×

درباره میز در پرتو وحی

وحی، همان آب زلالی است که خرد، تشنه و سرگردان اوست.
وحی نه تنها جبران کننده محدودیت خرد است، بلکه پر پرواز خرد است.
نیاز خرد به وحی، نیاز تشنه به آب است…
×

آرزوی رخصت...!


یا علی! ای آقای من!
ای نور خدایی در دل تاریکی‌ها!
ای ستون دین!


تو را سپاس می‌گویم که در سایه لطفت قدمی برداشتم.


تو، تویی!
و من، کمتر از مورچه در بارگاه سلیمان!
تو را از پیش‌کش کاری چنین اندک برتر می‌دانم؛
اما آرزومندم رخصت دهی تا کار ناچیزم را به نام تو زینت بخشم.
اگر چنین گردد متواضعانه بسی شادمان و مفتخرم.
شاید خدای از تقصیراتم بگذرد و آن را خالص بپذیرد.


تو پدر یتیمان و همسر بیوه زنان و حامی بی‌کسانی!
و من یتیمی غریب!
و خوب می‌دانی غم سنگین یتیم را، آن هم یتیمی غریب.
تو بر من منت گذاری اگر به افتخار این هدیه رخصت فرمایی،
و من سر به آسمان سایم اگر قبولت افتد.


آقای من ای علی فدایت گردم.


*****


مولای ياعلی!
يا نور الله فی ظلمات الارض!
يا عمود الدين!


أشکرک علی اتمام عملی هذا فی ظلک.


أنت أنت؛
و أنا أقل من النمل الی سليمان؛
فأُجِلّک من هديتی إليک؛
لکن أرجوک أن تأذن لی فی تزيين عملی هذا الحقير القلیل،
بوضع اسمک المقدس عليه،
سرورا و فخرا مع التواضع؛
لعل الله يتجاوز عن­تقصيری ويقبله خالصا


إنک زوج الارامل و ابو اليتامی و کافل الايتام،
و أنا يتيم غريب،
و أنت أعلم بشدة هموم اليتيم خاصةً إذا کان غريبا؛
فامنن علی بهذا الفخر!


مولای ياعلی روحی فداک!

×

جستجوی پیشرفته

جستجو در میزهای
دامنه جستجو


×

ارتباط با ما

info@aashtee.org :پست الکترونیک ما
rss
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۴
۱۰ شوال ۱۴۴۶
ابزار
  • نمایش دو ستون
  • نمایش درختواره
  • نمایش متن مقاله
  • بستن متن‌ها
درختواره

ویژگی‌های برهان الهی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۶/۳۱-۱۷:۱۶:۳۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24455
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 1100

برهان الهی دارای دو ویژگیِ مهمِ «رساییِ فراگیر» و «آشکاریِ فراوان» است.

در ادامه این دو ویژگی را توضیح خواهیم داد.

رسایی، ویژگیِ نخست برهان الهی (فراگیریِ همگانی)

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۶/۳۱-۱۷:۲۵:۳۲
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24456
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 281

حجت الهی امری است که با آن دین خدا شناخته می‌شود و راه خدا از راه شیطان جدا می‌گردد.

دینی که خداوند آورده، اختصاص به گروه و طبقه‌ی خاصی ندارد، بلکه تمامی آحاد بشر را بدون استثنا فرا می‌گیرد. یعنی هر کس که به نخستین پایه‌ای از درک و شعور برسد، مخاطب فرمان الهی است و مکلف به پیمودن راه خداوند است. همگانی بودن دین خداوند به این معنی است.

همگانی بودن دین خداوند، می‌طلبد که حجت الهی بر دین خداوند نیز کاملا فراگیر باشد، یعنی دلیل و برهانی که خداوند برای دینش قرار داده، آن چنان قابل درک و فهم همگان باشد که تمامی مکلفین را، از باتلاق شک و شبهه رها سازد و به راه روشن دین خدا راهنمایی نماید.

بنا بر این حجت الهی اختصاص به دانشمندان ندارد و یا تنها طبقه خاصی از جامعه را به تنهایی فرا نمی‌گیرد. حجت الهی، آن چنان دین خدا را نشان می‌دهد که هر عالم و جاهلی حقانیت و درستی دین خدا را بشناسند.

اگر جز این باشد، افرادی که در سطح بالای علمی نیستند، در روز قیامت قابل مؤاخذه نیستند. در حالی است که مسلم است همه کسانی که به تکلیف رسیده‌اند، در دستگاه قیامت حساب‌رسی می‌شوند.

پس نخستین ویژگی حجت الهی، فراگیری آن است، تا آنجا که هیچ فردی باقی نمی‌ماند، مگر این که حجت الهی بر او اقامه می‌گردد.

در قرآن از فراگیری همگانی حجت، با تعبیر الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ (حجت رسا) تعبیر شده است. توجه کنید:

قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ… (انعام/149)

بگو كه حجت و برهان رسا از آنِ خداست…

حجت بالغه آن چنان رسا است که پیامش را به همگان می‌رساند و تمامی مردم از عالم و جاهل، آن پیام را دریافت می‌کنند، تا آنجا که هیچ عذری برای کسی در شناخت حق باقی نمی‌ماند. در روایات نیز بر این ویژگی حجت بالغه تأکید شده است.

امام موسی كاظم علیه السلام این چنین نوشتند:… پس هر یک از آن چه ذکر شد، حجت بالغه‌ای است كه خداوند برای پیامبرش در این آیه بیان نموده است كه «بگو: برهانِ رسا ويژه خداست، و اگر [خدا] می‏خواست قطعاً همه شما را هدايت می‏كرد.» حجت بالغه به جاهل می‌رسد و جاهل با جهلش آن را تشخیص می‌دهد، همچنان كه عالم با علمش تشخیص می‌دهد (فرقی بین عالم و جاهل در تشخیص حجت خداوند نیست) زیرا خداوند عادل است و ظلم نمی‌كند. به آنچه خلقش می‌دانند بر خلقش احتجاج می‌كند و آنان را به سوی آنچه كه می‌شناسند فرا می‌خواند، نه به آنچه به آن جاهلند و آن را انكار می‌كنند.[1]

امام رضا علیه السلام فرمودند:… خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود: پس برای خدا حجت بالغه است و این حجتی است كه هنگامی به جاهل برسد، جاهل در همان شرایط جهلش آن را تشخیص می‌دهد، همچنان كه عالم با علمش آن را تشخیص می‌دهد، اساس دنیا و آخرت بر حجت استوار است.[2]

روایت زیر مصداقی از حجت رسا است که فراگیری همگانی حجت را به خوبی نشان می‌دهد:

از امام صادق علیه السلام راجع به این آیه سؤال شد «بگو حجت رسا از آن خداست»، حضرت فرمودند به یقین روز قیامت خداوند از بنده می‌پرسد آیا می‌دانستی؟ پس اگر بگوید آری، می‌گوید چرا به آنچه می‌دانستی عمل نكردی؟ و اگر بگوید نادان بودم، می‌گوید چرا نیاموختی تا (بتوانی) عمل نمایی؟! پس بنده (در پیشگاه خداوند) محکوم می‌گردد. این است حجت بالغه‌ی خداوند.[3]

روایت پیشین نشان می‌دهد که هم عالم و هم جاهل، نزد خداوند مؤاخذه می‌شوند. چرا که حجت بالغه و برهان رسا، بر هر دو اقامه شده است.

نتیجه این شد که به صراحت قرآن، حجت خداوند، «رسا» است و به صراحت روایات، یکی از لوازم رسایی حجت این است که «جاهل نیز به خوبی آن را درک می‌کند» و تردیدی برایش باقی نمی‌ماند.

 

[1]ـ من كلام موسی بن جعفر علیه السلام مع الرشید… فهی الحجة البالغة التی بینها الله فی قوله لنبیه قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِینَ یبلغ الحجة البالغة الجاهل فیعلمها بجهله كما یعلمه العالم بعلمه لأن الله عدل لا یجور یحتج علی خلقه بما یعلمون و یدعوهم إلی ما یعرفون لا إلی ما یجهلون و ینكرون‏ (بحارالأنوار/ج10/ص244/ب16/ح2)

[2]ـ عن محمد بن سنان قال كنت عند مولای الرضا علیه السلام… فقال علیه السلام إن الله جل جلاله قال لمحمد صلی الله علیه و آله فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ و هی التی تبلغ الجاهل فیعلمها بجهله كما یعلمها العالم بعلمه و الدنیا و الآخرة قائمتان بالحجة (بحارالأنوار/ج49/ص289/ب20/ح1)

[3]ـ عَنْ هَارُونَ عَنِ ابْنِ زِیادٍ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یقُولُ لِلْعَبْدِ یوْمَ الْقِیامَةِ عَبْدِی أَ كُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَیخْصَمُ فَتِلْكَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ. (بحارالأنوار/ج2/ص29/ب9/ح10 و/ج1/ص177/ب1 /ح58)

اوج آشکاری، ویژگی دوم برهان الهی

  • نویسنده:محسن
    • تاریخ انتشار:۱۴۰۱/۰۶/۳۱-۱۷:۲۵:۳۴
    • تاریخ اصلاح:
    • کد مطلب:24457
  • بستن متن‌ها
  • اختصاصات این مطلب
  • نظر شما
  • (0) نظر برای این موضوع
  • بازدید: 286

دومین ویژگی حجت الهی، علاوه بر فراگیری همگانی، شدت وضوح و آشکاری آن است، آن چنان که هرگز جای اندک تردیدی باقی نمی‌گذارد.

در ادامه چند نمونه از روایاتی که روشنی آشکارِ حجت الهی را بیان می‌کند، می‌آوریم.

در این روایات شدت وضوح حجت، در آغاز ظهور امام زمان علیه السلام، این گونه تشبیه شده است:

«طلوع ماه شب چهارده»

«دمیدن صبحگاهان»

«سرزدن خورشید از افق»

«درخشان‌تر از خورشید در وسط روز»

«شهابی که با شعله تابانش پرده سیاه شب تاریک را می‌درد»

به برخی از این گونه روایات توجه کنید:

مفضل بن عمر گفت در مجلس امام صادق علیه السلام نزد حضرت بودم و غیر من هم همراهم بود. پس حضرت برای ما فرمود بپرهیزید از آشکار کردن، مقصود حضرت این بود که به نام قائم تصریح نشود. و من می‌پنداشتم در این خطاب غیر مرا اراده کرده و روی سخن با دیگری است.

(اما) حضرت برای من فرمود ای اباعبدالله (کنیه مفضل) بپرهیزید از آشکار کردن، سوگند به خدا که مؤکدا حضرت سالیانی از روزگار غایب خواهند بود و نامش خاموش شده (و از زبانها می‌افتد) تا آن جا که گفته می‌شود مرده است، هلاک شده است (معلوم نیست) به کدام وادی رفته است.

و البته البته چشمان مؤمنان بر او اشک خواهد ریخت و البته البته همچنان که کشتی در امواج دریا واژگون می‌گردد شما نیز واژگون می‌گردید، تا آن جا که هیچ کس نجات پیدا نمی‌کند جز کسانی که خداوند از آنان پیمانش را گرفته است و ایمان را در قلبش نوشته است و او را به روحی از خودش تأیید فرموده است.

البته البته که دوازده پرچم شبیه حق بلند خواهد شد که شناخته نمی‌شود کدام (یک) از کدام (دسته) است.

مفضل گفت پس من گریستم. حضرت به من گفت چه چیزی تو را گریان ساخته است؟ گفتم فدای شما گردم چگونه نگریم؟! در حالی که شما می‌فرمایید دوازده پرچم شبیه حق بلند خواهد شد که شناخته نمی‌شود کدام یک از کدام دسته است.

حضرت به دریچه کوچکی در اتاق که نور خورشید از آن به میان مجلس حضرت تابیده بود، نگریست و سپس فرمود آیا این خورشید درخشنده است؟ گفتم آری. فرمود سوگند به خدا که امر ما درخشان‌تر از این خورشید تابیده (در اتاق تاریک) است.[1]

جابر بن یزید گفت که امام باقر علیه السلام فرمود تا هنگامی که آسمانها و زمین آرام است (و امام زمان علیه السلام ظهور نکرده است) شما هم آرام بگیرید یعنی بر کسی خروج نکنید.

پس راستی که در امر شما (یعنی ظهور امام زمان علیه السلام) خفاء و پوشیدگی نیست.

آگاه باشید که حادثه ظهور، نشانی از خداوند عز و جل است نه از مردم.

آگاه باشید که حادثه ظهور، درخشان‌تر از خورشید است (از این رو) بر نیکوکار و بدکار پنهان نمی‌ماند.

آیا صبح را می‌شناسید؟ حادثه ظهور همانند صبح است که در آن پوشیدگی نیست.[2]

ام هانی گفت از امام باقر علیه السلام از گفته خداوند عز و جل پرسیدم که فرموده است «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ‏» حضرت فرمود ای ام هانی مقصود امامی است که خود را در سال دویست و شصت پنهان می‌کند سپس همچون شهابی که در شب تاریک نفوذ می‌کند آشکار می‌شود.[3]

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود مهدی از اولاد من است. نامش نام من، کنیه‌اش کنیه من است. از نظر شکل ظاهری و اخلاق، شبیه‌ترین مردم به من است. برای او غیبتی است و حیرتی (برای مردم) تا این که خلق از دین‌شان گمراه می‌شوند.

پس در این هنگام همچون شهاب نفوذ کننده در شب تاریک روی می‌آورد پس زمین را از قسط و عدل پر می‌کند همچنان که از ظلم و جور پر شده است.[4]

امام صادق علیه السلام فرمود آگاه باشید سوگند به خدا البته البته که مهدی شما از شما پنهان می‌شود تا این که جاهل از شما بگوید برای خداوند در آل محمد حاجتی نیست. سپس همچون شهاب نفوذ کننده در تاریکی شب روی می‌آورد پس زمین را از عدل و قسط پر می‌سازد، همچنان که از جور و ظلم پر شده است.[5]

امام باقر علیه السلام درباره معنی شهاب ثاقب فرمود شهابی تابان است که با نور فراوان به آنان اصابت می‌کند.[6]

سلمان فارسی گفت سپس امیرالمؤمنین علیه السلام مهدی قائم علیه السلام را یاد کرد و فرمود سوگند به خدا که البته البته پنهان می‌شود تا این که نادانان می‌گویند برای خداوند در آل محمد هیچ حاجتی باقی نمانده است. سپس همچون ماه کامل در شب چهارده و خورشید در هنگام طلوع سر برآرد. پس چشمانی روشن و چشمانی نابینا می‌گردد.[7]

نتیجه این شد که به صراحت روایات امر امامت، به ویژه امر ظهور امام زمان علیه السلام، آن چنان آشکار است که هرگز تردیدی در آن باقی نمی‌ماند.

هر چند ویژگی‌های یاد شده در روایات پیشین، ناظر به یکی از مصادیق حجت بالغة است، اما تردیدی نیست که ویژگی شدت وضوح و آشکاری کامل، منحصر به این مصداق نیست، بلکه شامل همه موارد حجت بالغه می‌گردد.

 

[1]ـ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی مَجْلِسِهِ وَ مَعِی غَیرِی فَقَالَ لَنَا إِیاكُمْ وَ التَّنْوِیهَ یعْنِی بِاسْمِ الْقَائِمِ ع وَ كُنْتُ أَرَاهُ یرِیدُ غَیرِی فَقَالَ لِی یا بَا عَبْدِ اللَّهِ إِیاكُمْ وَ التَّنْوِیهَ وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ سِنِیناً مِنَ الدَّهْرِ وَ لَیخْمُلَنَّ حَتَّى یقَالَ مَاتَ هَلَكَ بِأَی وَادٍ سَلَكَ وَ لَتَفِیضَنَّ عَلَیهِ أَعْینُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَیكْفَأَنَّ كَتَكَفُّؤِ السَّفِینَةِ فِی أَمْوَاجِ الْبَحْرِ حَتَّى لَا ینْجُوَ إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ وَ كَتَبَ الْإِیمَانَ فِی قَلْبِهِ وَ أَیدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَایةً مُشْتَبِهَةً لَا یعْرَفُ أَی مِنْ أَی قَالَ فَبَكَیتُ فَقَالَ لِی مَا یبْكِیكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَیفَ لَا أَبْكِی وَ أَنْتَ تَقُولُ تُرْفَعُ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَایةً مُشْتَبِهَةً لَا یعْرَفُ أَی مِنْ أَی قَالَ فَنَظَرَ إِلَى كَوَّةٍ فِی الْبَیتِ الَّتِی تَطْلُعُ فِیهَا الشَّمْسُ فِی مَجْلِسِهِ فَقَالَ ع أَ هَذِهِ الشَّمْسُ مُضِیئَةٌ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ اللَّهِ لَأَمْرُنَا أَضْوَأُ مِنْهَا.

[2]ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ یزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ: اسْكُنُوا مَا سَكَنَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أَی لَا تَخْرُجُوا عَلَى أَحَدٍ فَإِنَّ أَمْرَكُمْ لَیسَ بِهِ خَفَاءٌ أَلَا إِنَّهَا آیةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَیسَتْ مِنَ النَّاسِ أَلَا إِنَّهَا أَضْوَأُ مِنَ‏ الشَّمْسِ‏ لَا تَخْفَى عَلَى بَرٍّ وَ لَا فَاجِرٍ أَ تَعْرِفُونَ الصُّبْحَ فَإِنَّهَا كَالصُّبْحِ لَیسَ بِهِ خَفَاءٌ.

[3]ـ أُمُّ هَانِی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ‏ فَقَالَ یا أُمَّ هَانِی إِمَامٌ یخْنِسُ نَفْسَهُ سَنَةَ سِتِّینَ وَ مِائَتَینِ ثُمَّ یظْهَرُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فِی اللَّیلَةِ الظَّلْمَاءِ فَإِنْ أَدْرَكْتَ زَمَانَهُ قَرَّتْ عَینُكَ یا أُمَّ هَانِی‏

[4]ـ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَهْدِی مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ كُنْیتُهُ كُنْیتِی أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَیبَةٌ وَ حَیرَةٌ حَتَّى تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْیانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ یقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.

[5]ـ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع أَمَا وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ عَنْكُمْ مَهْدِیكُمْ حَتَّى یقُولَ الْجَاهِلُ مِنْكُمْ مَا لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ ثُمَّ یقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَیمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.

[6]ـ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: عَذابٌ واصِبٌ‏ أَی دَائِمٌ وَجِعٌ قَدْ خَلَصَ إِلَى قُلُوبِهِمْ وَ قَوْلُهُ‏ شِهابٌ ثاقِبٌ‏ مُضِىٌّ إِذَا أَصَابَهُمْ بِقُوَّةٍ.

[7]ـ عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِی، قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیهِ السَّلَامُ): فَذَكَرَ الْمَهْدِی الْقَائِمَ (عَلَیهِ السَّلَامُ)، وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ حَتَّى یقُولَ الْجُهَّالُ: مَا بَقِی لِلَّهِ فِی آلِ مُحَمَّدٍ مِنْ حَاجَةٍ، ثُمَّ یطْلُعُ طُلُوعَ الْبَدْرِ فِی وَقْتِ تَمَامِهِ وَ الشَّمْسِ فِی وَقْتِ إِشْرَاقِهَا فَتَقَرُّ عُیونٌ وَ تَعْمَى عُیونٌ.

  • نظر خوانندگان
تا کنون نظر قابل انتشاری ثبت نشده است
  • نظر شما