[در بخشي از حديث مفصلي كه بيانگر فرمانهای خدا قبل از حجة الوداع نسبت به امر ولايت و حج، به رسول خدا صلیاللهعليهوآله میباشد، آمده است]… پس به درستي كه خداوند جل ثناؤه تو را امر ميكند كه فريضه حج را به قومت ابلاغ كني، و خودت حج بجای آوري، و هر كس اهل مدينه و اطراف و اعراب كه تَمّكن دارد، با تو حج كنند، و معالم حج آنها را به آنها تعليم كني مانند آنچه از نماز و زكات و روزه به آنها تعليم كردهاي، و آگاه كني آنها را از امر حج مانند تمام آن شرايعی که آنها را آگاه كردهاي، سپس منادي رسول خدا صلي الله عليه و آله در ميان مردم ندا در داد كه: آگاه باشيد كه رسول خدا اراده حج دارد، و تصميم گرفته است كه حج را به شما تعليم كند مانند آن چنان اموري كه از شرائع دينتان به شما تعليم كرده است، و آگاه كند شما از امر حج مطابق آنچه كه آگاه كرده شما را از غير حج….[1]
نكتهاي كه در درايت حديث بايد به آن توجه كرد اين است كه پيامبر در آموزش معالم براي آنها حديث و روايت نخواند، بلكه كيفيت تعليم معالم حج توسط پيامبر به شكل عملي بوده است، همچنان كه در تعليم بقيه شرائع غالبا چنين بوده است.
هنگامي كه حضرت ابراهيم از ساختن خانه خدا فراغت يافت جبرئيل آمد و مناسك حج و معالم آنرا به او تعليم داد….[2]
علی بن ابراهيم در حديث طولاني جريان فرستادن پيامبر مصعب را به مدينه براي دعوت کردن قبيله اوس و خزرج به اسلام و آموزش قرآن و معالم دين به آنها، نقل میکند تا آنجا که میگويد:… اِسَيد تمايل به اسلام پيدا كرد و گفت: زماني كه میخواهيد وارد اسلام شويد چه ميكنيد؟ مصعب گفت: غسل ميكنيم و دو لباس پاك ميپوشيم و شهادتين را ميگوييم و دو ركعت نماز ميخوانيم، پس اُسيد خودش را با لباسهايش در چاه آب انداخت. سپس از آب خارج شد و لباسش را فشار داد…[3]
با درايت در اين روايت روشن ميگردد كه مصعب در تعليم و بيان معالم دين به اُسَيْد براي او حديث نخواند، بلكه نفس وظيفه عملي او را به او آموخت.
حضرت علي عليه السلام در بخشي از خطبه عيد قربان فرمودند:…آنچه را كه خدا بر شما واجب كرده است از حج و روزه و نماز و زكات و معالم ايمان، اداء كنيد….[4]
با درايت در اين روايت شريف هم روشن ميگردد كه: اداء معالم ايمان كه از مهمترين آنها حج و روزه و نماز و زكات است به عمل كردنِ مطابق با شرائط است نه به صرف خواندن روايت.
حضرت علي عليه السلام در جواب زنديقي در ذيل آيه وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها فرمودند:… [مقصود از ]خانهها [در اين آيه] خانههاي علم است كه خداوند آن را نزد انبياء به امانت گذاشته است، پس هر كاري از كارهاي خير كه بر غير دست اوصياء و بر غير عهدها و حدود و شرائع و سنتها و معالم دين اوصيا جاري شود، مردود و غير قابل قبول است، و اهل آن عمل به منزله كفر هستند اگر چه صفت ايمان [ظاهراً ]شامل آنها ميشود…[5]
با درايت در اين حديث شريف هم روشن ميگردد كه: آنچه كه از معالم دين اوصيا نباشد و بر دست غير اوصيا جاري شود نفس خواندن حديث نيست، بلكه اعمالي است كه در خارج انجام داده ميشود.
زُهري يكي از عمال بني اميه بود، مردي در حين عقوبت زير دست او مُرد، كه موجب فراري شدن و مخفي شدنش گرديد، در برخورد با امام سجاد عليه السلام حضرت به او فرمودند:… ترس من از نااميدي تو بيشتر از بدهكاري است كه نسبت به ديه مقتول داري، ديه مقتول را برای بازماندگان او بفرست و به سوي خانوادهات و معالم دينت برگرد…)[6]
در اين روايت هم حضرت دستور رفتن به سراغ معالم دين داده است، كه مقصود وظائف شرعيهاي است كه در حال مخفی بودن نميتوانسته به خوبی و کامل انجام دهد، نه صرف خواندن روايت و حديث.
ترك معالم، به ترك دستورات است، نه ترك روايت
اميرالمؤمنين عليه السلام در اين خطبه يكي از نتايج رعايت حق والي از طرف رعيت را اعتدال معالم عدل دانسته است و بعضي از نتايج غلبه رعيت بر والي را ترك معالم سُنَن و عمل به هوي و تعطيل آثار بيان فرموده است…[7]
روشن است كه ترك معالم سُنَن به ترك نفس سنت است، نه ترك نقل سنت و عدم ذكر روايت.
فتواي امام دربارة معالم دين
[راوي در بيان حالات حضرت رضا عليه السلام در سفر خراسان نقل ميكند كه:] روش حضرت چنين بود كه… در هيچ سرزميني فرود نميآمد مگر اينكه مردم سراغ حضرت ميآمدند و از او دربارة معالم دينشان طلب فتوي ميكردند و حضرت هم جواب آنها را ميفرمودند و بسيار از پدرش و از اجدادش از حضرت علي عليه السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل حديث ميفرمودند…[8]
انشاء الله تفاوت فتوا و نقل حديث در شمارههاي آينده درايتِ روايت خواهد آمد.
[1]- فإن الله جل ثناؤه يأمرك أن تبلغ قومك الحج و تحج و يحج معك من استطاع إليه سبيلا من أهل الحضر و الاطراف و الاعراب و تعلمهم من معالم حجهم مثل ما علمتهم من صلاتهم و زكاتهم و صيامهم و توقفهم من ذلك علي مثال الذي أوقفتهم عليه من جميع ما بلغتهم من الشرائع فنادي منادي رسول الله صلي الله عليه و آله في الناس الا إن رسول الله يريد الحج و أن يعلمكم من ذلك مثل الذي علمكم من شرائع دينكم و يوقفكم من ذاك علي ما أوقفكم عليه من غيره… الاحتجاج ج 1 ص 55
[2]- لَمَّا فَرَغَ إِبْرَاهِيمُ عليه السلام مِنْ بِنَاءِ الْبَيْتِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عليه السلام وَ عَلَّمَهُ مَنَاسِكَ الْحَجِّ وَ مَعَالِمَهُ وَ أَرْكَانَهُ وَ عَلَّمَهُ حُدُودَ الْحَرَمِ…. مستدركالوسائل ج 9 ص 367 باب 29 ح 11097- 7
[3]- الشَّيْخُ الطَّبْرِسِيُّ فِي إِعْلامِ الْوَرَي، وَ الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي قِصَصِ الانْبِيَاءِ، بِإِسْنَادِهِمَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ فِي مَجِيءِ الانْصَارِ إِلَي النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله وَ بَعْثِهِ صلي الله عليه و آله مُصْعَبَ بْنَ عُمَيْرٍ مَعَهُمْ إِلَي الْمَدِينَةِ لِيَدْعُوَ قَبَائِلَ الاوْسِ وَ الْخَزْرَجِ إِلَي الاسْلامِ وَ يُعَلِّمَهُمُ الْقُرْآنَ وَ مَعَالِمَ الدِّينِ وَ سَاقَ الْقِصَّةَ إِلَي أَنْ ذَكَرَ دُخُولَ أُسَيْدِ بْنِ خُضَيْرٍ مِنَ الاوْسِ عَلَيْهِ وَ مَيْلَهُ إِلَي الاسْلامِ قَالَ فَقَالَ كَيْفَ تَصْنَعُونَ إِذَا دَخَلْتُمْ فِي هَذَا الامْرِ قَالَ نَغْتَسِلُ وَ نَلْبَسُ ثَوْبَيْنِ طَاهِرَيْنِ وَ نَشْهَدُ الشَّهَادَتَيْنِ وَ نُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ فَرَمَي بِنَفْسِهِ مَعَ ثِيَابِهِ فِي الْبِئْرِ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَصَرَ ثَوْبَهُ… مستدركالوسائل ج 2 ص 515 باب 12 ح 2599- 5
[4]- وَ أَدُّوا مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الصِّيَامِ وَ الصَّلاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ مَعَالِمِ الايمَانِ… مستدركالوسائل ج 6 ص 158 باب 32 ( ص 160 )
[5]- وَ بِقَوْلِهِ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ الْبُيُوتُ هِيَ بُيُوتُ الْعِلْمِ الَّتِي اسْتَوْدَعَهَا الانْبِيَاءُ وَ أَبْوَابُهَا أَوْصِيَاؤُهُمْ فَكُلُّ عَمَلٍ مِنْ أَعْمَالِ الْخَيْرِ يَجْرِي عَلَي غَيْرِ أَيْدِي الاوْصِيَاءِ وَ عُهُودِهِمْ وَ حُدُودِهِمْ وَ شَرَائِعِهِمْ وَ سُنَنِهِمْ وَ مَعَالِمِ دِينِهِمْ مَرْدُودٌ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ أَهْلُهُ بِمَحَلِّ كُفْرٍ وَ إِنْ شَمِلَهُمْ صِفَةُ الايمَانِ… وسائلالشيعة ج 27 ص 194 باب 13 ح 33575
[6]- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شَهْرَآشُوبَ فِي الْمَنَاقِبِ، قَالَ كَانَ الزُّهْرِيُّ عَامِلا لِبَنِي أُمَيَّةَ فَعَاقَبَ رَجُلا فَمَاتَ الرَّجُلُ فِي الْعُقُوبَةِ فَخَرَجَ هَائِماً وَ تَوَحَّشَ وَ دَخَلَ إِلَي غَارٍ فَطَالَ مُقَامُهُ تِسْعَ سِنِينَ قَالَ وَ حَجَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَأَتَاهُ الزُّهْرِيُّ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ قُنُوطِكَ مَا لا أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ ذَنْبِكَ فَابْعَثْ بِدِيَةٍ مُسَلَّمَةٍ إِلَي أَهْلِهِ وَ اخْرُجْ إِلَي اهلك وَ مَعَالِمِ دِينِكَ فَقَالَ لَهُ فَرَّجْتَ عَنِّي يَا سَيِّدِي اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاتِهِ وَ رَجَعَ إِلَي بَيْتِهِ فَلَزِمَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليه السلام وَ كَانَ يُعَدُّ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ لِذَلِكَ قَالَ لَهُ بَعْضُ بَنِي مَرْوَانَ يَا زُهْرِيُّ مَا فَعَلَ نَبِيُّكَ يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليه السلام مستدركالوسائل ج 18 ص 222 باب 10 ح 22563- 3
[7]- فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِيَّةُ إِلَي الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّي إِلَيْهَا الْوَالِي كَذَلِكَ عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ فَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَي أَذْلالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طَابَ بِهِ الْعَيْشُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الاعْدَاءِ وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ وَالِيَهُمْ وَ عَلا الْوَالِي الرَّعِيَّةَ اخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ الْكَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ مَطَامِعُ الْجَوْرِ وَ كَثُرَ الادْغَالُ فِي الدِّينِ وَ تُرِكَتْ مَعَالِمُ السُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَي وَ عُطِّلَتِ الاثَارُ وَ كَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ وَ لا يُسْتَوْحَشُ لِجَسِيمِ حَدٍّ عُطِّلَ وَ لا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ… الكافي ج 8 ص 353 حديث 550
[8]- و كان عليه السلام لا ينزل بلدا الا قصده الناس يستفتونه في معالم دينهم فيجيبهم و يحدثهم الكثير عن أبيه عن آبائه عن علي عليه السلام عن رسول الله صلي الله عليه و آله فلما وردت به علي المأمون… عيونأخبارالرضا(ع) ج 2 ص 182 باب 44
روشن است که اين جملات بيان حالات امام در سفر به طوس است نه نقل حديث از امام، ولی به خاطر دسترسی آسان به منابع به عنوان حديث شماره شده است.
[در بخشي از حديث مفصلي كه بيانگر فرمانهای خدا قبل از حجة الوداع نسبت به امر ولايت و حج، به رسول خدا صلیاللهعليهوآله میباشد، آمده است]… پس به درستي كه خداوند جل ثناؤه تو را امر ميكند كه فريضه حج را به قومت ابلاغ كني، و خودت حج بجای آوري، و هر كس اهل مدينه و اطراف و اعراب كه تَمّكن دارد، با تو حج كنند، و معالم حج آنها را به آنها تعليم كني مانند آنچه از نماز و زكات و روزه به آنها تعليم كردهاي، و آگاه كني آنها را از امر حج مانند تمام آن شرايعی که آنها را آگاه كردهاي، سپس منادي رسول خدا صلي الله عليه و آله در ميان مردم ندا در داد كه: آگاه باشيد كه رسول خدا اراده حج دارد، و تصميم گرفته است كه حج را به شما تعليم كند مانند آن چنان اموري كه از شرائع دينتان به شما تعليم كرده است، و آگاه كند شما از امر حج مطابق آنچه كه آگاه كرده شما را از غير حج….[1]
نكتهاي كه در درايت حديث بايد به آن توجه كرد اين است كه پيامبر در آموزش معالم براي آنها حديث و روايت نخواند، بلكه كيفيت تعليم معالم حج توسط پيامبر به شكل عملي بوده است، همچنان كه در تعليم بقيه شرائع غالبا چنين بوده است.
هنگامي كه حضرت ابراهيم از ساختن خانه خدا فراغت يافت جبرئيل آمد و مناسك حج و معالم آنرا به او تعليم داد….[2]
...