همهی آثار علمی و غیر علمی باقی مانده از تمامی پیامبران گذشته نزد پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله جمع شده است و آن حضرت تمامی این آثار را برای ائمه هدی علیهم السلام به ارث گذاشته است.
ممكن است «أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» در آیهی زیر نیز به همین امر اشاره داشته باشد خصوصا با توجه احادیثی كه در ذیل این آیه آمده است. توجه كنید:
ای پیامبر بگو آیا چنین میپندارید كه آنچه كه به جای خداوند میخوانید چیزی از زمین خلق را كردهاند یا در آسمانها با خداوند شراكتی دارند؟ اگر راستگو هستید سند آن را از كتابی كه از قبل باشد و یا از آثار باقی ماندهی علم ارایه دهید.[1]
ابوعبیده از امام باقر علیه السلام درباهی این آیه پرسید كه خدا میفرماید: «اگر راستگو هستید سند آن را از كتابی كه از قبل باشد و یا از آثار باقی ماندهی علم ارایه دهید»، امام فرمودند: مقصود خدا از كتاب تورات و انجیل است و همانا از اثاره علم، علم اوصیا را اراده كرده است.[2]
معلی از امام صادق علیه السلام نقل میكند كه دربارهی عموزادگانشان (كه ادعای رهبری داشتند) فرمودند: یقینا كتابها(ی مورثی از پیامبر صلی الله علیه و آله) نزد علی بن ابی طالب علیه السلام بود پس هنگامی كه به طرف عراق رفت آنها را نزد ام سلمه امانت گذاشت و هنگامی كه حضرت به شهادت رسید آن كتابها نزد امام حسن علیه السلام و پس از شهادت حضرت، نزد امام حسین علیه السلام و سپس نزد پدرم بود.
سپس به معلی فرمودند: آیا گمان میكنی اینان (عموزادگان ما در ادعای قیام) به سوی خوبی از ما پیشی گرفتهاند؟ یا میل آنان به خوبی بیشتر از ماست؟ و یا آنان زودتر از ما به خوبی رسیدهاند (كه آنان قیام كردند و ما نشستهایم)؟!
لكن ما منتظر رسیدن فرمان بزرگانی كه قبل از ما مردند هستیم، و اما من باكی ندارم كه بگویم خداوند در كتاب خود برای گروهی فرموده است «اگر راستگو هستید از آثار باقی مانندهی علم ارایه دهید» پس به آنان (عموزادگان ما) بگو اگر راستگو هستید بگویید آثار برجاماندهی علم نزد كیست؟[3]
این آثار انواع گوناگونی دارد كه برخی از آنها عبارت است از: جامعه، جفر احمر، جفر ابیض، مصحف فاطمه سلام الله علیها، عبیطه، صحیفهی كوچك در بند شمشیر و…. از پرداختن به تفصیل این امور میگذریم و به روایاتی كه به شكل كلی به میراث پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره بسنده میكنیم:
حارث از امام صادق علیه السلام پرسید علم عالم شما از چه ناحیهای است؟ امام فرمودند: ارث از پیامبر و علی بن ابی طالب كه صلوات خدا بر آنان باد میباشد، مردم به ما نیاز دارند ولی ما نیازی به مردم نداریم.[4]
حارث میگوید به امام صادق علیه السلام گفتم از چگونگی علم عالمتان به من خبر دهید، امام فرمودند: ارث از پیامبر صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب علیه السلام میباشد، به حضرت گفتم ما حدیث میكنیم كه مطالب در دل و گوش شما افكنده میشود، فرمودند یا این چنین است.[5]
حارث میگوید به امام صادق علیه السلام گفتم از چگونگی علم عالمتان به من خبر دهید، آیا حكمتی است كه در سینه افكند میشود یا ارث از پیامبر صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب علیه السلام میباشد، یا در گوش افكنده میشود؟ امام فرمودند هم این است و هم آن، سپس فرمودند: ارث از پیامبر صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب علیه السلام علمی است كه شخص به آن از مردم بینیاز میشود و مردم از آن بینیاز نیستند.[6]
حسن بن فضال از امام رضا علیه السلام نقل میكند كه حضرت فرمودند: امام نشانههایی دارد، دانایی و قضاوت و تقوا و حلم و شجاعت و جود و عبادت او از همهی مردم برتر است، و ختنه شده متولد میشود، و از آلودگی پاك است، و همچنان كه از پیش رو میبیند از پشت سر نیز میبیند، و سایه ندارد و زمانی كه به دنیا آید كف دست بر زمین میگذارد و صدایش را به شهادتین بلند میكند و احتلام ندارد و چشم او میخوابد اما قلبش نمیخوابد و فرشته با او سخن میگوید… و اسلحه و شمشیر پیامبر صلی الله علیه و آله كه ذو الفقار است نزد اوست و نزد او كتابی است كه اسامی تمامی شیعیان او تا روز قیامت در آن نوشته شده است و كتابی است كه اسامی دشمنانش تا روز قیامت در آن نوشته شده است و نزد او جامعه است كه نوشتهای به طول هفتاد زراع است كه تمامی نیازهای بشر در آن وجود دارد و نزد او جفر بزرگ و كوچك است كه یكی از آنها پوست بز و دیگری پوست گوسفند است كه در آن دو تمامی علوم وجود دارد، حتی دیهی خراش كوچك و یك تازیانه و نصف تازیانه و یك سوم تازیانه در آن وجود دارد، و نزد او مصحف فاطمه سلام الله علیها است.[7]
جابر از امام باقر علیه السلام نقل میكند كه حضرت فرمودند: به یقین نزد من كتابی است كه در آن نوزده كتاب دیگر وجود دارد كه عطای پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد.[8]
ابو اراكه میگوید با حضرت علی علیه السلام در مسكن (احتمالا اسم مكانی است و یا به معنی محل سكونت) بودیم پس سخن از میراث علی علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله به میان آمد برخی میگفتند شمشیر به ارث برده و برخی میگفتند چهارپا و برخی میگفتند كتابی در غلاف شمشیر كه در اثناء این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام خارج شدند و فرمودند: قسم به خدا اگر گره از زبانم برداشته شود و به من اجازه داده شود یك سال برای شما بدون تكرار حرفی، سخن میگفتم و قسم به خدا كه نزد من كتابهای زیادی است كه بخشش پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت اوست و در این كتابها كتابی است به نام عبیطه كه بر عرب حوادثی تلختر از آنچه در آن كتاب است وارد نشده است و در آن كتاب است كه شصت قبیله از عرب از راه حق بیرون رفتهاند و سهمی در دین خدا برای آنان نیست.[9]
ابان میگوید امام صادق علیه السلام فرمودند: در بند شمشیر امیرالمؤمنین علیه السلام كتاب كوچكی بود، روزی حضرت امام حسن علیه السلام را خواستند و آن كتاب را با چاقویی به او دادند و فرمودند: آن را باز نما، اما امام حسن علیه السلام نتوانست، خود حضرت آن گشودند و سپس فرمودند بخوان پس امام حسن علیه السلام آن را خواندند، سپس حضرت آن را پیچیده و به امام حسین علیه السلام دادند او نیز نتوانست آن را باز كند، پس حضرت آن را گشوده و فرمودند بخوان او نیز خواند، سپس آن را پیچیده و به محمد بن حنفیه دادند او نیز نتوانست آن را باز كند، خود حضرت آن را گشود و فرمودند بخوان، ولی او نتوانست چیزی از آن بخواند، سپس حضرت آن را گرفته و پیچیده و به بند شمشیر بستند.
به امام صادق علیه السلام گفتم در آن كتاب چه بود؟ امام فرمودند حروفی بود كه به هر حرف از آن هزار در گشوده میشود، ابوبصیر میگوید امام صادق علیه السلام فرمودند: از آن حروف تا كنون بیش از دو حرف خارج نشده است.[10]
ابو حمزه ثمالی گفت از امام باقر علیه السلام شنیدم كه میفرمودند: هنگامی كه پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله به پایان رسید و عمر حضرت به انتها رسید، خداوند به سوی او چنین وحی فرستاد كه ای محمد! نبوت تو تمام شده و روزگار تو به پایان رسیده است پس علمی كه نزد توست و ایمان و اسم اكبر و میراث علم و آثار نبوت را در نسل خود قرار ده (تا این كه منقطع نشود) همچنان كه از سایر خاندان پیامبران قطع نكردهام.[11]
بن عمر بن یزید عن أبی الحسن علیه السلام قال قلت له إن أبی حدثنی عن جدك أنه سأله عن الإمام متی یفضی إلیه علم صاحبه فقال فی الساعة التی یقبض فیها یصیر علم صاحبه فقال هو أو ما شاء الله یورث كتبا و لا یوكل إلی نفسه و یزاد فی اللیل و النهار فقلت له عندك تلك الكتب و ذلك المیراث فقال إی و الله أنظر فیها.
سپس امام كاظم علیه السلام فرمودند: این چنین است یا آنچه خدا بخواهد ،(امام بعدی) كتابهایی را به ارث میبرد و به خود او واگذاشته نمیشود و در هر روز و شب علم او ازدیاد پیدا میكند، به امام گفتم آن كتابها و آن میراث نزد شما نیز هست؟ حضرت فرمودند: آری قسم به خدا من به آن نگاه میكنم.[12]
[1]ـ قُلْ أَ رَأَیتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِی السَّماواتِ ائْتُونِی بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ احقاف آیهی 4
[2]ـ عَنْ أَبِی عُبَیدَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی ائْتُونِی بِكِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ قَالَ عَنَی بِالْكِتَابِ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ فَإِنَّمَا عَنَی بِذَلِكَ عِلْمَ أَوْصِیاءِ الْأَنْبِیاءِ علیهم السلام الكافی/ج1/ص426 /ح73 بحارالأنوار/ج24/ص212/ب56/ح4 و3 تأویلالآیاتالظاهرة/ص561
[3]ـ عن المعلی بن خنیس عن أبی عبد الله علیه السلام أنه قال فی بنی عمه… إن الكتب كانت عند علی بن أبی طالب علیه السلام فلما سار إلی العراق استودع الكتب أم سلمة فلما قتل كانت عند الحسن علیه السلام فلما هلك كانت عند الحسین ثم كانت عند أبی ثم تزعم یسبقونا إلی خیر أم هم أرغب إلیه منا أم هم أسرع إلیه منا و لكنا ننتظر أمر الأشیاخ الذین قبضوا قبلنا أما أنا فلا أحرج أن أقول إن الله قال فی كتابه لقوم أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِینَ فمرهم فلیدعوا عند من أثرة من علم إن كانوا صادقین بحارالأنوار/ج26/ص53/ب1/ح107
[4]ـ عن الحارث بن المغیرة النضری قال قلت لابی عبد الله علیه السلام علم عالمكم أی شیء وجهه قال وراثة من رسول الله و علی بن أبی طالب صلوات الله علیهما یحتاج الناس إلینا و لا نحتاج إلیهم بحارالانوار/ج2/ص174/ب23/ح9 بصائرالدرجات/ص327/ب8/ح8
[5]ـ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی عَنْ عِلْمِ عَالِمِكُمْ قَالَ وِرَاثَةٌ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ مِنْ عَلِی علیه السلام قَالَ قُلْتُ إِنَّا نَتَحَدَّثُ أَنَّهُ یقْذَفُ فِی قُلُوبِكُمْ وَ ینْكَتُ فِی آذَانِكُمْ قَالَ أَوْ ذَاكَ الكافی/ج1/ص264/ح2 بحارالانوار/ج2/ص174/ب23/ح10 و/ج26/ص62/ب1/ح143 و/ج26/ص174/ب12/ح48 بصائرالدرجات/ص326 /ب8 /ح3 و/ص327/ب8/ح5 و/ص328/ب8/ح9
[6]ـ عن الحارث النضری قال قلت لابی عبد الله علیه السلام أخبرنی عن علم عالمكم أ حكمة تقذف فی صدره أو وراثة من رسول الله صلی الله علیه و آله أو نكت ینكت فی أذنه فقال أبو عبد الله علیه السلام ذاك و ذاك ثم قال وراثة من رسول الله صلی الله علیه و آله و من علی بن أبی طالب علیه السلام علم یستغنی به عن الناس و لا یستغنی الناس عنه بحارالانوار/ج26/ص62/ب1/ح142 بصائرالدرجات/ص326/ب8/ح2
[7]ـ عَلِی بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِی بْنِ مُوسَی الرِّضَا علیه السلام قَالَ لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ یكُونُ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَحْكَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَی النَّاسِ وَ أَحْلَمَ النَّاسِ وَ أَشْجَعَ النَّاسِ وَ أَسْخَی النَّاسِ وَ أَعْبَدَ النَّاسِ وَ یولَدُ مَخْتُوناً وَ یكُونُ مُطَهَّراً وَ یرَی مِنْ خَلْفِهِ كَمَا یرَی مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ لَا یكُونُ لَهُ ظِلٌّ وَ إِذَا وَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ وَقَعَ عَلَی رَاحَتَیهِ رَافِعاً صَوْتَهُ بِالشَّهَادَتَینِ وَ لَا یحْتَلِمُ وَ تَنَامُ عَینُهُ وَ لَا ینَامُ قَلْبُهُ وَ یكُونُ مُحَدَّثاً وَ یسْتَوِی عَلَیهِ دِرْعُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَا یرَی لَهُ بَوْلٌ وَ لَا غَائِطٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ وَكَّلَ الْأَرْضَ بِابْتِلَاعِ مَا یخْرُجُ مِنْهُ وَ تَكُونُ رَائِحَتُهُ أَطْیبَ مِنْ رَائِحَةِ الْمِسْكِ وَ یكُونُ أَوْلَی بِالنَّاسِ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَشْفَقَ عَلَیهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ یكُونُ أَشَدَّ النَّاسِ تَوَاضُعاً لِلَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ یكُونُ آخَذَ النَّاسِ بِمَا یأْمُرُ بِهِ وَ أَكَفَّ النَّاسِ عَمَّا ینْهَی عَنْهُ وَ یكُونُ دُعَاؤُهُ مُسْتَجَاباً حَتَّی أَنَّهُ لَوْ دَعَا عَلَی صَخْرَةٍ لَانْشَقَّتْ بِنِصْفَینِ وَ یكُونُ عِنْدَهُ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ سَیفُهُ ذُو الْفَقَارِ وَ یكُونُ عِنْدَهُ صَحِیفَةٌ یكُونُ فِیهَا أَسْمَاءُ شِیعَتِهِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ صَحِیفَةٌ فِیهَا أَسْمَاءُ أَعْدَائِهِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ تَكُونُ عِنْدَهُ الْجَامِعَةُ وَ هِی صَحِیفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِیهَا جَمِیعُ مَا یحْتَاجُ إِلَیهِ وُلْدُ آدَمَ وَ یكُونُ عِنْدَهُ الْجَفْرُ الْأَكْبَرُ وَ الْأَصْغَرُ إِهَابُ مَاعِزٍ وَ إِهَابُ كَبْشٍ فِیهِمَا جَمِیعُ الْعُلُومِ حَتَّی أَرْشِ الْخَدْشِ وَ حَتَّی الْجَلْدَةِ وَ نِصْفِ الْجَلْدَةِ وَ ثُلُثِ الْجَلْدَةِ وَ یكُونُ عِنْدَهُ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ سلام الله علیها منلایحضرهالفقیه/ج4/ص418/ح5914
[8]ـ عن جابر بن یزید عن أبی جعفر علیه السلام قال قال أبو جعفر علیه السلام إن عندی لصحیفة فیها تسعة عشر صحیفة قد حباها رسول الله صلی الله علیه و آله. بحارالأنوار/ج26/ص24/ب1/ح19
[9]ـ عن علی بن میسرة عن أبی أراكة قال كنا مع علی علیه السلام بمسكن فحدثنا أن علیا ورث من رسول الله صلی الله علیه و آله السیف و بعض یقول البغلة و بعض یقول ورث صحیفة فی حمائل السیف إذ خرج علی علیه السلام و نحن فی حدیثه فقال و ایم الله لو أنشط و یؤذن لحدثتكم حتی یحول الحول لا أعید حرفا و ایم الله إن عندی لصحف كثیرة قطائع رسول الله صلی الله علیه و آله و أهل بیته و إن فیها لصحیفة یقال لها العبیطة و ما ورد علی العرب أشد علیهم منها و إن فیها لستین قبیلة من العرب بهرجة ما لها فی دین الله من نصیب بحارالأنوار/ج26/ص37/ب1/ح67
[10]ـ عن أبان بن تغلب قال حدثنی أبو عبد الله علیه السلام كان فی ذؤابة سیف علی علیه السلام صحیفة صغیرة و إن علیا علیه السلام دعا إلیه الحسن فدفعها إلیه و دفع إلیه سكینا و قال له افتحها فلم یستطع أن یفتحها ففتحها له ثم قال له اقرأ فقرأ الحسن علیه السلام الألف و الباء و السین و اللام و حرفا بعد حرف ثم طواها فدفعها إلی الحسین علیه السلام فلم یقدر علی أن یفتحها ففتحها له ثم قال له اقرأ یا بنی فقرأها كما قرأ الحسن علیه السلام ثم طواها فدفعها إلی ابن الحنفیة فلم یقدر علی أن یفتحها ففتحها له فقال له اقرأ فلم یستخرج منها شیئا فأخذها و طواها ثم علقها من ذؤابة السیف قال قلت لأبی عبد الله علیه السلام و أی شیء كان فی تلك الصحیفة قال هی الأحرف التی یفتح كل حرف ألف باب قال أبو بصیر قال أبو عبد الله علیه السلام فما خرج منها إلا حرفان إلی الساعة بحارالأنوار/ج26/ص56/ب1/ح115
[11]ـ عن أبی حمزة الثمالی عن أبی جعفر علیه السلام قال سمعته یقول فلما قضی محمد صلی الله علیه و آله نبوته و استكملت أیامه أوحی الله إلیه یا محمد قد قضیت نبوتك و استكملت أیامك فاجعل العلم الذی عندك و الإیمان و الاسم الأكبر و میراث العلم و آثار النبوة فی العقب من ذریتك كما لم أقطعها من بیوتات الأنبیاء بحارالانوار/ج26/ص63/ب1/ح145
[12]ـ عمر بن یزید به امام كاظم علیه السلام گفتم پدرم به من گفته است كه از جد شما پرسیده است چه هنگامی علم امام به امام بعدی میرسد؟ حضرت فرمودند: در آخرین لحظهی حیات امام قبلی علم امام به او میرسد. بحارالانوار/ج26/ص96/ب3/ح34
همهی آثار علمی و غیر علمی باقی مانده از تمامی پیامبران گذشته نزد پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله جمع شده است و آن حضرت تمامی این آثار را برای ائمه هدی علیهم السلام به ارث گذاشته است.
ممكن است «أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ» در آیهی زیر نیز به همین امر اشاره داشته باشد…
سپس به معلی فرمودند: آیا گمان میكنی اینان (عموزادگان ما در ادعای قیام) به سوی خوبی از ما پیشی گرفتهاند؟ یا میل آنان به خوبی بیشتر از ماست؟ و یا آنان زودتر از ما به خوبی رسیدهاند (كه آنان قیام كردند و ما نشستهایم)؟!
لكن ما منتظر رسیدن فرمان بزرگانی كه قبل از ما مردند هستیم، و اما من باكی ندارم كه بگویم خداوند در كتاب خود برای گروهی فرموده است «اگر راستگو هستید از آثار باقی مانندهی علم ارایه دهید» پس به آنان (عموزادگان ما) بگو اگر راستگو هستید بگویید آثار برجاماندهی علم نزد كیست؟
این آثار انواع گوناگونی دارد كه برخی از آنها عبارت است از: جامعه، جفر احمر، جفر ابیض، مصحف فاطمه سلام الله علیها، عبیطه، صحیفهی كوچك در بند شمشیر و…