×

درباره میز در پرتو وحی

وحی، همان آب زلالی است که خرد، تشنه و سرگردان اوست.
وحی نه تنها جبران کننده محدودیت خرد است، بلکه پر پرواز خرد است.
نیاز خرد به وحی، نیاز تشنه به آب است…
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
۶ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

شبهه

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۳۹۴/۰۱/۱۰-۲۲:۲۰:۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:6568
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 6827

به تصريح قرآن تنها دين مقبول نزد خداوند اسلام است و بس[1]، و هر کسی دين ديگری بجويد هرگز از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيان‌کاران خواهد بود[2]. تکميل رسالت پيامبر اسلام صلي‌عليه‌وآله با ابلاغ ولايت اميرالمؤمنين عليه‌السلام در غدير بالاترين گواه است که تنها دين و آيين معتبر در بارگاه خداوند مذهب حقه شيعة اثني عشريه است، اين کيمياي ناب در طول تاريخ شاهد شبهه افكني‌هاي زيادي پيرامون حقايق مسلّم خويش بوده است و هميشه به شكلي، در اصول و فروع آن تشكيك ‌شده است. ريشه‌‌يابي اين شبهات، زمينه‌هاي رشد آنها و علل و عوامل آنها خود مطالعه گسترده‌اي را در قرآن و روايات مي‌طلبد كه از خداوند متعال توفيق اين مهم را خواستاريم، اكنون به اندکي از آن اشاره مي‌كنيم.

امير المؤمنين عليه‌السلام فرموده‌اند: شبهه تنها از اين رو «شبهه» نام گرفته است كه شبيه حق است.[3]

با توجه به درايت[4] و فهم اين حديث روشن مي‌شود كه: اگر باطل به شكل واقعي خود عرضه شود كسي دچار اشتباه نمي‌گردد، ولي با شبيه سازي باطل به حق و عرضة آن در چهرة مشابه با حق، اسباب حيرت و گمراهي افرادي كه بصيرت و داريت كافي ندارند فراهم مي‌شود.

امام باقر عليه‌السلام فرموده‌اند: امير المؤمنين عليه السلام در خطبه‌اي به مردم فرموده‌اند: اي مردم يقينا سرآغاز وقوع فتنه‌‌ها، هوسهايي است كه هوسراني مي‌شود و احكام [بدعت آلودي] است كه مخالف كتاب خدا وضع مي‌گردد و [مطابق آن] مرداني ولايت مردان ديگري را مي‌پذيرند، پس اگر باطل خالص بود بر هيچ عاقلي پنهان نمي‌ماند، و اگر حق خالص بود اختلافي نمي‌شد و لكن [فتنه جويان و بدعت كاران] يك مشت از حق و يك مشت از باطل را مي‌گيرند و با هم مي‌آميزند [و ارايه مي‌كنند] و در اين هنگام شيطان بر پيروانش مسلط مي‌گردد [ولي] كساني كه ازخدا براي آنها حسني پيشتاز شده است نجات پيدا مي‌كنند.[5]

بنا بر اين با درايت در اين حديث روشن مي‌شود كه يكي از روشهاي شبيه سازي حق به باطل مخلوط كردن حق و باطل مي‌باشد.

 اميرالمؤمنين عليه السلام در ضمن كلامي به كميل فرمودهاند: آه و مسلما در اينجا [و با دست اشاره به سينه‌اش فرمود] علم فراواني است که اي كاش كساني را مي‌يافتم که توان پذيرش آن را داشته باشند، بلکه به گروه تيز هوشي برخورده‌ام که قابل اعتماد نيستند، از دين براي دنيا استفاده مي‌كنند، و با حجتهاي خدا بر خلق خدا و با نعمتهاي او بر بندگان او بزرگي مي‌كنند، تا ضعيفان در دين که به چنين افرادي اعتماد کرده‌اند از ولي حق روي برگردانند، يا [گروه ديگري كه] تسليم حاملان علم هستند، اما آنها بينائي در پيچ و خم علم [دين] ندارند، به اولين شبهه‌اي كه برخورد مي‌کنند باعث ايجاد شك در قلبشان مي‌گردد، آگاه باشيد نه اين [ارزش دارد] و نه آن.[6]

با درايت در اين حديث روشن مي‌شود كه منشأ و علت تأثير شبهه و ترديد در اشخاص، نداشتن بصيرت در دين است، لذا بسياري از كساني كه گرفتار شبهات شده‌اند با حق دشمني و عنادي ندارند، بلكه جهل و عدم بصيرت باعث افتادن آنها در گرداب شبهات شده است.

پس براي دفع شبهات بايد با بيان و نشر حقائق دين، آگاهي مردم را در امور ديني افزايش داد.

پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله فرموده‌اند: خداوند هنگام آمدن شهوات، چشم تيز بين و هنگام فرو آمدن شبهات عقل كامل را دوست دارد.[7]

حضرت صادق عليه السلام فرموده‌اند: كذّاب, به بيّنات [امور روشن] هلاك مي‌شود و پيروان او به شبهات.[8]

از اين حديث شريف استفاده مي‌شود كه: چون خود كذّاب مي‌داند دورغ مي‌گويد، پس هلاكتش براي خودش آشكار و روشن است، ولي اين دروغ او باعث شبهه و اشتباه پيروان او كه _از دروغ او بي خبرند_ مي‌گردد، يعني ريشه اصلي شبهات دروغ كذّابين براي بي خبران است، ولي پيروان او بر اثر جهالت به اشتباه مي‌افتند و چه بسا با حق هم دشمني ندارند.

از اين جهت بايد بين افرادي كه با دروغ و تهمت منشأ شبهات مي‌شوند و با افرادي كه از جهالت و ناآگاهي مبتلا به شبهات مي‌شوند فرق گذاشت و براي نجات گروه دوم با بيان حقايق بر بصيرتشان افزود.

أمير المؤمنين عليه السلام فرموده‌اند: عبادت كنندة بدون فقه و انديشه مانند الاغ آسياب است كه پيوسته مي‌چرخد ولي جلوتر نمي‌رود [هيچ پيشرفت و نزديكي نسبت به خدا پيدا نمي‌كند]، دو ركعت نماز كه عالم بخواند بهتر است از هفتاد ركعت است كه جاهل بخواند [چرا؟] چون عالم از [گرداب] فتنه‌‌هايي كه به سراغش مي‌آيد به وسيله علمش رهايي مي‌يابد، ولي فتنه‌هايي كه بر جاهل وارد مي‌شود او را ريشه كن مي‌كند، و عمل كم همراه با علم زياد، بهتر از عمل زياد همراه با علم اندك و شك و شبهه است.[9]

بنا بر اين زيادي اعمال و التزام به آداب و مستحبات و… تنها معيار ارزش نزد خداوند نيست، بلكه داشتن علم و دوري از شك و شبهه در درجه اول قرار دارد.

براي حركت به سوي اعمال انديشمندانه تصميم گرفته شد به حول و قوه پروردگار متعال هر از چند گاهي مطلبي از احاديث اهل بيت عليهمالسلام براي رفع شبهات در اختيار ديگران قرار داده شود، تا هم عظمت مکتب اهل بيت عليهم السلام با درايت احاديثشان بيشتر نمايانده شود و هم نسبت به افرادي كه از روي ناآگاهي دچار شبهات گرديده‌اند, انجام وظيفه گردد و همچنين ادعاي مدعيان بهتر آشکار شود.

البته چون برخي از اين شبهات از سوي افرادي است كه بسيار تظاهر به پيروي از احاديث مي‌كنند و به بهانه پيروي از احاديث به تخطئه و توهين و گاه تهمت به علماء و سنگرداران دين برخواسته‌اند، لذا لازم است معيارهايي كه ائمه عليهم‌السلام براي پيروي حقيقي و تمسک واقعي بيان فرموده‌اند بيابيم، و بررسي كنيم که: آيا نجات فقط در نقل روايت است يا در درايت و فهم و فقه احاديث. ما در اينجا به چند حديث اشاره مي‌كنيم و بقيه احاديث آن را جداگانه تحت عنوان درايت و روايت طرح خواهيم كرد.

امام صادق عليه السلام فرموده‌اند: يك حديث که در آن درايت کني و بفهمي بهتر است از هزار حديثي كه [فقط] آن را روايت کني…[10]

بر شما باد به فهميده‌ها, نه شنيده‌‌ها. بر شما باد به فهم روايات نه تنها نقل روايات)[11]

علما در غم درايت هستند و نادانان در غم روايت.[12]

پس سزاوار است كه با برخي از موارد عدم درايت کافي در حديث و حتي سوء استفاده از احاديث آشنا شويم تا با دفع شبهات، هم خود از خطرات شبهه نجات يابيم و هم…

به خواست خداوند در اين سلسله نوشته‌ها بررسي هر چيزي كه حجت قبر و قيامت ماست و همچنين برخي از مواردي كه مورد شبهه افكني واقع شده، بر اساس احاديث معصومين عليهم‌السلام به تدريج تحت عنوان (درايتِ روايت) عرضه مي‌گردد، سزاوار است كه نخستين شمارة آن به خود موضوع درايت و روايت اختصاص يابد، موضوعات ديگر در شماره‌هاي آينده عرضه خواهد شد.

انشاء الله با طرح اين مسائل و بررسي آنها از ديدگاه روايي، به هدف اصلي كه شناخت بيشتر و تمسك حقيقي به اهل بيت عليهمالسلام است دست يابيم و در اين ميان با پيدا كردن اهل نجات، آنها را از فِرَق مدعي وابستگي به اهل بيت باز شناسيم.

 

[1]  - سوره آل عمران : آيه 19 «ان الدين عند الله الاسلام»

[2]  -  «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»

[3]- وَ إِنَّمَا سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لانَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ…. وسائل‌الشيعة، جلد 27، صفحه 161، باب 12، حديث 33487 بحارالانوار، جلد 67، صفحه 181، باب 52 ذيل حديث 51 نهج‏البلاغة، صفحه 81، خطبه 38

[4] - درايت به فهم و احاطه خاصي به معناي روايت گفته می‌شود که در بخش آينده توضيح آن خواهد آمد.

[5]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام النَّاسَ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ يَتَوَلَّي فِيهَا رِجَالٌ رِجَالا فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ لَمْ يَخْفَ عَلَي ذِي حِجًي وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ لَمْ يَكُنِ اخْتِلافٌ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَيَجِيئَانِ مَعاً فَهُنَالِكَ اسْتَحْوَذَ الشَّيْطَانُ عَلَي أَوْلِيَائِهِ وَ نَجَا الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنَي. الكافي، جلد 1، صفحه 54، باب البدع و الرأي و المقاييس...، حديث 1

[6]- هاه و إن هاهنا و أشار بيده إلي صدره لعلما جما، لو أصبت له حملة بلي أصبت لقنا غير مأمون يستعمل آلة الدين في الدنيا و يستظهر بحجج الله علي خلقه و بنعمه علي عباده ليتخذه الضعفاء وليجة من دون ولي الحق أو منقادا لحملة العلم لا بصيرة له في أحنائه يقدح الشك في قلبه بأول عارض من شبهة ألا لا ذا و لا ذاك… خصال صدوق، جلد 1، صفحه 186، حديث 257

[7]- عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْبَصَرَ النَّافِذَ عِنْدَ مَجِي‏ءِ الشَّهَوَاتِ وَ الْعَقْلَ الْكَامِلَ عِنْدَ نُزُولِ الشُّبُهَاتِ… مستدرك‏الوسائل, جلد 8, صفحه 297, حديث 9490- 2

[8]- سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام يَقُولُ إِنَّ الْكَذَّابَ يَهْلِكُ بِالْبَيِّنَاتِ وَ يَهْلِكُ أَتْبَاعُهُ بِالشُّبُهَاتِ. الكافي, جلد 2, صفحه 339, حديث 7

[9]- المتعبد علي غير فقه كحمار الطاحونة يدور و لا يبرح و ركعتان من عالم خير من سبعين ركعة من جاهل لان العالم تأتيه الفتنة فيخرج منها بعلمه و تأتي الجاهل فتنسفه نسفا و قليل العمل مع كثير العلم خير من كثير العمل مع قليل العلم و الشك و الشبهة. بحارالانوار, جلد 1, صفحه 208, حديث 10

[10]- عن إبراهيم الكرخي عن أبي عبد الله عليه السلام أنه قال: «حديث تدريه خير من ألف ترويه… » بحارالانوار, جلد 2, صفحه 184, حديث 5

[11]- قال عليه السلام في حديث آخر: «عليكم بالدرايات لا بالروايات» بحارالانوار, جلد 2, صفحه 206, حديث 97

[12]- و روي عن طلحة بن زيد قال قال أبو عبد الله عليه السلام: رواة الكتاب كثير و رعاته قليل فكم من مستنسخ للحديث مستغش للكتاب و العلماء تحزنهم الدراية و الجهال تحزنهم الرواية. بحارالانوار جلد 2 صفحه 206 حديث 98

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما