دومین ویژگی حجت الهی، علاوه بر فراگیری همگانی، شدت وضوح و آشکاری آن است، آن چنان که هرگز جای اندک تردیدی باقی نمیگذارد.
در ادامه چند نمونه از روایاتی که روشنی آشکارِ حجت الهی را بیان میکند، میآوریم.
در این روایات شدت وضوح حجت، در آغاز ظهور امام زمان علیه السلام، این گونه تشبیه شده است:
«طلوع ماه شب چهارده»
«دمیدن صبحگاهان»
«سرزدن خورشید از افق»
«درخشانتر از خورشید در وسط روز»
«شهابی که با شعله تابانش پرده سیاه شب تاریک را میدرد»
به برخی از این گونه روایات توجه کنید:
مفضل بن عمر گفت در مجلس امام صادق علیه السلام نزد حضرت بودم و غیر من هم همراهم بود. پس حضرت برای ما فرمود بپرهیزید از آشکار کردن، مقصود حضرت این بود که به نام قائم تصریح نشود. و من میپنداشتم در این خطاب غیر مرا اراده کرده و روی سخن با دیگری است.
(اما) حضرت برای من فرمود ای اباعبدالله (کنیه مفضل) بپرهیزید از آشکار کردن، سوگند به خدا که مؤکدا حضرت سالیانی از روزگار غایب خواهند بود و نامش خاموش شده (و از زبانها میافتد) تا آن جا که گفته میشود مرده است، هلاک شده است (معلوم نیست) به کدام وادی رفته است.
و البته البته چشمان مؤمنان بر او اشک خواهد ریخت و البته البته همچنان که کشتی در امواج دریا واژگون میگردد شما نیز واژگون میگردید، تا آن جا که هیچ کس نجات پیدا نمیکند جز کسانی که خداوند از آنان پیمانش را گرفته است و ایمان را در قلبش نوشته است و او را به روحی از خودش تأیید فرموده است.
البته البته که دوازده پرچم شبیه حق بلند خواهد شد که شناخته نمیشود کدام (یک) از کدام (دسته) است.
مفضل گفت پس من گریستم. حضرت به من گفت چه چیزی تو را گریان ساخته است؟ گفتم فدای شما گردم چگونه نگریم؟! در حالی که شما میفرمایید دوازده پرچم شبیه حق بلند خواهد شد که شناخته نمیشود کدام یک از کدام دسته است.
حضرت به دریچه کوچکی در اتاق که نور خورشید از آن به میان مجلس حضرت تابیده بود، نگریست و سپس فرمود آیا این خورشید درخشنده است؟ گفتم آری. فرمود سوگند به خدا که امر ما درخشانتر از این خورشید تابیده (در اتاق تاریک) است.[1]
جابر بن یزید گفت که امام باقر علیه السلام فرمود تا هنگامی که آسمانها و زمین آرام است (و امام زمان علیه السلام ظهور نکرده است) شما هم آرام بگیرید یعنی بر کسی خروج نکنید.
پس راستی که در امر شما (یعنی ظهور امام زمان علیه السلام) خفاء و پوشیدگی نیست.
آگاه باشید که حادثه ظهور، نشانی از خداوند عز و جل است نه از مردم.
آگاه باشید که حادثه ظهور، درخشانتر از خورشید است (از این رو) بر نیکوکار و بدکار پنهان نمیماند.
آیا صبح را میشناسید؟ حادثه ظهور همانند صبح است که در آن پوشیدگی نیست.[2]
ام هانی گفت از امام باقر علیه السلام از گفته خداوند عز و جل پرسیدم که فرموده است «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ» حضرت فرمود ای ام هانی مقصود امامی است که خود را در سال دویست و شصت پنهان میکند سپس همچون شهابی که در شب تاریک نفوذ میکند آشکار میشود.[3]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود مهدی از اولاد من است. نامش نام من، کنیهاش کنیه من است. از نظر شکل ظاهری و اخلاق، شبیهترین مردم به من است. برای او غیبتی است و حیرتی (برای مردم) تا این که خلق از دینشان گمراه میشوند.
پس در این هنگام همچون شهاب نفوذ کننده در شب تاریک روی میآورد پس زمین را از قسط و عدل پر میکند همچنان که از ظلم و جور پر شده است.[4]
امام صادق علیه السلام فرمود آگاه باشید سوگند به خدا البته البته که مهدی شما از شما پنهان میشود تا این که جاهل از شما بگوید برای خداوند در آل محمد حاجتی نیست. سپس همچون شهاب نفوذ کننده در تاریکی شب روی میآورد پس زمین را از عدل و قسط پر میسازد، همچنان که از جور و ظلم پر شده است.[5]
امام باقر علیه السلام درباره معنی شهاب ثاقب فرمود شهابی تابان است که با نور فراوان به آنان اصابت میکند.[6]
سلمان فارسی گفت سپس امیرالمؤمنین علیه السلام مهدی قائم علیه السلام را یاد کرد و فرمود سوگند به خدا که البته البته پنهان میشود تا این که نادانان میگویند برای خداوند در آل محمد هیچ حاجتی باقی نمانده است. سپس همچون ماه کامل در شب چهارده و خورشید در هنگام طلوع سر برآرد. پس چشمانی روشن و چشمانی نابینا میگردد.[7]
نتیجه این شد که به صراحت روایات امر امامت، به ویژه امر ظهور امام زمان علیه السلام، آن چنان آشکار است که هرگز تردیدی در آن باقی نمیماند.
هر چند ویژگیهای یاد شده در روایات پیشین، ناظر به یکی از مصادیق حجت بالغة است، اما تردیدی نیست که ویژگی شدت وضوح و آشکاری کامل، منحصر به این مصداق نیست، بلکه شامل همه موارد حجت بالغه میگردد.
[1]ـ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی مَجْلِسِهِ وَ مَعِی غَیرِی فَقَالَ لَنَا إِیاكُمْ وَ التَّنْوِیهَ یعْنِی بِاسْمِ الْقَائِمِ ع وَ كُنْتُ أَرَاهُ یرِیدُ غَیرِی فَقَالَ لِی یا بَا عَبْدِ اللَّهِ إِیاكُمْ وَ التَّنْوِیهَ وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ سِنِیناً مِنَ الدَّهْرِ وَ لَیخْمُلَنَّ حَتَّى یقَالَ مَاتَ هَلَكَ بِأَی وَادٍ سَلَكَ وَ لَتَفِیضَنَّ عَلَیهِ أَعْینُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَیكْفَأَنَّ كَتَكَفُّؤِ السَّفِینَةِ فِی أَمْوَاجِ الْبَحْرِ حَتَّى لَا ینْجُوَ إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ وَ كَتَبَ الْإِیمَانَ فِی قَلْبِهِ وَ أَیدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَایةً مُشْتَبِهَةً لَا یعْرَفُ أَی مِنْ أَی قَالَ فَبَكَیتُ فَقَالَ لِی مَا یبْكِیكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَیفَ لَا أَبْكِی وَ أَنْتَ تَقُولُ تُرْفَعُ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَایةً مُشْتَبِهَةً لَا یعْرَفُ أَی مِنْ أَی قَالَ فَنَظَرَ إِلَى كَوَّةٍ فِی الْبَیتِ الَّتِی تَطْلُعُ فِیهَا الشَّمْسُ فِی مَجْلِسِهِ فَقَالَ ع أَ هَذِهِ الشَّمْسُ مُضِیئَةٌ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ اللَّهِ لَأَمْرُنَا أَضْوَأُ مِنْهَا.
[2]ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ: اسْكُنُوا مَا سَكَنَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أَی لَا تَخْرُجُوا عَلَى أَحَدٍ فَإِنَّ أَمْرَكُمْ لَیسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آیةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَیسَتْ مِنَ النَّاسِ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ الشَّمْسِ لَا تَخْفَى عَلَى بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ فَإِنَّهَا كَالصُّبْحِ لَیسَ بِهِ خَفَاءٌ.
[3]ـ أُمُّ هَانِی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ فَقَالَ یا أُمَّ هَانِی إِمَامٌ یخْنِسُ نَفْسَهُ سَنَةَ سِتِّینَ وَ مِائَتَینِ ثُمَّ یظْهَرُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فِی اللَّیلَةِ الظَّلْمَاءِ فَإِنْ أَدْرَكْتَ زَمَانَهُ قَرَّتْ عَینُكَ یا أُمَّ هَانِی
[4]ـ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ كُنْیتُهُ كُنْیتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَیبَةٌ وَ حَیرَةٌ حَتَّى تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ یقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
[5]ـ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع أَمَا وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ عَنْكُمْ مَهْدِیكُمْ حَتَّى یقُولَ الْجَاهِلُ مِنْكُمْ مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ ثُمَّ یقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
[6]ـ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: عَذابٌ واصِبٌ أَی دَائِمٌ وَجِعٌ قَدْ خَلَصَ إِلَى قُلُوبِهِمْ وَ قَوْلُهُ شِهابٌ ثاقِبٌ مُضِىٌّ إِذَا أَصَابَهُمْ بِقُوَّةٍ.
[7]ـ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِی، قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیهِ السَّلَامُ): فَذَكَرَ الْمَهْدِی الْقَائِمَ (عَلَیهِ السَّلَامُ)، وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ حَتَّى یقُولَ الْجُهَّالُ: مَا بَقِی لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ حَاجَةٍ، ثُمَّ یطْلُعُ طُلُوعَ الْبَدْرِ فِی وَقْتِ تَمَامِهِ وَ الشَّمْسِ فِی وَقْتِ إِشْرَاقِهَا فَتَقَرُّ عُیونٌ وَ تَعْمَى عُیونٌ.
دومین ویژگی حجت الهی، علاوه بر فراگیری همگانی، شدت وضوح و آشکاری آن است، آن چنان که هرگز جای اندک تردیدی باقی نمیگذارد.
در ادامه چند نمونه از روایاتی که روشنی آشکارِ حجت الهی را بیان میکند، میآوریم.
در این روایات شدت وضوح حجت، در آغاز ظهور امام زمان علیه السلام، این گونه تشبیه شده است:
«طلوع ماه شب چهارده»
«دمیدن صبحگاهان»
«سرزدن خورشید از افق»
«درخشانتر از خورشید در وسط روز»
«شهابی که با شعله تابانش پرده سیاه شب تاریک را میدرد»
به برخی از این گونه روایات توجه کنید:
مفضل بن عمر گفت در مجلس امام صادق علیه السلام نزد حضرت بودم و غیر من هم همراهم بود. پس حضرت برای ما فرمود بپرهیزید از آشکار کردن، مقصود حضرت این بود که به نام قائم تصریح نشود. و من میپنداشتم در این خطاب غیر مرا اراده کرده و روی سخن با دیگری است.
(اما) حضرت برای من فرمود ای اباعبدالله (کنیه مفضل) بپرهیزید از آشکار کردن، سوگند به خدا که مؤکدا حضرت سالیانی از روزگار غایب خواهند بود و نامش خاموش شده (و از زبانها میافتد) تا آن جا که گفته میشود مرده است، هلاک شده است (معلوم نیست) به کدام وادی رفته است.
dir="RTL"...