه بودن پوشش ندارند. روشن است که وقتی که متولی خود، فاقد شناخت لازم باشد، و یا اعتقادی به پوشش نداشته، انتظار موفقیت نسبی هم نمی‌رود تا چه رسد به اصلاح کار. از این رو لازم است پیش از مرحله اجرا و حتی فرهنگ سازی، متولیان امر، خود به دنبال یافتن درک درست از پوشش باشند و در آغاز به إقناع خرد خویش بیندیشند تا اصلاح دیگران.

ناگفته پیداست کسی که با شناخت مستحکمی وارد حوزه اجرایی گردد، بیشتر بر اقناع عقلانی دیگران تکیه خواهد کرد تا اصلاح چماقی![1]

سوء استفاده دشمن

روشن است که اگر ما پوشش فراگیر را انتخاب کنیم، فاصله بسیار زیادی با بخشی از دنیای کنونی خواهیم داشت.

ممکن است توهم شود این فاصله، بستر مناسبی است که دشمنان ما تصویر نامناسبی از ما ارایه دهند. برای پرهیز از دسته شدن چاقوی دشمن، لازم است عقب نشینی به اصطلاح تاکتیکی نماییم.

اما باید توجه داشت اولا هر عقب نشینی تاکتیکی بر اساس چگونگی دست یافتن به هدف مشخصی، ولو در دراز مدت است. دوستانی که در بحث پوشش و سایر مباحث عقلانی چنین می‌اندیشند، باید توضیح دهند که حاصل این عقب نشینی تاکتیکی چیست و زمان برداشت محصول آن کدام است؟!

تجربه نشان داده است که بیشتر عقب نشینی‌های این چنینی، موقت نبوده است بلکه برای همیشه خاکریز دشمن جا به جا شده و طمع آنان برای پیشروی، بیشتر و شدیدتر گردیده است.

ثانیا اگر ما تعریف درستی از انسان داشته باشیم و بر انسان خردمحور تکیه کنیم، طرح این گونه مباحث، نه تنها بستری برای سوء استفاده دشمن نیست، بلکه نشان از اعتلاء اندیشه و فرهنگ ما دارد و عقلای قوم را به اندیشه وامی‌دارد و چه بسا خود بیشتر باعث جذب آنان به خردمندی گردد.

بر فرض تنزل، با نشان دادن ناخردمندانه بودن روش‌های رایج زندگی، حد اقل عرصه بر دشمن در حوزه شناخت و عقلانیت تنگ‌تر خواهد شد.

متأسفانه نادانی، ما را ناتوان کرده است و این ناتوانی آن چنان بر ما سیطره پیدا کرده است که شخصیتی بزدلی و بی‌غیرت برای ما به ارمغان آورده است.

از آن جایی که از حد اقل شهامت اعتراف به نادانی و ناتوانی هم برخوردار نیستیم، ننگ خود را با این گونه تاکتیکهای موهوم استتار می‌کنیم.

 

[1]ـ توهم نشود که استفاده از قدرت برای اصلاح واقعی، به شکل مطلق منفی است بلکه مقصود این است که نباید با رها کردن اصل که خردورزی است، به آخرین لایه‌های کار بچسبیم. البته روشن است که در مواردی هم استفاده از قدرت لازم است که در اینجا تنها به یک مثل بسنده می‌کنیم فرض کنید یک بیماری فراگیر خطرناک در یکی از شهرها شایع شده است و فعلا امکان درمان فوری آن نیست آیا استفاده از قرنطینه اجباری خلاف خردورزی است؟!

نکته‌هایی درباره زنان که دیده نمی‌شوند!

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۱/۱۷-۱۶:۳۸:۳۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:1203
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 9572

در بحث عقلانیت پوشش، دیدن برخی از نکته‌ها برای رسیدن به نتیجه مطلوب شایسته و لازم است.

اما آیا همه نکته‌ها دیده می‌شود؟!

در ادامه به چند نمونه از نکته‌هایی که دیده نمی‌شود توجه کنید:

دفاع مردانه از زنان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۲:۱۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۲۱-۱۸:۲۲:۱۵
    • کد مطلب:1204
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 2183

یکی از چالش‌های عصر حاضر، بی‌طرف نبودن علم و دانش است. به سخنی دیگر در جهان معاصر هدف دانش، شناخت واقعیات آن چنان که هست، نمی‌باشد؛ بلکه دانش در صدد یافتن آن چیزی که سود مراکز قدرت و ثروت را تأمین کند.

از جمله مواردی که دانش بی‌طرف نیست، مسائلی است که در تضاد با هوا و هوس برخی قرار می‌گیرد.

این مسئله در بحث زنان به شکل کلی و پوشش زنان به شکل ویژه، مصداق دارد؛ چرا که منافع اقتصادی و سیاسی و جنسی بسیاری از کانونهای خُرد و کلان، در گرو استفاده ابزاری از زن است.

از این رو این کانونها، برای حفظ منافعشان، همیشه سینه چاک آزادی زنان هستند و رسانه‌هایشان پیوسته در این باره گلو می‌درانند.

انواع برده داری زنان، از برده جنسی گرفته تا برده اقتصادی، همه و همه با برهنگی زن تضمین شده و می‌شود. در این شرایط آیا می‌توان از اربابان پنهان انتظار خدمتی صادقانه به زن داشت؟!!!

از موارد دفاع مغرضانه به شکل کلان که بگذریم، زنان مدافعین خُردی هم دارند که از برهنگی آنان حمایت می‌کنند. از جمله موارد خُردِ دفاع از برهنگی زنان، مردان هوسران هستند که هر روز به شکلی از کسی کام می‌گیرند.

از این رو پیوسته شاهد دفاع مردانه (البته از نوع ناجوانمردانه آن) از زنان هستیم و کمتر درد دل واقعی زنان به گوش کسی می‌رسد و اگر هم برسد آن چنان پس و پیش برای آن درست می‌کنند که واقعیت در میان هیاهوها گم شود.

نشستن پای درد دل زنان مانکن، گوش سپردن به بردگان جنسی که بهارشان به خزان رسیده و…، برای شناخت وضعیت واقعی زنان و دردهای حقیقی آنان بسیار سودمند است.

آرام کردن فضای پر التهاب مسائل زنان، راهی است که حرف دل زنان و خواستهای واقعی آنها شناخته شود.

یکی از راه‌های برطرف کردن التهاب مسائل زنان، روشنگری است. این روشنگری با رواج مباحث علمی صرف رقم می‌خورد.

هر چه مباحث علمی بیشتر رایج شود، از مِه و غبار فضا کاسته می‌شود و واقعیتها روشن‌تر می‌گردد.

یکی از تلخ‌ترین واقعیات این است که دفاع‌های موجود از زنان حتی از نوع فمنیستی آن، نه خردمندانه است و نه صادقانه و نه زنانه!

 

نشناختن نگاه زنانه به مسائل زنان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۲:۱۶
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۱۱-۲۱:۳۷:۲۹
    • کد مطلب:1205
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 2000

شاید دیده باشید كه در نگاه پسرانه، عروسک بازی هیچ وقت لذت ندارد، اما در نگاه دخترانه وضعیت کاملا به عکس است.

در مورد بحث ما نیز آن چه برای کشف حقیقت لازم است، شناخت نگاه زنانه به زندگی زنان است تا دغدغه‌ها و آرمانهای زنان شناخته شود.

مثلا یکی از این موارد، حساسیت زنان به ارتباط همسرشان با دیگری است. این حساسیت مختص هیچ فرهنگ و دین و آئین و ملتی نیست.

در روابط مختلط که گریزی از ارتباط با جنس مخالف نیست، این حساسیت، سوهان پنهان آرامش زن می‌گردد. این یكی از رنج‌های زنان است كه هیچ کس نمی‌بیند و نخواهد دید.

اگر ما از روابط اجتماعی زنان، تعریف درستی داشته باشیم، مسلما بسیاری از این گونه رنجهای پنهان، آشکار خواهد شد.

همچنین اگر ما به حساسیتهای زنان توجه داشته باشیم، خواهیم دید یک زن برهنه چه اندازه به کیفیت اندامش، حساس است و دائما نگران از دست دادن طراوت بدن و یا زیبا دیده نشدن در میان جامعه است. این خود یکی از عوامل مهم افسردگی در زنان است. اما با رواج پوشش مناسب، هیچ زنی چنین نگرانی را در منظر عمومی نخواهد داشت.

البته این مسئله، در نگاه به منافع مردان هم مصداق دارد. مثلا عدم پوشش زن در جامعه، حساسیت رسیدگی به خود را در زنان زیادتر می‌کند؛ حاصل این حساسیت، صورت پرداخته و اندام ساخته در خارج از خانه است.

اما این وضعیت در جوامع آلوده کنونی، در نگاه مردانه معنی و مفهوم دیگری دارد؛ چرا که سرازیر شدن نگاه هواسرانان آلوده، به چهره و اندام زن، در مقابل نگاه مردانه شوهر غیرتمند، همان سوهان پنهانی است که آرامش درونی مرد را نابود می‌کند.

روی دوم سکه نیز جالب توجه است، همین زن هنگامی که به خانه باز می‌گردد، خسته از آراسته و پیراسته بودن، (گذشته از هزینه‌های سنگین اقتصادی رسیدگی دائمی به خود) تمایل به استراحت دارد. در محیطهای نسبتا سالم، خانه تنها محیطی است که مرد امکان اشباع و ارضا دارد؛ اما این زنِ خسته، دیگر نه آرایشی دارد و نه پیرایشی، احیانا حتی کشش جسمی هم برای این کار ندارد. این جاست که مردِ نیازمند، در مقابل همسری خسته با انواع بوهای عرق و آشپزخانه و کهنه‌ترین لباسها قرار می‌گیرد.

شوهر در نگاه مردانه، سهم دیگران از همسرش را صورت آرایش کرده، بدن معطر و لباس مرتب می‌بیند، اما سهم خودش چیزی نیست جز بوی گندیده و لباسهای زوار در رفته و اعصاب خسته.

این چنین است که وفاداری و محبت، به شکل پنهان به یغما رفته و کانون دلپذیر زندگی، آبستن توفانها می‌گردد.

و اگر ما…

در هر صورت دفاع واقعی از زنان باید با شناخت از نگاه زنانه باشد نه با معیارهای نگاه مردانه؛ ولی متأسفانه عمده دفاعهای موجود با معیارهای مردانه است.

 

جمع بندی (بخش پایانی)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۳/۱۲/۱۸-۱۵:۴۱:۲۰
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۳/۱۱/۰۵-۱۹:۲:۲۴
    • کد مطلب:1206
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1717

آن چه تقدیم شد هرگز به معنی تحقیق جامعی در موضوع زنان نیست؛ بلکه نگاهی متفاوت است که ممکن است این روش، اکتشافات مهمی را در پی داشته باشد.
اما آن چه تا كنون در چند بخش گذشته تقدیم شد که فهرست مطالب ارایه شده‌ی پیشین عبارت است از:

بخش نخست اثبات عقلانیت پوشش؛
1)    همگان پذیرای برهنگی كامل نیستند و در صدی از پوشش را برمی‌گزینند.
2)    انتخاب خردورزانه در هر چیزی، نیازمند دلیل و توجیه مناسب است؛ از این رو به دنبال دلیل برگزیدن پوشش برآمدیم.
3)    نپذیرفتن برهنگی كامل بر اساس دو چیز است: شرم كه علت عمده است و از دست دادن امنیت در زندگی.
4)    ابعاد امنیتی كه با برهنگی كامل به خطر می‌افتد، بسیار متفاوت و گسترده است كه تنها چند عنوان بررسی گردید.
5)    هر چند نقش برهنگی كامل، در از دست دادن امنیت كامل برجسته است، اما رابطه معكوس برهنگی با امنیت، در سایر مراتب برهنگی نیز جاری و ساری است.
6)    بر اساس خردورزی، رعایت پوشش تا آخرین مراتب آن، برای حفظ امنیت لازم و ضروری است و مسامحه كاری در خردورزی در هیج درجه‌ای روا نیست.
7)    پرهیز از برهنگی كامل از یك سو، و تن دادن به در صدی از برهنگی از سوی دیگر، یك مصداق از دوگانگی در خردورزی است و تبعیض در عقلانیت شمرده می‌شود كه مهمترین چالش فردی و اجتماعی بشر است و خود یكی از مصادیق تضاد در شخصیت است.
8)    نتیجه خردورزی كامل، پوشش فراگیر زن است.
9)    قانون کلیِ حفظ امنیت، در مورد سر و گردن نسبت به بخشهای دیگر بدن زن، اولویت ویژه دارد.
10)     شناخت تفاوتهای زنان با مردان و آشنایی با ویژگی‌های زنان، بر اهمیت پوشش در زنان تأكید بیشتری می‌كند.
11)    بیشتر بر نقش برهنگی در امنیت خانوادگی خود زن و سایر افراد تكیه كردیم و اشاره كوتاهی به رابطه برهنگی با فاجعه بلوغ زودرس كودكان داشتیم.
12)    اما نسبت به سایر ابعاد مهم امنیت، تنها در حد فهرست ناقصی بسنده شد؛ از این رو باز هم زوایای پیدا و پنهان بسیاری باقی مانده است.
برخی از این زوایا كه در دو حوزه امنیت فردی و امنیت اجتماعی فهرست شد عبارت است از:
امنیت سلامت جسمی، امنیت سلامت روانی، امنیت زیبایی، امنیت تحصیلی، امنیت شغلی، امنیت ترافیکی، امنیت قضایی، امنیت اقتصادی کلان، امنیت اقتصادی خُرد (تأثیر حجاب در هزینه خانوار)، امنیت نظامی، امنیت سیاسی (نقش پشت پرده زنان در تحولات سیاسی و نظامی از منظر شخصیت جنسی زن نه منظر شخصیتی یا مدیریتی و…) و…
هر چند عناوین یاد شده فهرست ناقصی بیش نیست، اما شاید انگیزه‌ای شود كه محققان نكته سنج، آنها را زیر ذره‌بین تحقیق و تجزیه و تحلیل قرار دهند.

تبصره‌های پوشش زنان
بخش بعدی تبصره‌هایی است كه بدون توجه به آن، در بحث پوشش زنان دچار مشكل می‌شویم. این تبصره‌ها عبارت است از:
13)    عقلانیت پوشش فراگیر، تنها از منظر حكم اولیه آن بررسی شد و اشاره شد كه احكام اولیه ناظر به ضرورتها نیست؛ از این رو شرایط استثنایی، بر اساس قانون «تزاحم میان اهم و مهم» قابل حل و فصل است.
14)    ضرورتهای كلی نیز باید مستقلا مورد بحث قرار گیرد، تا استثناهای كلیِ حكم اولیه‌ی پوشش شناخت شود.
15)    بحث امنیت زن که ارایه شد بحثی است كلی و به استثنائات موردی نمی‌نگردد.
16)    تكیه بر نقش پوشش در امنیت، به معنی این نیست كه عناصر دیگری در امنیت زن نقش ندارد.

ممکن است گفته شود…
اما پاسخ برخی از پرسشهایی كه در زمینه پوشش فراگیر مطرح است:
17)    بی‌سابقه بودن برخی از مباحث، از جمله پوشش فراگیر زنان، نمی‌تواند دلیل بر نادرستی آن تلقی شود.
18)    تخطئه پوشش فراگیر با ادعای افراط و سخت گیری، نوعی خِرَدگریزی است که به شكل كلی در بحث اعتدال‌گرایی مورد كنكاش قرار می‌گیرد.
19)    ارتباط پوشش با بددلی، مبانی خردورزانه پوشش فراگیر را مخدوش نمی‌كند؛ مسلما نتیجه مطالعه اخبار و آمار كاملا معكوس است.
20)    اكتفا به پاك دلی و عدم رعایت پوشش مناسب، علاوه بر این كه هرگز با خرد سازگار نیست، با نخستین تعرض پاكدلانه!!! به ناموس و خانواده پاكدلان رنگ می‌بازد!
21)    عادت به برهنگی، اگر غریزه جنسی را دیوانه‌تر نكند، هرگز به حذف آن منجر نمی‌شود؛ بلكه به شهادت جوامع افسار گسیخته، تنها اثر آن، تغییر خاك‌ریزهای إرضا و اشباع جنسی است.
22)    حساسیت‌زائی ممنوعیت برهنگی، اگر با شیوه‌های درست آن انجام شود لازم است، ولی اگر ایجاد حساسیت، ناشی از شیوه‌های نادرست باشد، باید به اصلاح شیوه‌ها پرداخت و نه به حذف ممنوعیت برهنگی.
23)    هیچ كژی (در سایرحوزه‌ها)، شایسته بودنِ پوشش را مخدوش نمی‌كند و هیچ خوبی (در سایر حوزه‌ها) ضرورت آن را نفی می‌كند؛ بلكه هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد.

چرایی طرح عقلانیت پوشش
24)    ناممكنی پوشش فراگیر در شرایط موجود، احیانا خود ساخته است و نه واقعی؛ بنا بر این لازم است شرایط لازم برای شدنی شدن آن را فراهم آوریم.
25)    ناممكنی پوشش فراگیر در شرایط موجود، نباید به حذف اصل آن یا كم رنگ شدن پوشش بینجامد.
26)    ناممكنی پوشش فراگیر در شرایط موجود، با تبیین ضرورت عقلانی آن، امکان بیشتری می‌یابد و اجرای آن آسان‌تر می‌گردد.
27)    ناممكنی پوشش فراگیر در شرایط موجود، نباید موجب مرگ انگیزه‌ها برای بازنگری در تعاریف و پیش فرضهایی شود که فجایع کنونی حاصل آنهاست. شاید از رهگذر بازنگری در تعاریف، تا اندازه‌ای به استقلال واقعی در زندگی روز مره دست یابیم.
28)    طرح نظری عقلانیت پوشش فراگیر، به معنی شدت در اجرا و آغاز از نقطه اوج آن نیست. بلكه در حوزه فرهنگ سازی و اجرا، باید ضوابط خردورزانه آن دو حوزه نیز رعایت شود.
29)    عقب نشینی از مواضع خردورزانه به خاطر سوء استفاده دشمن، حد پایانی ندارد و ممكن است تا شكستن آخرین خاك ریزهای خردورزی ادامه یابد.
اما چند نكته پایانی:
30)    یكی از التهابات تحقیق در موضوع زنان، از جمله پوشش آنان، دفاع ناجوانمردانه مردان از زنان است كه ریشه در از دست دادن منافع غیر انسانی دارد.
31)    بیگانگی از نگاه زنانه در مسائل، نتیجه معكوس برای زنان به بار می‌آورد.

امید این که خداوند یاری نماید تا با این نگاه متفاوت، به سایر مسایل زنان هم نگریسته شود. شاید بتوان به تحقیقی جامع، قدمی نزدیکتر شد.
هر چند به لطف الهی اصل عقلانیت پوشش به پایان رسید، اما چند کاستی مهم باقی مانده است:
نخست تکرار یک مطلب بسیار مهم برای چندمین بار است؛
پیش از این گذشت آن چه در بحث امنیت گفتیم، در واقع فهرستی بسیار ناقص بود. اما در بحث امنیت زنان زوایای پیدا و پنهان بسیاری دارد که برخی از عناوین آنها عبارت است از:
امنیت سلامت جسمی، امنیت سلامت روانی، امنیت زیبایی، امنیت تحصیلی، امنیت شغلی، امنیت ترافیکی، امنیت قضایی، امنیت اقتصادی کلان، امنیت اقتصادی خُرد (تأثیر حجاب در هزینه خانوار)، امنیت نظامی، امنیت سیاسی (نقش پشت پرده زنان در تحولات سیاسی و نظامی از منظر شخصیت جنسی زن نه منظر شخصیتی یا مدیریتی و…) و…
هر چند عناوین یاد شده فهرست ناقصی بیش نیست، اما شاید انگیزه‌ای شود كه محققان نكته سنج، آنها را زیر ذره‌بین تحقیق و تجزیه و تحلیل قرار دهند.
نکته دوم این که اگر همگان بخواهند تمامی آن چه در این نوشتار گذشت را به کمال و تمام بیابند، نیازمند مطالعه برخی از منابع به ویژه اخبار و آمار مربوطه هستند.
بخش «در حاشیه‌ی عقلانیت پوشش» یکی از زیر مجموعه‌های بخش «گوناگون»، با عرضه تدریجی برخی از اخبار به این مهم می‌پردازد و انشاء الله همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
همچنین جدول تفاوت زنان و مردان کمک شایانی به درک کامل مطلب می‌کند.
اما تنگی فرصت تا کنون این مجال را به ما نداده است. امید که به زودی شاهد این بخش نیز در سایت باشیم.
در این میان مهم‌ترین مسئله، نقد و کنکاش مطالب عرضه شده، توسط خوانندگان گرامی است. چه خوب است دوستان عزیز پس از مطالعه، نقاطی را که ابهام دارد و یا اشکالی در آن دیده می‌شود، در بخش نظرات درج کنند تا همگان از آن بهره برند.
البته نقدهایی که خالی از اهمیت نباشد، به شکل مستقل در سایت درج می‌گردد.
دیگر این که دوستان با ارسال اخبار و گزارشاتی که در راستای مباحث عرضه شده باشد، ما را یاری کنند تا در صورت امکان، در بخش «در حاشیه‌ی عقلانیت پوشش» به معرض استفاده همگانی بگذاریم.
با این فهرست از مطالب ارایه شده در این بخش، بحث عقلانیت پوشش را پایان می‌دهیم.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما