كاربرد «استنباط» و مشتقات آن در روايات اندك نيست و در قرآن نيز يك مورد وجود دارد.
در آغاز مروري بر گزيدهاي از كلمات لغتشناسان:[1]
نَبْط جوشيدن آب چشمه و چاه است؛
به اولين آبي كه پس از حفاري از چاه در ميآيد نَبَط گفته ميشود؛
انباط و «استنباط» به معني در آوردن آب با حفاري كردن است؛
يكي از لغتشناسان «استنباط» را مرحلهي خاصي از حفّاري دانسته، مراحل به ترتيب عبارت است از:
1. حفر؛ مطلق كندن زمين
2. إثلاج؛ كندن زمين به اندازهي رسيدن به خاك مرطوب و گِل
3. إنباط و «استنباط»؛ كندن زمين به اندازهي رسيدن به اولين آب
4. إمهاء؛ كندن چاه به اندازهي رسيدن به آب فراوان
5. إسهاب[2]؛ كندن چاه به اندازهاي كه آب آن خشك نميشود[3]
به برخي از اقوام نَبَط يا نَبيط گفته ميشود از جهت اين كه اولين اقوامي هستند كه آب از زمين استخراج كردهاند؛
«استنباط» استخراج است؛
«استنباط» استخراج با اجتهاد (تلاش) است؛
استخراج دانش يا مال يا خبر را «استنباط» ميگويند؛
«استنباط» فقيه يعني با اجتهاد و فهم، فقهي را كه پوشيده است استخراج كند؛
نبوط آشكار شدن هر چيزي است؛
به هر چيزي كه پنهان باشد و سپس به وسيلهاي ظاهر شود «استنباط» گفته ميشود؛
كاربرد «استنباط» در استخراج آب از زمين با حفر چاه و چشمه صريح لغت ميباشد، بنا بر اين ترديدي در درستي كاربرد «استنباط» در استخراج آب وجود ندارد.
اما كاربرد آن در ساير معاني نيز به صراحت در لغت آمده است، آيا اين كاربرد حقيقي است يا خير؟ و ضابطهي آن چيست؟
معياري كه در لغت براي كاربرد «استنباط» آمده است عبارت است از: آشكار كردن هر چيزي كه در درون چيز ديگري پنهان باشد.
بنا بر اين تمامي معاني «استنباط» در اين معنا جمع است و اختلافي كه در كاربردهاي گوناگون ديده ميشود اختلاف در مورد كاربرد است نه در اصل كاربرد.
اكنون ببينيم اين توسعهي كاربرد شاهدي از روايات دارد يا خير؟
[1]ـ مشروح كلمات لغتشناسان در ضمايم خواهد آمد.
[2]ـ تعبير لغتشناسان به شن رسيدن است، لازمهي اين امر اين كه آب هيچگاه قطع نخواهد شد، ما براي وضوح بيشتر مقصود به لازم معنا كرديم.
[3]ـ اختلاف حفر و استنباط از كاربردهاي ديگر نيز استفاده ميشود، مانند حديث 1 از همين نوشتار و روايت زير:
روي عن علي بن يقطين أنه قال أمر أبو جعفر الدوانيقي يقطين أن يحفر بئرا بقصر العبادي فلم يزل يقطين في حفرها حتي مات أبو جعفر و لم يستنبط منها الماء فأخبر المهدي بذلك فقال له احفر أبدا حتي تستنبط الماء و لو أنفقت عليها جميع ما في بيت المال قال فوجه يقطين أخاه أبا موسي في حفرها فلم يزل يحفر حتي ثقبوا ثقبا في أسفل الارض فخرجت منه الريح قال فهالهم ذلك فأخبروا به أبا موسي فقال أنزلوني قال و كان رأس البئر أربعين ذراعا في أربعين ذراعا فأجلس في شق محمل و دلي في البئر فلما صار في قعرها نظر إلي هول و سمع دوي الريح في أسفل ذلك فأمرهم أن يوسعوا الخرق فجعلوه شبه الباب العظيم ثم دلي فيه رجلان في شق محمل فقال ائتوني بخبر هنا ما هو قال فنزلا في شق محمل فمكثا مليا ثم حركا الحبل فاصعدا فقال لهما ما رأيتما قالا أمرا عظيما رجالا و نساء و بيوتا و آنية و متاعا كله مسوخ من حجارة فأما الرجال و النساء فعليهم ثيابهم فمن بين قاعد و مضطجع و متكئ فلما مسسناهم إذا ثيابهم تتفشي شبه الهباء و منازل قائمة قال فكتب بذلك أبو موسي إلي المهدي فكتب المهدي إلي المدينة إلي موسي بن جعفرC يسأله أن يقدم عليه فقدم عليه فأخبره فبكي بكاء شديدا و قال يا أمير المؤمنين هؤلاء بقية قوم عاد غضب الله عليهم فساخت بهم منازلهم هؤلاء أصحاب الاحقاف قال فقال له المهدي يا أبا الحسن و ما الاحقاف قال الرمل بحارالانوار /ج11/ص356/ب4/ح13
كاربرد «استنباط» و مشتقات آن در روايات اندك نيست و در قرآن نيز يك مورد وجود دارد.
در آغاز مروري بر گزيدهاي از كلمات لغتشناسان:[1]
نَبْط جوشيدن آب چشمه و چاه است؛
به اولين آبي كه پس از حفاري از چاه در ميآيد نَبَط گفته ميشود؛
انباط و «استنباط» به معني در آوردن آب با حفاري كردن است؛
يكي از لغتشناسان «استنباط» را مرحلهي خاصي از حفّاري دانسته، مراحل به ترتيب عبارت است از:
1. حفر؛ مطلق كندن زمين
2. إثلاج؛ كندن زمين به اندازهي رسيدن به خاك مرطوب و گِل
3. إنباط و «استنباط»؛ كندن زمين به اندازهي رسيدن به اولين آب
4. إمهاء؛ كندن چاه به اندازهي رسيدن به آب فراوان
5. إسهاب[2]؛ كندن چاه به اندازهاي كه آب آن خشك نميشود[3]
به برخي از اقوام نَبَط يا نَبيط گفته ميشود از جهت اين كه اولين اقوامي هستند كه آب از زمين استخراج كردهاند؛
«استنباط» استخراج است؛
«استنباط» استخراج با اجتهاد (تلاش) است؛
استخراج دانش يا مال يا خبر را «استنباط» ميگويند؛
«استنباط» فقيه يعني با اجتهاد و فهم، فقهي را كه پوشيده است استخراج كند؛
نبوط آشكار شدن هر چيزي است؛
به هر چيزي كه پنهان باشد و سپس به وسيلهاي ظاهر شود «استنباط» گفته ميشود؛
كاربرد «استنباط» در استخراج آب از زمين با حفر چاه و چشمه صريح لغت ميباشد، بنا بر اين ترديدي در درستي كاربرد «استنباط» در استخراج آب وجود ندارد.
اما كاربرد آن در ساير معاني نيز به صراحت در لغت آمده است، آيا اين كاربرد حقيقي است يا خير؟ و ضابطهي آن چيست؟
معياري كه در لغت براي كاربرد «استنباط» آمده است عبارت است از: آشكار كردن هر چيزي كه در درون چيز ديگري پنهان باشد.