×

درباره میز در پرتو وحی

وحی، همان آب زلالی است که خرد، تشنه و سرگردان اوست.
وحی نه تنها جبران کننده محدودیت خرد است، بلکه پر پرواز خرد است.
نیاز خرد به وحی، نیاز تشنه به آب است…
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
۱۰ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

معالم دین

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۱/۱۷-۱۶:۵۳:۱۵
    • تاریخ اصلاح:۱۳۹۴/۰۲/۲۱-۲۲:۳۴:۲۵
    • کد مطلب:7579
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (1) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 8044

يكي از موضوعاتي كه در روايات ديده می‌شود معالم دين است، براي درايت و فهم اين امر، در آغاز لازم است كلمه معالم را بشناسيم:

مَعالِم جمع مَعْلَم، و معلم به اموري گفته مي‌شود كه به وسيله آنها از گم كردن و اشتباه در چيزي جلوگيري مي‌شود، از قبيل علائمي كه در جاده‌ها و درياها و… براي نماياندن راه از بيراهه نصب مي‌شود. پس از شناخت کلمه معالم، بايد سراغ معالم دين ـ علايمی که در راه دين و دينداری، راه را از بيراهه جدا می‌کند ـ برويم، و ببينيم اهلبيت عليهم‌السلام از آن چه فرموده‌اند.

اکنون اين بحث مهم را در چند بخش پی می‌گيريم.

جايگاه معالم دين

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۲۹:۵۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 54

اهميت معالم دين

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۰:۴۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7580
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 88

(از مواعظ حضرت عيسي علي نبينا و آله و عليه السلام)… كسي كه بصيرت به معالم دين ندارد چگونه به بهشت وارد مي‌گردد؟![1]

اميرالمؤمنين عليه‌السلام به كميل فرمودند: اگر معالم دينت را بداني [چه] مردم را نشناسي و [چه] مردم تو را نشناسند [هيچ ضرري نكرده‌ا‌ي و] چيزي بر تو نيست.[2]

از حضرت صادق عليه السلام در مقام مدح شيعيان فرمودند: [تمام] همت شما [ياد گرفتن] معالم دين‌تان است و همت دشمنان شما نابودي شماست…[3]

علي بن موسي الرضا عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمد عن أبيه محمد بن علي عن أبيه علي بن الحسين عن أبيه الحسين عن اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب عليهم السلام قال سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله يقول طلب العلم فريضة علي كل مسلم فاطلبوا العلم من مظانه و اقتبسوه من أهله فإن تعليمه لله حسنة و طلبه عبادة و المذاكرة به تسبيح و العمل به جهاد و تعليمه من لا يعلمه صدقة و بذله لاهله قربة إلي الله تعالي لانه معالم الحلال و الحرام و منار سبل الجنة…بحارالانوار ج 1 ص 171 باب 1 ح 24

امام رضا عليه السلام از پدرانش از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايتی نقل مي‌کند که در آن رسول خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله بعد از بيان وجوب کسب دانش و مقدار پاداش آن درباره علت اين امر می‌فرمايد: …چرا که طلب علم [در واقع دستيابی به] معالم [و نشانه‌های] حلال و حرام است…

 

[1]- و كيف ينجو من فتن الدنيا من لم يداوها بالجد و الاجتهاد و كيف يبلغ من يسافر بغير دليل و كيف يصير إلي الجنة من لا يبصر معالم الدين بحارالانوار ج 14 ص 304 باب 21… ص 309

[2]- عَنْ اميرالمؤمنين عليه السلام أَنَّهُ قَالَ لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ تَبَذَّلْ وَ لا تَشْهَرْ وَ وَارِ شَخْصَكَ وَ لا تَذَكَّرْ وَ تَعَلَّمْ وَ أَعْلمْ وَ اسْكُتْ تَسْلَمْ تَسُرُّ الابْرَارَ وَ تَغِيظُ الْفُجَّارَ وَ لا عَلَيْكَ إِذَا عَلِمْتَ مَعَالِمَ دِينِكَ أَنْ لا تَعْرِفَ النَّاسَ وَ لا يَعْرِفُوكَ. مستدرك‏الوسائل ج 11 ص 391 باب 51 ح 13345- 28

[3]- عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: همكم معالم دينكم و هم عدوكم بكم و أشرب قلوبهم لكم بغضا يحرفون ما يسمعون منكم كله و يجعلون لكم أندادا ثم يرمونكم به بهتانا فحسبهم بذلك عند الله معصية. بحارالانوار ج 2 ص 218 باب 28 ح 13

معالم دين، مختص به اسلام نيست

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۰:۵۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7581
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 92

در حديث مفصلي مؤمن هندي كه راهب را به امام كاظم عليه السلام راهنمايي كرده است به راهب مي‌گويد:…از او [امام ] دربارة آنچه كه بوده و آنچه كه خواهد بود سؤال كن، و از او از معالم دين  كساني كه گذشته‌اند و كساني كه باقي مانده‌اند سؤال كن. پس حضرت كاظم عليه‌السلام فرمودند: رفيقت خير خواهي تو را كرده است…[1]

حضرت صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام نقل فرمودند:… سپس ائمه بعد از يوشع تا زمان داود كه 11 نفر بودند 400 سال پنهان شدند و هر قومي از آنها با امام خودشان رفت و آمد داشتند و از آنها معالم دينشان را مي‌گرفتند….[2]

 

[1]- فَأَصْنَعُ مَا ذَا قَالَ سَلْهُ عَمَّا كَانَ وَ عَمَّا هُوَ كَائِنٌ وَ سَلْهُ عَنْ مَعَالِمِ دِينِ مَنْ مَضَي وَ مَنْ بَقِيَ فَقَالَ لَهُ أَبُو إِبْرَاهِيمَ عليه السلام قَدْ نَصَحَكَ صَاحِبُكَ… الكافي ج 1 ص حديث 5 ص 483

[2]- فاستتر الائمة بعد يوشع إلي زمان داود عليه السلام أربعمائة سنة و كانوا أحد عشر و كان قوم كل واحد منهم يختلفون إليه في وقته و يأخذون عنه معالم دينهم حتي انتهي الامر إلي آخرهم… بحارالانوار ج 13 ص 445 باب 19 ح 10

رسالت و معالم دين

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۰:۵۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7582
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 157

1- خداوند بعد از ناشناخته شدن معالم دين سابق، رسول را فرستاده است

اميرالمؤمنين در نهج البلاغه مي‌فرمايد:…و شهادت مي‌دهم كه محمد بنده و رسول خداست، او را به دين مشهور فرستاده است… در حالي كه مردم در فتنه‌‌هايي بودند كه در آن فتنه‌‌ها ريسمان دين قطع شده بود و…معالم ايمان ناشناخته بود…[1]

2- هدف از بعثت، ضياء معالم دين جديد است

اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه‌اي مي‌فرمايد: …و شهادت مي‌دهم كه حضرت محمد صلي الله و عليه و آله عبد او و رسول اوست… كه او را براي امر عظيمش، و براي روشن كردن معالم دينش مبعوث كرده است…[2]

3- پايان مأموريت پيامبر صلی‌الله‌عليه‌وآله، بعد از بيان معالم دين است

حضرت رضا عليه السلام مي‌فرمايد:…پيامبر صلي الله عليه و آله به ديار باقی نشتافت مگر آنکه براي امتش معالم دين‌شان را بيان فرمودند …[3]

 

[1]- [و قال علی عليه‌السلام:] و أشهد أن محمدا عبده و رسوله أرسله بالدين المشهور و العلم المأثور و الكتاب المسطور و النور الساطع و الضياء اللامع و الامر الصادع إزاحة للشبهات و احتجاجا بالبينات و تحذيرا بالايات و تخويفا للمثلات و الناس في فتن انجذم فيها حبل الدين و تزعزعت سواري اليقين و اختلف النجر و تشتت الامر و ضاق المخرج و عمي المصدر فالهدي خامل و العمي شامل عصي الرحمن و نصر الشيطان و خذل الايمان فانهارت دعائمه و تنكرت معالمه و درست سبله… بحارالانوار ج 18 ص 217 باب 1 ح 49

[2]- خطبة لاميرالمؤمنين عليه السلام:… وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ خِيَرَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ اصْطَفَاهُ لِوَحْيِهِ وَ ائْتَمَنَهُ عَلَي سِرِّهِ وَ ارْتَضَاهُ لِخَلْقِهِ وَ انْتَدَبَهُ لِعَظِيمِ أَمْرِهِ وَ لِضِيَاءِ مَعَالِمِ دِينِهِ وَ مَنَاهِجِ سَبِيلِهِ وَ مِفْتَاحِ وَحْيِهِ وَ سَبَباً لِبَابِ رَحْمَتِهِ الكافي ج 8 ص 173 حديث 194

[3]- [و قال الرضا عليه‌السلام: ]… وَ أَنْزَلَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَ هِيَ آخِرُ عُمُرِهِ صلي الله عليه و آله الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الاسْلامَ دِيناً وَ أَمْرُ الامَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ وَ لَمْ يَمْضِ صلي الله عليه و آله حَتَّي بَيَّنَ لامَّتِهِ مَعَالِمَ دِينِهِمْ وَ أَوْضَحَ لَهُمْ سَبِيلَهُمْ وَ تَرَكَهُمْ عَلَي قَصْدِ سَبِيلِ الْحَقِّ… الكافي ج 1 ص 198 ح 1

امامت و معالم دين

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۰:۵۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7583
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 85

1- يکی از اهداف خلقت اميرالمؤمنين، شناخت معالم دين

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در ضمن حديثي خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد:… قسم به خدا، يا علي تو آفريده نشدي مگر اينكه به تو خداوند پرستش شود و معالم دين شناخته گردد …[1]

2- ائمه عليهم السلام، عالم به معالم تنزيل [قرآن]

[در زيارت ائمه بقيع عليهم السلام: ]… [خداوند]… معالم تنزيل را … نزد شما به امانت گذاشته است…[2]

3- آشكار كردن معالم دين، به ائمه عليهم السلام

…به چه كسي غير از شما [اهلبيت ] خداوند معالم دين ما را آشكار ساخت؟!…[3]

4- هدف اميرالمؤمنين عليه السلام از قبول خلافت، بازگرداندن معالم دين

اميرالمؤمنين عليه السلام [دربارة قبول خلافت ظاهري] مي‌فرمايد: … خداوندا تو مي‌داني آنچه كه واقع شد [قبول خلافت] از جهت رغبت ما به سلطنت و از جهت طلب چيزي از متاع زايد دنيا نبود و لكن از اين جهت [خلافت ظاهري را قبول كرديم كه ] معالم دين تو را [كه ظالمين نابود كرده‌اند ]برگردانيم…[4]

5- اميرالمؤمنين عليه السلام به احياء معالم دين فرامی‌خواند

حضرت علي عليه السلام در ضمن كلامي در جنگ صفين مي‌فرمايد: …من شما را به كتاب پروردگارتان و سنت پيغمبرتان و ميراندن باطل و زنده كردن معالم دين دعوت مي‌كنم…[5]

6- امام زمان عليه السلام، زنده کنندة معالم دين

و بالاخره بعد از پايان دوران غيبت هم امام زمان عليه السلام معالم دين را زنده مي‌كند، در دعاي ندبه مي‍‍خوانيم: كجاست زنده كننده معالم دين؟ اين بيان به عبارت‌هاي مختلفی در لابلای روايات ديده می‌شود به برخی از آنها توجه كنيد:

و اشف بزوال أمره القلوب [الوجلة] النغلة و الافئدة اللهفة و الامة المتحيرة و البرية الضائعة [و أدل] و أحي ببواره الحدود المعطلة و السنن الدائرة و الاحكام المهملة و المعالم المغيرة و الايات المحرفة المصباح‏للكفعمي ص 212 فصل 25

و أحي به ما أماته الظالمون من معالم دينك المصباح‏للكفعمي 675

السلام عليك يا محيي معالم الدين و أهله بحارالانوار ج 99 ص 86 باب 7

أين محيي معالم الدين و أهله بحارالانوار ج 99 ص 107 باب 7

يقصم الله بك الطغيان و يعيد معالم الايمان… كمال‌الدين ج 2 ص 448 ح 43…

 

[1]- عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر عن أبيه عن جده عليه السلام قال خرج رسول الله صلي الله عليه و آله ذات يوم و هو راكب و خرج علي عليه السلام و هو يمشي فقال له يا أبا الحسن إما أن تركب إذا ركبت و تمشي إذا مشيت و تجلس إذا جلست الا أن يكون في حد من حدود الله لا بد لك من القيام و القعود فيه و ما أكرمني الله بكرامة الا و أكرمك بمثلها و خصني الله بالنبوة و الرسالة و جعلك وليي في ذلك تقوم في حدوده و صعب أموره و الذي بعثني بالحق نبيا ما آمن بي من أنكرك و لا أقر بي من جحدك و لا آمن بالله من كفر بك و إن فضلك لمن فضلي و إن فضلي لفضل الله و هو قول ربي عز و جل قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ففضل الله نبوة نبيكم و رحمته ولاية علي بن أبي طالب عليه السلام فَبِذلِكَ قال بالنبوة و الولاية فَلْيَفْرَحُوا يعني الشيعة هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ يعني مخالفيهم من الاهل و المال و الولد في دار الدنيا و الله يا علي ما خلقت الا ليعبد بك و لتعرف بك معالم الدين و يصلح بك دارس السبيل و لقد ضل من ضل عنك و لن يهتدي إلي الله من لم يهتد إليك و إلي ولايتك و هو قول ربي عز و جل وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدي يعني إلي ولايتك و لقد أمرني ربي تبارك و تعالي أن أفترض من حقك ما أفترض من حقي و إن حقك لمفروض علي من آمن بي و لولاك لم يعرف عدو الله و من لم يلقه بولايتك لم يلقه بشي‏ء و لقد أنزل الله عز و جل إلي يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ يعني في ولايتك يا علي وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ و لو لم أبلغ ما أمرت به من ولايتك لحبط عملي و من لقي الله عز و جل بغير ولايتك فقد حبط عمله و غدا سحقا له و ما أقول الا قول ربي تبارك و تعالي و إن الذي أقول لمن الله أنزله فيك بحارالانوار ج 24 ص 64 باب 29 ح 50

در كلمه خلقت احتمال ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه به ضم تاء خوانده شود (آفريده نشدم)، ولي در هر صورت در مقصود اصلي از حديث شريف چندان اثري ندارد.

[2]- و أرشدكم لطرق الصواب و أودعكم علم المنايا و البلايا و مكنون الخفايا و معالم التنزيل و مفاصل التأويل و مواريث الانبياء. بحارالانوار ج 97 ص 207 باب 6 ح 8

[3]- عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ خَطَبَ اميرالمؤمنين عليه السلام النَّاسَ بِصِفِّينَ فَحَمِدَ اللَّهَ…… فَأَجَابَهُ الرَّجُلُ وَ يُقَالُ لَمْ يُرَ الرَّجُلُ بَعْدَ كَلامِهِ هَذَا لاميرالمؤمنين عليه السلام فَأَجَابَهُ وَ قَدْ عَالَ الَّذِي فِي صَدْرِهِ فَقَالَ وَ الْبُكَاءُ يَقْطَعُ مَنْطِقَهُ وَ غُصَصُ الشَّجَا تَكْسِرُ صَوْتَهُ إِعْظَاماً لِخَطَرِ مَرْزِئَتِهِ وَ وَحْشَةً مِنْ كَوْنِ فَجِيعَتِهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَي عَلَيْهِ ثُمَّ شَكَا إِلَيْهِ هَوْلَ مَا أَشْفَي عَلَيْهِ مِنَ الْخَطَرِ الْعَظِيمِ وَ الذُّلِّ الطَّوِيلِ فِي فَسَادِ زَمَانِهِ وَ انْقِلابِ جَدِّهِ وَ انْقِطَاعِ مَا كَانَ مِنْ دَوْلَتِهِ ثُمَّ نَصَبَ الْمَسْأَلَةَ إِلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالامْتِنَانِ عَلَيْهِ وَ الْمُدَافَعَةِ عَنْهُ بِالتَّفَجُّعِ وَ حُسْنِ الثَّنَاءِ فَقَالَ يَا رَبَّانِيَّ الْعِبَادِ وَ يَا سَكَنَ الْبِلادِ…(صفحه 358 ) أَوْ بِمَنْ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُبَاتِ وَ بِمَنْ؟ الا بِكُمْ أَظْهَرَ اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ اسْتَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا الكافي ج : 8 ص : 352 حديث 550

[4]- و من كلام له عليه السلام أيّها [أيّتها «خ»] النّفوس المختلفة، و القلوب المتشتّتة الشّاهدة أبدانهم، و الغائبة عنهم عقولهم، أظأركم علي الحقّ و أنتم تنفرون عنه نفور المعزي من وعوعة الاسد، هيهات أن أطلع بكم سرار العدل، أو أقيم اعوجاج الحقّ. اللّهم إنّك تعلم أنّه لم يكن الذي كان منّا منافسة في سلطان، و لا التماس شي‏ء من فضول الحطام و لكن لنرد المعالم من دينك، و نظهر الاصلاح في بلادك بحارالانوار ج 34 ص 110 باب 31 ح 949

[5]- إني أدعوكم إلي كتاب ربكم و سنة نبيكم و إماتة الباطل و إحياء معالم الدين أقول قولي هذا و أستغفر الله لنا و لكل مؤمن و مؤمنة و مسلم و مسلمة شرح‏نهج‏البلاغة ج 4 ص 23… ( ص 24 )

مرجع معالم دين

  • نویسنده:
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۲۹:۵۱
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 81

معلمان معالم دين

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۱:۴۰
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7584
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 79

1- بعد از هر پيامبري معلّم معالم دين وجود دارد

اميرالمؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد: …خداوند تاكنون هيچ پيامبري را قبض روح نكرده است مگر اينكه كسي در امت آن پيامبر باشد كه به هدايت آن پيامبر راهنمايي نمايد، و روش او را عمل كند و بر معالم راه حقي كه خدا بر بندگانش [پيمودن آن را ]واجب فرمودنده دلالت و راهنمايي نمايد…[1]

2- اوصيای پيامبران، مرجع اخذ معالم دين هستند

حضرت صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام نقل فرمودنده است:… سپس ائمه بعد از يوشع تا زمان داود كه 11 نفر بودند 400 سال پنهان شدند و هر قومي از آنها با امام خودشان رفت و آمد داشتند و از آنها معالم دينشان را مي‌گرفتند… [2]

وقتي مرگ حضرت سليمان رسيد به اذن خدا به آصف بن برخيا وصيت كرد پس آصف هميشه در ميان آنها بود و شيعه با او رفت و آمد مي‌كردند و از او معالم دينشان را مي‌گرفتند….[3]

…امر بعد از دانيال به عزير رسيد و مردم نزد او اجتماع مي‌كردند و با او انس داشتند و از او معالم دينشان را مي‌گرفتند….[4]

3- ائمه عليهم السلام معلم و سبب تعليم معالم دين هستند

[در زيارت جامعه آمده است]… خداوند به سبب موالات شما معالم دين ما را به ما ياد داده است….[5]

[در حديث مفصلي بعد از اسلام آوردن جوان يهودي آمده است:] …سپس حضرت علي عليه السلام او را به منزل برد و معالم دين را به او آموخت …[6]

4- جن، معالم دين را از امام می‌پرسد

حضرت باقر عليه السلام در ضمن حديثي مي‌فرمايد: … اين كساني [كه ديدي] برادران تو از جن بودند… مي‌آيند و از معالم دين‌شان و حلال و حرام‌شان سؤال مي‌كنند.[7]

5- جيرئيل، معالم دين را تعليم می‌دهد

هنگامي كه حضرت ابراهيم از ساختن خانه خدا فراغت يافت جبرئيل آمد و مناسك حج و معالم و اركان آن را به او تعليم داد…[8]

بعد از اينكه شخصي در مسجد الحرام از امام باقر عليه السلام سؤالاتي كرد و رفت حضرت فرمودند: …اين شخص جبرئيل بود، آمد بود تا معالم دينتان را [به وسيله سؤال از من ] به شما بياموزد.[9]

6- اصحاب معالم دين را تعليم می‌دهند

علی بن ابراهيم در حديثی طولاني جريان فرستادن مصعب را به مدينه از سوی پيامبر براي دعوت كردن قبيله اوس و خزرج به اسلام، تعليم دادن قرآن و معالم دين به آنها نقل می‌کند تا آنجا که … اُسَيد تمايل به اسلام پيدا كرد و گفت: زماني كه می‌خواهيد وارد اسلام ‌شويد چه مي‌كنيد؟ مصعب گفت غسل مي‌كنيم و دو لباس پاك مي‌پوشيم و شهادتين را مي‌گوييم و دو ركعت نماز مي‌خوانيم….[10]

7- مهريه حواء، تعليم معالم دين بود

از حضرت صادق عليه السلام در حديثي نقل شده است: بعد از اينكه حضرت آدم به حواء تمايل پيدا كرد گفت: اي پروردگارم من او را از تو خواستگاري مي‌كنم، رضاي تو چيست؟ پس خدا عز و جل فرمود رضاي من تعليم معالم دين من به حواء است…[11]

اکنون بايد ديد اگر دسترسی به پيامبر و ائمه عليهم‌السلام نداشته باشيم، برای کسب معالم دين بايد سراغ چه کسی برويم؟

 

[1]- عن الاصبغ بن نباتة قال سمعت اميرالمؤمنين عليه السلام يقول في كلام له يوم الجمل يا أيها الناس إن الله تبارك اسمه و عز جنده لم يقبض نبيا قط حتي يكون له في أمته من يهدي بهداه و يقصد سيرته، و يدل علي معالم سبيل الحق الذي فرض الله علي عباده، ثم قرأ «وَ ما مُحَمَّدٌ الا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ» الاية تفسيرالعياشي ج 1 ص 200 ح 150

[2]- فاستتر الائمة بعد يوشع إلي زمان داود عليه السلام أربعمائة سنة و كانوا أحد عشر و كان قوم كل واحد منهم يختلفون إليه في وقته و يأخذون عنه معالم دينهم حتي انتهي الامر إلي آخرهم… بحارالانوار ج 13 ص 445 باب 19 ح 10

[3]- عن الصادق عليه السلام قال إن سليمان عليه السلام لما حضرته الوفاة أوصي إلي آصف بن برخيا بإذن الله تعالي ذكره فلم يزل بينهم تختلف إليه الشيعة و يأخذون عنه معالم دينهم ثم غيب الله عز و جل آصف غيبة طال أمدها بحارالانوار ج 14 ص 363 باب 25 ح 5

[4]- عن الصادق عليه السلام قال أفضي الامر بعد دانيال عليه السلام إلي عزير عليه السلام و كانوا يجتمعون إليه و يأنسون به و يأخذون عنه معالم دينهم…. بحارالانوار ج 14 ص 179 باب 15 ح 16

[5]- بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا… تهذيب‏الاحكام ج 6 ص 100 باب 46 ح 1

[6]- ثُمَّ مَضَي بِهِ عَلِيٌّ عليه السلام إِلَي مَنْزِلِهِ فَعَلَّمَهُ مَعَالِمَ الدِّينِ. الكافي ج 1 ص 530 حديث 5

[7]- عَنْ سَعْدٍ الاسْكَافِ قَالَ أَتَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عليه السلام فِي بَعْضِ مَا أَتَيْتُهُ فَجَعَلَ يَقُولُ لا تَعْجَلْ حَتَّي حَمِيَتِ الشَّمْسُ عَلَيَّ وَ جَعَلْتُ أَتَتَبَّعُ الافْيَاءَ فَمَا لَبِثَ أَنْ خَرَجَ عَلَيَّ قَوْمٌ كَأَنَّهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ عَلَيْهِمُ الْبُتُوتُ قَدِ انْتَهَكَتْهُمُ الْعِبَادَةُ قَالَ فَوَ اللَّهِ لانْسَانِي مَا كُنْتُ فِيهِ مِنْ حُسْنِ هَيْئَةِ الْقَوْمِ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَيْهِ قَالَ لِي أَرَانِي قَدْ شَقَقْتُ عَلَيْكَ قُلْتُ أَجَلْ وَ اللَّهِ لَقَدْ أَنْسَانِي مَا كُنْتُ فِيهِ قَوْمٌ مَرُّوا بِي لَمْ أَرَ قَوْماً أَحْسَنَ هَيْئَةً مِنْهُمْ فِي زِيِّ رَجُلٍ وَاحِدٍ كَأَنَّ أَلْوَانَهُمُ الْجَرَادُ الصُّفْرُ قَدِ انْتَهَكَتْهُمُ الْعِبَادَةُ فَقَالَ يَا سَعْدُ رَأَيْتَهُمْ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أُولَئِكَ إِخْوَانُكَ مِنَ الْجِنِّ قَالَ فَقُلْتُ يَأْتُونَكَ قَالَ نَعَمْ يَأْتُونَّا يَسْأَلُونَّا عَنْ مَعَالِمِ دِينِهِمْ وَ حَلالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ الكافي ج 1 ص 394 حديث 1

[8]- لَمَّا فَرَغَ إِبْرَاهِيمُ عليه السلام مِنْ بِنَاءِ الْبَيْتِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عليه السلام وَ عَلَّمَهُ مَنَاسِكَ الْحَجِّ وَ مَعَالِمَهُ وَ أَرْكَانَهُ وَ عَلَّمَهُ حُدُودَ الْحَرَمِ مستدرك‏الوسائل ج 9 ص 367 باب 29ح 11097- 7

[9]- فقال أبي عليه السلام هذا جبرءيل أتاكم يعلمكم معالم دينكم بحارالانوار ج 11 ص 170 باب 3 ح 17

[10]- الشَّيْخُ الطَّبْرِسِيُّ فِي إِعْلامِ الْوَرَي، وَ الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي قِصَصِ الانْبِيَاءِ، بِإِسْنَادِهِمَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ فِي مَجِي‏ءِ الانْصَارِ إِلَي النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله وَ بَعْثِهِ صلي الله عليه و آله مُصْعَبَ بْنَ عُمَيْرٍ مَعَهُمْ إِلَي الْمَدِينَةِ لِيَدْعُوَ قَبَائِلَ الاوْسِ وَ الْخَزْرَجِ إِلَي الاسْلامِ وَ يُعَلِّمَهُمُ الْقُرْآنَ وَ مَعَالِمَ الدِّينِ وَ سَاقَ الْقِصَّةَ إِلَي أَنْ ذَكَرَ دُخُولَ أُسَيْدِ بْنِ خُضَيْرٍ مِنَ الاوْسِ عَلَيْهِ وَ مَيْلَهُ إِلَي الاسْلامِ قَالَ فَقَالَ كَيْفَ تَصْنَعُونَ إِذَا دَخَلْتُمْ فِي هَذَا الامْرِ قَالَ نَغْتَسِلُ وَ نَلْبَسُ ثَوْبَيْنِ طَاهِرَيْنِ وَ نَشْهَدُ الشَّهَادَتَيْنِ وَ نُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ فَرَمَي بِنَفْسِهِ مَعَ ثِيَابِهِ فِي الْبِئْرِ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَصَرَ ثَوْبَهُ مستدرك‏الوسائل ج 2 ص 515 باب 12 ح 2599- 5

[11]- فَقَالَ يَا رَبِّ فَإِنِّي أَخْطُبُهَا إِلَيْكَ فَمَا رِضَاكَ لِذَلِكَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ رِضَايَ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِينِي من‏لايحضره‏الفقيه ج 3 ص 379 ح 4336 ( ص 380 )

تعيين مرجع عام توسط امام براي اخذ معالم دين

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۱:۴۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7585
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 65

1- كسي كه سابقه‌اش در حب ائمه زياد و پر تلاش در امر آنها باشد

احمد بن حاتم و برادرش [ظاهرا در دو نامه جداگانه] به امام علي بن محمد التقي عليه السلام نوشتند: از چه كسي معالم دينم را بگيرم؟ حضرت در پاسخ نوشتند: آنچه شما ذكر كرديد فهميدم، در دينتان بر هر كسي كه سنش [سابقه‌اش] در حب ما زياد شده باشد، و در امر ما [ولايت ما] كثير القدم [پر تلاش] باشد اعتماد كنيد و البته اين دو گروه برای شما كافي هستند انشاء الله تعالي.[1]

2- كسي كه شيعه باشد (عدم جواز اخذ از خائن)

حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام در جواب نامه علي بن سويد مي‌نويسد: اي علي اما دربارة آنچه كه پرسيده بودی كه: از چه كسي معالم دينت را بگيري، [جوابت اين است كه] هرگز نبايد معالم دينت را از غير شيعيان ما بگيري [پس ] اگر تو [در گرفتن معالم دين] از شيعيان تجاوز كني [و به ديگران مراجعه كني] دينت را از خائنين گرفته‌اي…[2]

نكته‌اي كه در اين دو دسته از راوايات بايد مورد توجه قرار بگيرد اين است كه: نه سؤال كننده دربارة معرفی شخص خاصي سؤال كرده است و نه امام شخص معيني را تعيين نموده است بلكه معيار را عنوان كلي «هر كسي كه مسن در حب ما و كثير القدم در امر ما باشد، و يا شيعيان ما» قرار داده است.

 

[1]- عن أَحْمَدَ بْنِ حَاتِمِ بْنِ مَاهَوَيْهِ قَالَ كَتَبْتُ إِلَيْهِ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ الثَّالِثَ عليه السلام أَسْأَلُهُ عَمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي وَ كَتَبَ أَخُوهُ أَيْضاً بِذَلِكَ فَكَتَبَ إِلَيْهِمَا فَهِمْتُ مَا ذَكَرْتُمَا فَاصْمِدَا فِي دِينِكُمَا عَلَي كُلِّ مُسِنٍّ فِي حُبِّنَا وَ كُلِّ كَثِيرِ الْقَدَمِ فِي أَمْرِنَا فَإِنَّهُمَا كَافُوكُمَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَي وسائل‌الشيعة ج 27 ص 151 باب 11 ح 33460

[2]- عن عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ السَّائِيِّ قَالَ كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ عليه السلام وَ هُوَ فِي السِّجْنِ وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ يَا عَلِيُّ مِمَّنْ تَأْخُذُ مَعَالِمَ دِينِكَ لا تَأْخُذَنَّ مَعَالِمَ دِينِكَ عَنْ غَيْرِ شِيعَتِنَا فَإِنَّكَ إِنْ تَعَدَّيْتَهُمْ أَخَذْتَ دِينَكَ عَنِ الْخَائِنِينَ الَّذِينَ خَانُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ خَانُوا أَمَانَاتِهِمْ إِنَّهُمُ اؤْتُمِنُوا عَلَي كِتَابِ اللَّهِ فَحَرَّفُوهُ وَ بَدَّلُوهُ فَعَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ لَعْنَةُ رَسُولِهِ وَ لَعْنَةُ مَلائِكَتِهِ وَ لَعْنَةُ آبَائِيَ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ لَعْنَتِي وَ لَعْنَةُ شِيعَتِي إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ فِي كِتَابٍ طَوِيلٍ وسائل‌الشيعة ج 27 ص 150 باب 11 ح 33457

تعيين مرجع خاص از سوی امام براي اخذ معالم دين با ذكر عنوان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۱:۴۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7586
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 141

1- كسي كه امين بر دين و دنيا است

علي بن مسيب گويد به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: راه من بسيار دور است و در هر وقتي نمي‌توانم به شما دسترسي پيدا كنم، از چه كسي معالم دينم را بگيرم؟ حضرت فرمودند: از زكريا بن آدم قمي، كه او بر دين و دنيا امانتدار است، علي بن مسيب گفت وقتي برگشتم وارد بر زكريا بن آدم شدم و از هر چه كه احتياج پيدا كردم از او سؤال كردم.[1]

2- كسي كه مورد اعتماد است

عبد العزيز مهتدي و حسن بن علي بن يقطين به حضرت رضا عرض كردند: هميشه به شما دسترسي نداريم تا از آنچه دربارة معالم دينمان بدان نياز پيدا مي‌كنيم از شما بپرسم، آيا يونس بن عبد الرحمن مورد اعتماد است تا از او دربارة آنچه از معالم دينمان كه بدان احتياج پيدا كردم بپرسم؟ حضرت فرمودند: آري.[2]

در اين روايت راوي از اعتماد بر يونس سؤال نموده است و امام هم موثق بودن او را تأييد فرموده‌اند است، با درايت در روايت ظاهر مي‌شود كه به نظر راوي اگر كسي مورد اعتماد باشد می‌توان از او معالم دين را گرفت و امام هم به اين جهت هيچ اعتراضي نفرموده است.

 

[1]- عن عَلِيِّ بْنِ الْمُسَيَّبِ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا عليه السلام شُقَّتِي بَعِيدَةٌ وَ لَسْتُ أَصِلُ إِلَيْكَ فِي كُلِّ وَقْتٍ فَمِمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي قَالَ مِنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ الْقُمِّيِّ الْمَأْمُونِ عَلَي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْمُسَيَّبِ فَلَمَّا انْصَرَفْتُ قَدِمْنَا عَلَي زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ فَسَأَلْتُهُ عَمَّا احْتَجْتُ إِلَيْهِ وسائل‌الشيعة ج 27 ص 146 باب 11 ح 33442

[2]- عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ جَمِيعاً عَنِ الرِّضَا عليه السلام قَالَ قُلْتُ لا أَكَادُ أَصِلُ إِلَيْكَ أَسْأَلُكَ عَنْ كُلِّ مَا أَحْتَاجُ إِلَيْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِينِي أَ فَيُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ثِقَةٌ آخُذُ عَنْهُ مَا أَحْتَاجُ إِلَيْهِ مِنْ مَعَالِمِ دِينِي فَقَالَ نَعَمْ. وسائل‌الشيعة ج 27 ص 147 باب 11 ح 33448

تعيين مرجع خاص توسط امام براي اخذ معالم دين بدون عنوان

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۳۱:۴۶
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7587
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 75

عبد العزيز مهتدي مي‌گويد: از حضرت رضا عليه السلام سؤال كردم: من هر وقتي شما را ملاقات نمي‌كنم، پس از چه كسي معالم دينم را بگيرم؟ حضرت فرمودند: از يونس بن عبد الرحمن بگير.[1]

عبد العزيز مهتدي به حضرت رضا عليه السلام عرض مي‌كند كه: راهم بسيار دور است هر وقتي به شما دسترسي ندارم آيا معالم دينم را از يونس مولي آل يقطين بگيرم؟ حضرت فرمودند: آري.[2]

به قرينه سؤال كننده و مرجعي كه امام تأييد فرمودنده بعيد نيست كه اين گروه از روايات جزء همان گروه قبلي باشد.

رسول خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله مصعب بن عمير را برای دعوت قبايل اوس و خزرج به اسلام و تعليم قرآن و معالم دين به آنها به سوی مدينه فرستاد.[3]

روايت تعيين مصعب براي تعليم معالم دين در مدينه از طرف پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله در بخش اول گذشت.

 

[1]- سَأَلْتُ الرِّضَا عليه السلام فَقُلْتُ إِنِّي لا أَلْقَاكَ فِي كُلِّ وَقْتٍ فَعَمَّنْ آخُذُ مَعَالِمَ دِينِي فَقَالَ خُذْ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ وسائل‌الشيعة ج 27 ص 148 باب 11 ح 33449

[2]- عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ الْمُهْتَدِي قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا عليه السلام إِنَّ شُقَّتِي بَعِيدَةٌ فَلَسْتُ أَصِلُ إِلَيْكَ فِي كُلِّ وَقْتٍ فَآخُذُ مَعَالِمَ دِينِي عَنْ يُونُسَ مَوْلَي آلِ يَقْطِينٍ قَالَ نَعَمْ. وسائل‌الشيعة ج 27 ص 148 ح 33450

[3]- وَ بَعْثِهِ صلي الله عليه و آله مُصْعَبَ بْنَ عُمَيْرٍ مَعَهُمْ إِلَي الْمَدِينَةِ لِيَدْعُوَ قَبَائِلَ الاوْسِ وَ الْخَزْرَجِ إِلَي الاسْلامِ وَ يُعَلِّمَهُمُ الْقُرْآنَ وَ مَعَالِمَ الدِّينِ… مستدرك‏الوسائل ج 2 ص 515 باب 12 ح 2599- 5

كيفيت آموختن و عمل كردن به معالم دين

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۲۹:۵۵
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7588
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 101

[در بخشي از حديث مفصلي كه بيانگر فرمانهای خدا قبل از حجة الوداع نسبت به امر ولايت و حج، به رسول خدا صلی‌الله‌عليه‌وآله می‌باشد، آمده است]… پس به درستي كه خداوند جل ثناؤه تو را امر مي‌كند كه فريضه حج را به قومت ابلاغ كني، و خودت حج بجای آوري، و هر كس اهل مدينه و اطراف و اعراب كه تَمّكن دارد، با تو حج كنند، و معالم حج آنها را به آنها تعليم كني مانند آنچه از نماز و زكات و روزه به آنها تعليم كرده‌اي، و آگاه كني آنها را از امر حج مانند تمام آن شرايعی که آنها را آگاه كرده‌اي، سپس منادي رسول خدا صلي الله عليه و آله در ميان مردم ندا در داد كه: آگاه باشيد كه رسول خدا اراده حج دارد، و تصميم گرفته است كه حج را به شما تعليم كند مانند آن چنان اموري كه از شرائع دين‌تان به شما تعليم كرده است، و آگاه كند شما از امر حج مطابق آنچه كه آگاه كرده شما را از غير حج….[1]

نكته‌اي كه در درايت حديث بايد به آن توجه كرد اين است كه پيامبر در آموزش معالم براي آنها حديث و روايت نخواند، بلكه كيفيت تعليم معالم حج توسط پيامبر به شكل عملي بوده است، همچنان كه در تعليم بقيه شرائع غالبا چنين بوده است.

هنگامي كه حضرت ابراهيم از ساختن خانه خدا فراغت يافت جبرئيل آمد و مناسك حج و معالم آنرا به او تعليم داد….[2]

علی بن ابراهيم در حديث طولاني جريان فرستادن پيامبر مصعب را به مدينه براي دعوت کردن قبيله اوس و خزرج به اسلام و آموزش قرآن و معالم دين به آنها، نقل می‌کند تا آنجا که می‌گويد:… اِسَيد تمايل به اسلام پيدا كرد و گفت: زماني كه می‌خواهيد وارد اسلام ‌شويد چه مي‌كنيد؟ مصعب گفت: غسل مي‌كنيم و دو لباس پاك مي‌پوشيم و شهادتين را مي‌گوييم و دو ركعت نماز مي‌خوانيم، پس اُسيد خودش را با لباس‌‌هايش در چاه آب انداخت. سپس از آب خارج شد و لباسش را فشار داد…[3]

با درايت در اين روايت روشن مي‌گردد كه مصعب در تعليم و بيان معالم دين به اُسَيْد براي او حديث نخواند، بلكه نفس وظيفه عملي او را به او آموخت.

حضرت علي عليه السلام در بخشي از خطبه عيد قربان فرمودند:…آنچه را كه خدا بر شما واجب كرده است از حج و روزه و نماز و زكات و معالم ايمان، اداء كنيد….[4]

با درايت در اين روايت شريف هم روشن مي‌گردد كه: اداء معالم ايمان كه از مهمترين آنها حج و روزه و نماز و زكات است به عمل كردنِ مطابق با شرائط است نه به صرف خواندن روايت.

حضرت علي عليه السلام در جواب زنديقي در ذيل آيه وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها فرمودند:… [مقصود از ]خانه‌‌ها [در اين آيه] خانه‌‌هاي علم است كه خداوند آن را نزد انبياء به امانت گذاشته است، پس هر كاري از كارهاي خير كه بر غير دست اوصياء و بر غير عهدها و حدود و شرائع و سنتها و معالم دين اوصيا جاري شود، مردود و غير قابل قبول است، و اهل آن عمل به منزله كفر هستند اگر چه صفت ايمان [ظاهراً ]شامل آنها مي‌شود…[5]

با درايت در اين حديث شريف هم روشن مي‌گردد كه: آنچه كه از معالم دين اوصيا نباشد و بر دست غير اوصيا جاري شود نفس خواندن حديث نيست، بلكه اعمالي است كه در خارج انجام داده مي‌شود.

زُهري يكي از عمال بني اميه بود، مردي در حين عقوبت زير دست او مُرد، كه موجب فراري شدن و مخفي شدنش گرديد، در برخورد با امام سجاد عليه السلام حضرت به او فرمودند:… ترس من از نااميدي تو بيشتر از بدهكاري است كه نسبت به ديه مقتول داري، ديه مقتول را برای بازماندگان او بفرست و به سوي خانواده‌ات و معالم دينت برگرد…)[6]

در اين روايت هم حضرت دستور رفتن به سراغ معالم دين داده است، كه مقصود وظائف شرعيه‌اي است كه در حال مخفی بودن نمي‌توانسته به خوبی و کامل انجام دهد، نه صرف خواندن روايت و حديث.

ترك معالم، به ترك دستورات است، نه ترك روايت

اميرالمؤمنين عليه السلام در اين خطبه يكي از نتايج رعايت حق والي از طرف رعيت را اعتدال معالم عدل دانسته است و بعضي از نتايج غلبه رعيت بر والي را ترك معالم سُنَن و عمل به هوي و تعطيل آثار بيان فرموده است…[7]

روشن است كه ترك معالم سُنَن به ترك نفس سنت است، نه ترك نقل سنت و عدم ذكر روايت.

فتواي امام دربارة معالم دين

[راوي در بيان حالات حضرت رضا عليه السلام در سفر خراسان نقل مي‌كند كه:] روش حضرت چنين بود كه… در هيچ سرزميني فرود نمي‌آمد مگر اينكه مردم سراغ حضرت مي‌آمدند و از او دربارة معالم دينشان طلب فتوي مي‌كردند و حضرت هم جواب آنها را مي‌فرمودند و بسيار از پدرش و از اجدادش از حضرت علي عليه السلام از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل حديث مي‌فرمودند…[8]

انشاء الله تفاوت فتوا و نقل حديث در شماره‌هاي آينده درايتِ روايت خواهد آمد.

 

[1]- فإن الله جل ثناؤه يأمرك أن تبلغ قومك الحج و تحج و يحج معك من استطاع إليه سبيلا من أهل الحضر و الاطراف و الاعراب و تعلمهم من معالم حجهم مثل ما علمتهم من صلاتهم و زكاتهم و صيامهم و توقفهم من ذلك علي مثال الذي أوقفتهم عليه من جميع ما بلغتهم من الشرائع فنادي منادي رسول الله صلي الله عليه و آله في الناس الا إن رسول الله يريد الحج و أن يعلمكم من ذلك مثل الذي علمكم من شرائع دينكم و يوقفكم من ذاك علي ما أوقفكم عليه من غيره… الاحتجاج ج 1 ص 55

[2]- لَمَّا فَرَغَ إِبْرَاهِيمُ عليه السلام مِنْ بِنَاءِ الْبَيْتِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عليه السلام وَ عَلَّمَهُ مَنَاسِكَ الْحَجِّ وَ مَعَالِمَهُ وَ أَرْكَانَهُ وَ عَلَّمَهُ حُدُودَ الْحَرَمِ…. مستدرك‏الوسائل ج 9 ص 367 باب 29 ح 11097- 7

[3]- الشَّيْخُ الطَّبْرِسِيُّ فِي إِعْلامِ الْوَرَي، وَ الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِي قِصَصِ الانْبِيَاءِ، بِإِسْنَادِهِمَا عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ فِي مَجِي‏ءِ الانْصَارِ إِلَي النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله وَ بَعْثِهِ صلي الله عليه و آله مُصْعَبَ بْنَ عُمَيْرٍ مَعَهُمْ إِلَي الْمَدِينَةِ لِيَدْعُوَ قَبَائِلَ الاوْسِ وَ الْخَزْرَجِ إِلَي الاسْلامِ وَ يُعَلِّمَهُمُ الْقُرْآنَ وَ مَعَالِمَ الدِّينِ وَ سَاقَ الْقِصَّةَ إِلَي أَنْ ذَكَرَ دُخُولَ أُسَيْدِ بْنِ خُضَيْرٍ مِنَ الاوْسِ عَلَيْهِ وَ مَيْلَهُ إِلَي الاسْلامِ قَالَ فَقَالَ كَيْفَ تَصْنَعُونَ إِذَا دَخَلْتُمْ فِي هَذَا الامْرِ قَالَ نَغْتَسِلُ وَ نَلْبَسُ ثَوْبَيْنِ طَاهِرَيْنِ وَ نَشْهَدُ الشَّهَادَتَيْنِ وَ نُصَلِّي الرَّكْعَتَيْنِ فَرَمَي بِنَفْسِهِ مَعَ ثِيَابِهِ فِي الْبِئْرِ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَصَرَ ثَوْبَهُ… مستدرك‏الوسائل ج 2 ص 515 باب 12 ح 2599- 5

[4]- وَ أَدُّوا مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الصِّيَامِ وَ الصَّلاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ مَعَالِمِ الايمَانِ… مستدرك‏الوسائل ج 6 ص 158 باب 32 ( ص 160 )

[5]- وَ بِقَوْلِهِ وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ الْبُيُوتُ هِيَ بُيُوتُ الْعِلْمِ الَّتِي اسْتَوْدَعَهَا الانْبِيَاءُ وَ أَبْوَابُهَا أَوْصِيَاؤُهُمْ فَكُلُّ عَمَلٍ مِنْ أَعْمَالِ الْخَيْرِ يَجْرِي عَلَي غَيْرِ أَيْدِي الاوْصِيَاءِ وَ عُهُودِهِمْ وَ حُدُودِهِمْ وَ شَرَائِعِهِمْ وَ سُنَنِهِمْ وَ مَعَالِمِ دِينِهِمْ مَرْدُودٌ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ أَهْلُهُ بِمَحَلِّ كُفْرٍ وَ إِنْ شَمِلَهُمْ صِفَةُ الايمَانِ… وسائل‌الشيعة ج 27 ص 194 باب 13 ح 33575

[6]- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ شَهْرَآشُوبَ فِي الْمَنَاقِبِ، قَالَ كَانَ الزُّهْرِيُّ عَامِلا لِبَنِي أُمَيَّةَ فَعَاقَبَ رَجُلا فَمَاتَ الرَّجُلُ فِي الْعُقُوبَةِ فَخَرَجَ هَائِماً وَ تَوَحَّشَ وَ دَخَلَ إِلَي غَارٍ فَطَالَ مُقَامُهُ تِسْعَ سِنِينَ قَالَ وَ حَجَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَأَتَاهُ الزُّهْرِيُّ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ قُنُوطِكَ مَا لا أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ ذَنْبِكَ فَابْعَثْ بِدِيَةٍ مُسَلَّمَةٍ إِلَي أَهْلِهِ وَ اخْرُجْ إِلَي اهلك وَ مَعَالِمِ دِينِكَ فَقَالَ لَهُ فَرَّجْتَ عَنِّي يَا سَيِّدِي اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاتِهِ وَ رَجَعَ إِلَي بَيْتِهِ فَلَزِمَ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليه السلام وَ كَانَ يُعَدُّ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ لِذَلِكَ قَالَ لَهُ بَعْضُ بَنِي مَرْوَانَ يَا زُهْرِيُّ مَا فَعَلَ نَبِيُّكَ يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ عليه السلام مستدرك‏الوسائل ج 18 ص 222 باب 10 ح 22563- 3

[7]- فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِيَّةُ إِلَي الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّي إِلَيْهَا الْوَالِي كَذَلِكَ عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ فَقَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَي أَذْلالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طَابَ بِهِ الْعَيْشُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الاعْدَاءِ وَ إِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ وَالِيَهُمْ وَ عَلا الْوَالِي الرَّعِيَّةَ اخْتَلَفَتْ هُنَالِكَ الْكَلِمَةُ وَ ظَهَرَتْ مَطَامِعُ الْجَوْرِ وَ كَثُرَ الادْغَالُ فِي الدِّينِ وَ تُرِكَتْ مَعَالِمُ السُّنَنِ فَعُمِلَ بِالْهَوَي وَ عُطِّلَتِ الاثَارُ وَ كَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ وَ لا يُسْتَوْحَشُ لِجَسِيمِ حَدٍّ عُطِّلَ وَ لا لِعَظِيمِ بَاطِلٍ… الكافي ج 8 ص 353 حديث 550

[8]- و كان عليه السلام لا ينزل بلدا الا قصده الناس يستفتونه في معالم دينهم فيجيبهم و يحدثهم الكثير عن أبيه عن آبائه عن علي عليه السلام عن رسول الله صلي الله عليه و آله فلما وردت به علي المأمون… عيون‏أخبارالرضا(ع) ج 2 ص 182 باب 44

روشن است که اين جملات بيان حالات امام در سفر به طوس است نه نقل حديث از امام، ولی به خاطر دسترسی آسان به منابع به عنوان حديث شماره شده است. 

دامنه معالم دين

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۲۹:۵۷
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7589
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 149

سؤالات جبرئيل

[بعد از اينكه شخصي در مسجد الحرام از امام باقر عليه السلام سؤالاتي كرد و رفت حضرت فرمودند:]…اين شخص جبرئيل بود آمد بود تا معالم دينتان را [به وسيله سؤال از من ]به شما تعليم دهد.[1]

با مراجعه به سؤالات جبرئيل در اين روايت موارد اطلاق معالم دين روشن مي‌گردد، لذا ضروري است كه به تمام اين روايت مراجعه شود، ما براي اختصار از ذكر آن صرف نظر كرديم.

دشمن، دربارة معالم دين از ائمه مي‌پرسد

حضرت علي عليه السلام فرمودند: از خوبيهايي كه خداوند به شما داده است، اين است كه دشمنان شما در معالم دينشان به شما نامه مي‌نويسند.[2]

با توجه به سؤالاتي كه معاويه از حضرت كرده است وسعت و دامنه معالم دين آشكار مي‌گردد، لذا ضروري است كه به حديثی که قبل از اين روايت آمده مراجعه شود.

حكم نبيذ، يکی موارد از معالم دين است

قومي از يمن بر رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شدند و از معالم دينشان از پيامبر سؤال كردند و حضرت جواب فرمودند، آنگاه همه افراد گروه از مدينه خارج شدند و هنگاهي كه يك منزل از مدينه فاصله گرفته بودند افرادی از آنها گفتند: فراموش کرديم دربارة چيزي كه براي ما مهمتر بود بپرسيم، قافله همانجا توقف کرد و گروهي را براي سؤال به مدينه باز گردادند وقتي آن گروه وارد بر پيامبر شدند گفتند: يا رسول الله ياران ما، ما را به سوي شما فرستادند تا از شما دربارة نبيذ سؤال کنيم…[3]

دربارة دامنه معالم و موارد آن علاوه بر رواياتی که اشاره شد روايات بسياری نيز وجود دارد به عنوان نمونه عناوين زير را می‌توان از روايات اشاره شده استخراج کرد:

حج از معالم دين است…

كيفيت اسلام آوردن از معالم دين است…

حج و روزه و نماز و زكات و… از معالم ايمان است…

دستورات روز مره ديني كه زُهري در حال اختفاء نمي‌توانسته انجام دهد از معالم دين هستند…

 

[1]- فقال أبي عليه السلام: هذا جبرءيل أتاكم يعلمكم معالم دينكم. بحارالانوار ج 11 ص 169 باب ح 17

[2]- عن شيخ من فزارة أن عليا عليه السلام قال إن مما صنع الله لكم أن عدوكم يكتب إليكم في معالم دينهم. بحارالانوار ج 10 ص 89 باب 6 ح 9

[3]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عليه السلام قَالَ قَدِمَ عَلَي رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله مِنَ الْيَمَنِ قَوْمٌ فَسَأَلُوهُ عَنْ مَعَالِمِ دِينِهِمْ فَأَجَابَهُمْ فَخَرَجَ الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ فَلَمَّا سَارُوا مَرْحَلَةً قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ نَسِينَا أَنْ نَسْأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه و آله عَمَّا هُوَ أَهَمُّ إِلَيْنَا ثُمَّ نَزَلَ الْقَوْمُ ثُمَّ بَعَثُوا وَفْداً لَهُمْ فَأَتَي الْوَفْدُ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه و آله فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الْقَوْمَ بَعَثُوا بِنَا إِلَيْكَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ النَّبِيذِ… الكافي ج 6 ص 417 ح 7

كيفيت عرضه معالم دين به وسيله عبد العظيم حسنی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۲۹:۵۸
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7590
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 87

روايت عبد العظيم حسني دربارة معالم دين از روايات مهمي است كه می‌توان از دو جهت به آن توجه کرد: نخست كيفيت عرضه كردن معالم دين و ديگر دامنه آن.

عبد العظيم حسني گويد: بر آقايم امام دهم داخل شدم، هنگامي كه چشم حضرت به من افتاد فرمودند مرحبا به تو اي ابوالقاسم [كنيه عبد العظيم]، تو ولي حقيقي ما هستي.

به حضرت عرض كردم: يابن رسول الله، مي‌خواهم معالم دينم را بر شما عرضه كنم، اگر مورد رضايت شما بود تا هنگام ملاقات خدا بر آن ثابت بمانم.

حضرت فرمودند: اي ابوالقاسم شروع کن.

عرض كردم: من قائل هستم به اينكه خداوند تبارك و تعالي يكي است، مانند او چيزي نيست، از دو مرز ابطال [نفي] و مرز تشبيه خارج است، نه جسم است و نه صورت، نه عرض و نه جوهر، بلكه اوست که به اجسام جسميت داده است و شكلها را ايجاد كرده است، و خالق اعراض و جواهر است، و پروردگار و مالك و قرار دهنده و ايجاد كننده هر چيزي است.

و قائل هستم به اينكه حضرت محمد بنده و رسول اوست و خاتم النبيين است، و بعد از او تا روز قيامت پيامبري نيست و دين او تا روز قيامت آخرين دين است.

و قائل هستم به اينكه امام و خليفه و ولي امر بعد از پيامبر اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب است سپس حسن پس از او حسين و پس از او علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و سپس شما اي سرور من.

پس حضرت فرمودند: و بعد از من پسرم حسن، پس مردم با جانشين بعد از او چگونه خواهند بود؟

عرض كردم: مولاي من اين امر چگونه است؟

فرمودند: چون آن حضرت ديده نمي‌شود، و نام بردن او حلال نيست، تا اينكه خروج كند، پس زمين را همچنان كه پر از جور و ظلم شده بود از قسط و عدل پر كند.

عرض كردم: [به اين مطلب هم] اقرار كردم و قائل هستم به اينكه ولي اينها ولي خدا و دشمن اينها دشمن خدا است و اطاعت از اينها اطاعت از خدا و معصيت اينها معصيت خدا است.

و قائل هستم به اينكه معراج حق است و سؤال در قبر حق است و بهشت حق است و آتش حق است و صراط حق است و ميزان حق است و قيامت خواهد آمد، شكي در آن نيست و اينكه خداوند هر كس را كه در قبرهاست برمی‌انگيزد.

و قائل هستم به اينكه فرائض واجب بعد از ولايت ائمه، نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر است.

آنگاه امام علي بن محمد عليه السلام فرمودند: اي ابا القاسم، اين [عقايد همان] دين خداست كه براي بندگانش پسنديده است، بر آن ثابت بمان که خدا تو را در زندگي دنيا و آخرت بر قول ثابت مستقر گرداند.[1]

اين روايت شريف بسيار با ارزش است و از جهات گوناگوني قابل درايت، از جمله نكاتي كه بايد مورد دقت كامل قرار گيرد:

  • كيفيت عرضه معالم دين به امام: عبد العظيم حسني در عرضه معالم دين تمامي آنچه را كه به حقانيت آن اعتقاد پيدا كرده بدون ذكر هيچ حديث و روايتي و بدون ارائه هيچ دليلي و بدون اينكه بيان كند چگونه به اين حقائق رسيده است به امام عرضه مي‌كند، و امام هيچ اعتراضي به اين روش عبد العظيم حسني نمي‌كند، اين نکته بيانگر اين است كه اگر علم به معالم دين پيدا شد مي‌توان آن را، به همان شكل، عرضه کرد، و در عرضة معالم دين لزومي ندارد كه اول ذكر دليل و روايت و حديث نمود.

البته راه تحصيل علم به معالم احكام انشاء الله در بحث‌های آينده خواهد آمد.

  • دامنه معالم دين، از اعتقادات حقه تا احكام الهيه، همه را شامل مي‌گردد، خصوصا با توجه به تمامي روايات ذكر شده نمي‌توان معالم دين را به اعتقادات محدود كرد، يا احكام شرعيه را از دائره معالم دين خارج دانست، از توحيد خدا تا ولايت اميرالمؤمنين عليه‌السلام و شناختن شخص اوصيای پيامبر، همه از معالم دين هستند، و از اصل وجوب نماز يا حرمت نبيذ همه از معالم دين شمرده می‌شوند و…

البته بايد توجه داشت كه همچنان كه عبد العظيم حسني در اين روايت به تعبير: اعرض عليك معالم ديني (معالم دينم را بر شما عرضه كنم)، دينش را بر امام عليه‌السلام عرضه كرده‌‌ است، تعبير: اعرض عليك ديني (دينم را بر شما عرضه كنم) هم در روايات از عبد العظيم حسني و هم غير ايشان وجود دارد كه براي اهل درايت خصوصا با توجه به معني معالم مفيد خواهد بود.

 

[1]- قال عبد العظيم بن عبدالله الحسني دخلت علي سيدي علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب عليه السلام فلما بصر بي قال لي مرحبا بك يا أبا القاسم أنت ولينا حقا قال فقلت له يا ابن رسول الله إني أريد أن أعرض عليك معالم ديني فإن كان مرضيا أثبت عليه حتي ألقي الله عز و جل فقال هات يا أبا القاسم فقلت إني أقول إن الله تبارك و تعالي واحد ليس كمثله شي‏ء خارج من الحدين حد الابطال و حد التشبيه و إنه ليس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر بل هو مجسم الاجسام و مصور الصور و خالق الاعراض و الجواهر و رب كل شي‏ء و مالكه و جاعله و محدثه و إن محمدا عبده و رسوله خاتم النبيين فلا نبي بعده إلي يوم القيامة و إن شريعته خاتم الشرائع فلا شريعة بعدها إلي يوم القيامة و أقول إن الامام و الخليفة و ولي الامر بعده اميرالمؤمنين علي بن أبي طالب ثم الحسن ثم الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي ثم جعفر بن محمد ثم موسي بن جعفر ثم علي بن موسي ثم محمد بن علي ثم أنت يا مولاي فقال عليه السلام و من بعدي الحسن ابني فكيف للناس بالخلف من بعده قال و قلت فكيف ذلك يا مولاي قال لانه لا يري شخصه و لا يحل ذكره باسمه حتي يخرج فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما قال فقلت أقررت و أقول إن وليهم ولي الله و عدوهم عدو الله و طاعتهم طاعة الله و معصيتهم معصية الله و أقول إن المعراج حق و المساءلة في القبر حق و إن الجنة حق و النار حق و الصراط حق و الميزان حق و إن الساعة آتية لا ريب فيها و إن الله يبعث من في القبور و أقول إن الفرائض الواجبة بعد الولاية الصلاة و الزكاة و الصوم و الحج و الجهاد و الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فقال علي بن محمد عليه السلام يا أبا القاسم هذا دين الله الذي ارتضاه لعباده فاثبت عليه ثبتك الله بالقول الثابت في الحياة الدنيا و في الاخرة. روضةالواعظين ج 1 ص 31

نتیجه بحث معالم دین

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۳/۰۹-۹:۲۹:۵۹
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:7591
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 118

اكنون زمان آن فرا رسيده است كه با چراغ عقل، در چشم انداز مجموعه اين احاديث به تفكر و تعقل بنشينيم، و با كمك حجت باطني به تدبر و تأمل در كلمات حجتهاي ظاهري بپردازيم و ببنيم معالم دين را چگونه و از چه كسي بايد اخذ نماييم:

معالم ديني كه بدون بصيرت در آن راه به بهشت نخواهيم برد.

معالم ديني كه مقصد انبيا، رساندن آن به مردم بوده است.

معالم ديني كه براي شناساندن آن بايد افرادی مانند امير المؤمنين عليه السلام خلق شود.

معالم ديني كه خداوند براي زنده كردن و آشكار كردن تمام و كمال آن، امام زمان عليه السلام را ذخيره كرده است.

معالم ديني كه خداوند چه در زمان حيات پيامبران و اوصيای آنها و چه بعد از وفات آنها كساني را براي مرجعيت مردم قرار داده است.

معالم ديني كه اصحابي كه دسترسي كامل به ائمه نداشتند، براي پيدا كردن مرجع در معالم، به سراغ ائمه عليهم السلام مي‌رفتند.

معالم ديني كه فقط مانند يونس بن عبد الرحمن كه سلمان زمانش بود و…، صلاحيت براي مرجعيت در آن دارد.

بايد ديد امری با چنين عظمت را از چه كسي مي‌توان گرفت؟ آيا هر كسي كه اندك قدرتي در عبارت خواني پيدا كرد صلاحيت مرجعيت براي معالم دين دارد؟ آيا… و آيا…؟!!

و آيا گرفتن معالم دين با نقل روايت يكسان است؟

آيا كسي منصفانه و خالي از هرگونه ذهنيتي در اين روايات درايت كند، مي‌تواند تصور كند كه حضرت آدم براي حواء حديث مي‌خوانده؟!

آيا تمامي اوصيا براي شيعيانشان روايت نقل مي‌كرده‌اند؟!

چقدر از احكام دين مبين اسلام با آموزش عملي به ميراث مانده است؟ البته و صد البته كسي منكر اين جهت نيست كه چون راه اصلي و رايج در تعليم و تعلم، كلام است، بسياري از احكام با روايات و احاديث به ما رسيده است، اما سؤال اين است: هنگامي که افرادی مانند علي بن سويد به زكريا بن آدم مراجعه مي‌كند و از او تمام آنچه كه احتياج دارد مي‌پرسد، زكريا فقط و فقط حديث مي‌خوانده و مي‌گفته است اين روايت، و بقيه‌اش را تو خود مي‌داني؟!

در نقل حديث، كه «سابقه در محبت اهلبيت» شرط نيست، در نقل روايت، كه «كثير القدم در امر اهلبيت» شرط نيست، و در نقل روايت، كه «ايمان» شرط نيست!

اما ائمه عليهم السلام در اين روايات، اين امور را شرط اخذ معالم دين قرار داده‌اند.

در كداميك از اين روايات، نقل روايت براي بيان و تعليم و گرفتن معالم دين شرط شده است؟! در كدام حديث امام فرموده است كه وظيفه معلّمِ معالم دين فقط نقل روايت است و بس؟! پس فرق راوي حديث با معلم معالم دين در چيست؟ چرا بايد خود را اسير برداشت غلطِ ناشي از عدم احاطه به احاديث نماييم و با تهمت و توهين بار سنگين خود را در قيامت سنگين‌تر نماييم؟!

در دهها حديث كه ياد شد هيچ اثري از شرط نقل روايت در بيان معالم دين و تعليم معالم دين وجود ندارد، و ما كه انشاء الله پيرو واقعي اهلبيت هستيم نبايد سليقه و افكار خود را به عنوان حكم خدا و دستور پيامبر و روش اهلبيت به ديگران معرفی كنيم.

اندكي بينديشيم!

  • نظر خوانندگان
۱۳۹۷/۰۶/۲۰-۲۱:۱۹:۲۱
مربوط به موضوع: معالم دین
عالی
ظاهرا ولایت فقیه در این بحث بسیار مشهود است
پاسخ‌ها
  • نظر شما