آرزوی رخصت...!
یا علی! ای آقای من!ای نور خدایی در دل تاریکیها!ای ستون دین!
تو را سپاس میگویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.
تو، تویی!و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!تو را از پیشکش کاری چنین اندک برتر میدانم؛اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.
تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بیکسانی!و من یتیمی غریب!و خوب میدانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.
آقای من ای علی فدایت گردم.
*****
مولای ياعلی!يا نور الله فی ظلمات الارض!يا عمود الدين!
أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.
أنت أنت؛و أنا أقل من النمل الی سليمان؛فأُجِلّک من هديتی إليک؛لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،بوضع اسمک المقدس عليه،سرورا و فخرا مع التواضع؛لعل الله يتجاوز عنتقصيری ويقبله خالصا
إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،و أنا يتيم غريب،و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛فامنن علی بهذا الفخر!
مولای ياعلی روحی فداک!
در اين سلسله نوشتهها، مطالبي تحت عنوان «درايتِ روايت» ارائه شده، پس چه خوب است نخستين شمارة آن به معني و مفهوم خود «درايت» بپردازد، برخي از لغت شناسان گفتهاند: «درايت علمي است كه به تمام جهات معلوم احاطه پيدا شود».
برخی ديگر گفتهاند: «علمي است كه در به دست آوردن آن، تدبير و چاره انديشي لازم است»، به عبارت ديگر درايت، علم به خصوصيات و اموري است كه غالبا در نظر اوليه آشكار نميگردد[1].
پس از روشن شدن مفهوم لغوي «درايت» اكنون به روايات ائمه معصومين عليهمالسلام رجوع ميكنيم تا ببينيم از روايت گرانِ حديث و درايت گران آن چگونه سخن به ميان آمده است. ولي در آغاز، نگاهي به مقام و موقعيت راوي نسبت به مقايسه با عابد لازم است.
[1] - تعبير در كتب لغت اعمال نوعي از حيله است كه نزديکترين تعبير مناسب آورده شد.
حضرت صادق عليه السلام فرمودند:… مردي كه در نقل حديث ما كوشش ميكند (بسيار حديث نقل ميكند) تا باعث محكم شدن اعتقاد قلبي شيعيان به وسيله آن احاديث شود از هزار عابد برتر است.[1]
اين حديث شريف اهميت و فضيلت نقل حديثي كه محكم كردن عقائد حقه شيعه را در پي داشته باشد نسبت به عبادت بيان ميكند. البته در اين موضوع روايات زيادي در باب فضل علم بر عبادت نقل شده است.
[1]- عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام رَجُلٌ رَاوِيَةٌ لِحَدِيثِكُمْ يَبُثُّ ذَلِكَ فِي النَّاسِ وَ يُشَدِّدُهُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ قُلُوبِ شِيعَتِكُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِيعَتِكُمْ لَيْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَايَةُ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ الرَّاوِيَةُ لِحَدِيثِنَا يَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شِيعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ. الكافي, جلد 1, صفحه 33, باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء....., حديث 9
با مراجعه به رواياتي كه بيانگر ارزش افراد ميباشد ميتوان اين ارزشگزاري را به چند مرحله تقسيم نمود:
حضرت صادق عليه السلام فرمودند: قدر و ارزش مردان را نزد ما، از مقدار [نقل] روايات آنها از ما بشناسيد.[1]
در اين گروه از روايات، معيار ارزش، مقدار نقل روايات بيان شده است. بعيد نيست كه مقصود از اين روايات: تشويق به جمع و تدوين و نگهداری روايات براي آيندهگان باشد، در نتيجه با روايات ديگر منافات و مزاحمتي ندارد. توجه به اين نكته براي نکتهسنجان لازم است كه در تمامي اين گروه از روايات موضوع كلام ائمه عليهم السلام شناختن مردم «ناس» يا مردان «رجال» است.
[1]- عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ اعْرِفُوا مَنَازِلَ الرِّجَالِ مِنَّا عَلَي قَدْرِ رِوَايَاتِهِمْ عَنَّا. وسائل الشيعة, جلد 27, صفحه 150, باب 11, حديث 33456
حضرت صادق عليه السلام: منزلت و مقام شيعيان ما را از اندازه روايت آنها از ما و فهم آنها (نسبت به معاني روايات) از جانب ما بشناسيد.[1]
حضرت صادق عليه السلام ميفرمايند: پدرم امام باقر فرمودند: پسرم! منزلت و مقام شيعه را از اندازه روايتشان و معرفتشان بشناس، پس واقعاً كه معرفت همان درايت و فهم روايت است و مؤمن با درايت روايات به بالاترين درجات ايمان صعود ميكند، من در كتاب علي عليه السلام نگاه كردم، در آن كتاب يافتم كه قيمت و قدر هر شخصي به اندازة معرفت اوست، يقينا كه خداوند تبارك و تعالي به مقدار عقلي كه در دنيا به مردم داده است آنان را محاسبه ميكند.[2]
در اين دسته از احاديث معيارِ ارزش، علاوه بر اندازه نقل روايت، فهم و درايت آنها بيان شده است، ولي روي درايت بيشتر تكيه شده است. موضوع كلام ائمه عليهم السلام در اين بخش شناختن منزلت «شيعه» ميباشد.
[1]- قال جعفر بن محمد عليهما السلام اعرفوا منازل شيعتنا علي قدر روايتهم عنا و فهمهم منا. بحارالانوار, جلد 2, صفحه 148, باب 19, حديث 20
[2]- عن بريد الرزاز عن أبي عبد الله عليه السلام قال قال أبو جعفر عليه السلام يا بني اعرف منازل الشيعة علي قدر روايتهم و معرفتهم فإن المعرفة هي الدراية للرواية و بالدرايات للروايات يعلو المؤمن إلي أقصي درجات الايمان إني نظرت في كتاب لعلي عليه السلام فوجدت في الكتاب أن قيمة كل امرئ و قدره معرفته إن الله تبارك و تعالي يحاسب الناس علي قدر ما آتاهم من العقول في دار الدنيا. معانيالأخبار صدوق, صفحه 1, حديث 2
اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمودند: بر شما باد به درايات و فهم، نه روايات. (بر شما باد به فهم روايات نه تنها نقل روايات)[1]
از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است: يك خبر را كه درايت كني بهتر است از هزار خبر كه فقط آن را بازگو كني.[2]
حضرت صادق عليه السلام فرمودند: از کسانی باشيد که فروان در درايت حديث میکوشند، نه از کسانی که بسيار روايت میکنند، البته كه يك خبري كه دربارة آن درايت و فهم خود را به کار اندازی بهتر است از هزار خبري كه تنها آنها را بازگو کنی.[3]
نتيجه اين دسته از روايات اين است كه: معيار اصلي، درايت و فهم روايات است نه بازگويی صرف، و به عبارت ديگر روايت بي درايت قابل مقايسه با روايت با درايت نيست.
[1]- قال أمير المؤمنين عليه السلام عليكم بالدرايات لا بالروايات. بحارالانوار, جلد 2, صفحه 160, باب 21, حديث 12
[2]- روي عن مولانا الصادق عليه السلام أنه قال خبر تدريه خير من ألف ترويه. بحارالانوار, جلد 2, صفحه 206, باب 26, حديث 96
[3]- قال الصادق عليه السلام كونوا دراءين و لا تكونوا رواءين فلخبر تدريه خير من ألف خبر ترويه. أعلامالدين, صفحه 95
فعلا بناي اين نيست كه بحث روايي فقه و فقاهت و فقيه مطرح شود كه خود مجال مفصلي ميطلبد و انشاء الله در شمارههاي آينده درايتِ روايت خواهد آمد، ولي اکنون در حد ارتباطی که با موضوع بحث دارد اشارة مختصري بدان مناست است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: منزلت شيعيان ما را به ميزانی كه از روايات ما بلد هستند بشناسيد، چرا كه ما هيچ يك از آنها را «فقيه نميشماريم مگر اينكه محدَّث باشند.» پرسيده شد آيا مؤمن محدّث ميشود؟ فرمودند: «مؤمن مفهّم ميشود و محدَّث همان مفهَّم است.»[1]
حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يك حديث كه بفهمي بهتر است از هزار حديث كه [تنها ] بازگو كني، هيچ مردي از شما فقيه نميباشد مگر اينكه معاريض[2] كلام ما را بشناسد، و البته يك كلمه از كلام ما به هفتاد صورت قابل صرف است و براي ما از همه آنها راه خروج است.[3]
حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يك خبري كه آن را بفهمي بهتر است از ده خبري كه [فقط آن را ] روايت كني يقينا براي هر حقيقتي حقي است و براي هر صوابي نوري، البته ما هيچ مردي از شيعيانمان را فقيه نميشماريم مگر اينكه (به خاطر تقيه و مصلحت) با رمز و اشاره با او سخن گوييم و او مقصود ما را بيابد.[4]
كلمات «معاريض» و «لحن القول» احتياج به درايت بيشتري دارد كه بررسي آن به خاطر پرهيز از طولاني شدن به وقت ديگري موكول ميشود انشاء الله.
اکنون برای روشن شدن بيشتر اهميت درايت به احاديثی که در ستايش خود درايت آمده است توجه کنيد:
[1]- عن محمد بن أحمد بن حماد المروزي رفعه قال قال الصادق عليه السلام اعرفوا منازل شيعتنا بقدر ما يحسنون من رواياتهم عنا فإنا لا نعد الفقيه منهم فقيها حتي يكون محدثا فقيل له أ و يكون المؤمن محدثا قال يكون مفهما و المفهم محدث. بحارالانوار, جلد 2, صفحه 82, باب 14, حديث 1
[2]- مطالبي كه گوينده در كلام بدون تصريح گنجانده است.
[3]- عن إبراهيم الكرخي عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال حديث تدريه خير من ألف حديث ترويه و لا يكون الرجل منكم فقيها حتي يعرف معاريض كلامنا و إن الكلمة من كلامنا لتنصرف علي سبعين وجها لنا من جميعها المخرج. معانيالأخبار, صفحه 2, حديث 3
[4]- عن المفضل قال قال أبو عبد الله عليه السلام خبر تدريه خير من عشرة ترويه إن لكل حقيقة حقا و لكل صواب نورا ثم قال إنا و الله لا نعد الرجل من شيعتنا فقيها حتي يلحن له فيعرف اللحن. بحارالانوار, جلد 2, صفحه 208, باب 26, حديث 101
پيامبر اکرم صلیالله عليه وآله فرمودهاند:… خداوند كتاب مبيني را بر من نازل كرد و مرا امر كرد كه آنچه برای آنها نازل شده براي مردم بيان كنم مگر علي بن ابي طالب عليه السلام چرا كه او بي نياز از بيان است يقينا خداوند تعالي فصاحت او را مانند فصاحت من، و درايت او را نيز مثل درايت من قرار داده است….[1]
امام رضا عليه السلام فضلش زياد، روايتش گسترده و ادبش وافر و درايتش محكم بود….[2]
امام صادق عليه السلام ميفرمايند:… سلام خدا بر اهل قم… آنها اهل ركوع و سجود و قيام و قعود هستند آنها فقها و علما و فهميدگان و اهل درايت و روايت هستند….[3]
[1]- عن ابن عباس قال قال رسول الله صلي الله عليه و آله لعبد الرحمن بن عوف يا عبد الرحمن أنتم أصحابي و علي بن أبي طالب مني و أنا من علي فمن قاسه بغيره فقد جفاني و من جفاني فقد آذاني و من آذاني فعليه لعنة ربي يا عبد الرحمن إن الله تعالي أنزل علي كتابا مبينا و أمرني أن أبين للناس ما نزل إليهم ما خلا علي بن أبي طالب عليهما السلام فإنه يستغني عن البيان إن الله تعالي جعل فصاحته كفصاحتي و درايته كدرايتي و لو كان الحلم رجلا لكان عليا عليه السلام و لو كان الفضل شخصا لكان الحسن عليه السلام و لو كان الحياء صورة لكان الحسين عليه السلام و لو كان الحسن هيئة لكانت فاطمة بل هي أعظم إن فاطمة عليها السلام ابنتي خير أهل الارض عنصرا و شرفا و كرما. كتاب مئة منقبة, صفحه 135, المنقبة 67
[2]- كان علي بن موسي عليهما السلام غزير الفضل واسع الرواية وافر الادب متقن الدراية… العددالقوية, صفحه 292
[3]- عن عدة من أصحابه عن الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام قال إن لعلي قم ملكا رفرف عليها بجناحيه لا يريدها جبار بسوء إلا أذابه الله كذوب الملح في الماء ثم أشار إلي عيسي بن عبد الله فقال سلام الله علي أهل قم يسقي الله بلادهم الغيث و ينزل الله عليهم البركات و يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ هم أهل ركوع و سجود و قيام و قعود هم الفقهاء العلماء الفهماء هم أهل الدراية و الرواية و حسن العبادة. بحارالانوار, جلد 57 , صفحه 217, باب 36, حديث 46
بحث كلي در اين مورد به آينده موكول ميشود انشاء الله، ولي اشارهاي در حد ارتباطی که به درايت دارد لازم است.
امير المؤمنين عليه السلام فرمودهاند: همت ابلهان روايت است و همت دانايان درايت و فهم.[1]
همت عاقل درايت است و همت جاهل روايت.[2]
حضرت صادق عليه السلام فرمودهاند: راويان كتاب زيادند و رعايت كنندگان آن كم، و چه بسا كسي كه از حديثی نسخه برداري ميكند ولي خيانت كننده به كتاب است، دانايان غمِ درايت دارند و نادانان غمِ روايت.[3]
اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمودند: عاقل به درايتها عمل ميكند و جاهل به رواياتها.[4]
اميرالمؤمنين عليهالسلام فرمودند: بر شما باد به درايتها نه به روايتها، همت ابلهان روايت است و همت علما درايت.[5]
[1]- قال عليه السلام همة السفهاء الرواية و همة العلماء الدراية. بحارالانوار، جلد 2، ص160، باب 21، حديث 13
[2]- قال عليه السلام همة العاقل الدراية و همة الجاهل الرواية. أعلامالدين، صفحه 87 و صفحه 95
[3]- عن طلحة بن زيد قال قال أبو عبد الله عليه السلام رواة الكتاب كثير و رعاته قليل فكم من مستنسخ للحديث مستغش للكتاب و العلماء تحزنهم الدراية و الجهال تحزنهم الرواية. بحارالانوار، جلد 2، صفحه 206، باب 26، حديث 98
[4]- قال أمير المؤمنين عليه السلام العاقل يعمل بالدرايات و الجاهل يعمل بالروايات. أعلامالدين، صفحه 87 و صفحه 95
[5]- من كلام أمير المؤمنين عليه السلام: عليكم بالدرايات لا بالروايات همة السفهاء الرواية و همة العلماء الدراية. كنزالفوائد، جلد 2، صفحه 31
درايت غیر از تعبد به روایت است
پس از آن که با اهمیت درایت آشنا شدیم یک گام دیگر به سوی حقیقت آن برمیداریم.
امام باقر علیه السلام فرمودند: آگاه باشید هر کس آن چه که درایت نکرده (و به آن علم پیدا ننموده تعبدا) از ما بپذیرد (و) به دلیل وثوق به این که ما بر حق و دانا هستیم و جز بر آشکارترین راهها او را آگاه نمیسازیم، تسلیم ما گردد، خداوند تعالی نیز از قصرها بهشتی آن چنان به او خواهد داد که اندازهاش را نداند و تنها آفریننده و بخشنده آن اندازه آن را بداند.[1]
این حدیث گویای این است که درایت روایت در نقطه مقابل تعبد و پذیرش سر بسته است.
هر چند تعبد به کلمات اهل بیت علیهم السلام واجب و اجر آن فراوان است، اما از سایر روایاتی که گذشت روشن میشود که هدف اصلی درایت و ارزش آن بسیار فراتر از تعبد به روایت است.
[1]- قال الباقر ع إلا و من سلم لنا ما لا يدريه ثقة بأنا محقون عالمون لا نقف به إلا على أوضح المحجات سلم الله تعالى إليه من قصور الجنة أيضا ما لا يعلم قدرها هو و لا يقادر قدرها إلا خالقها و واهبها (بحارالانوار24/388/ب67)