بسیار پیش آمده است برخی از دوستاران ائمه علیهم السلام ـكه احیانا در انگیزهی مثبت و نیت خیر آنان تردیدی وجود نداردـ، از آن روی كه فاقد تخصص دینی بودهاند، تصویری از ائمه علیهم السلام رسم نمودهاند كه نه تنها بیانگر صعود آنان بر قلههای مرتفع بشریت، و اوج پرواز آنان به آفاق آسمان معرفت نیست، بلكه ناخواسته به تنزل مقام آنان در حد بشر عادی انجامیده است.
البته روشن است كه ریشهی این گونه امور، چیزی جز عدم صلاحیت دینی لازم نیست. همان گونه كه در تمامی رشتههای دیگر نیز چنین است.
یكی از این موارد، بحث دایرهی اختیارات و منابع فتوای ائمه علیهم السلام میباشد كه به توفیق الهی در بحث «قانون گذاری نخستين اساس فتوا(ولايتتشريعیمعصومينع)» و «تحقیق در «استنباط» (دومیناساسفتوا)» به آن اشاره کردیم.
همچنین در بحثی با عنوان «پشتوانههای علمی ائمه علیهم السلام» به قطرهای از اقیانوس بیكران فضایل ائمه علیهم السلام اشاره میکنیم.
خوب است برای تكمیل مباحثی كه گذشت نگاهی به ارتباط همیشگی ائمه علیهم السلام با دستگاه الهی داشته باشیم و ببنیم علوم آنان چگونه در حال افزایش همیشگی است.
بخشی از این مطالب با عنوان «محدَّث (به فتح دال) بودنِ ائمه علیهم السلام» در روایات مطرح است، كه انشاءالله هم اكنون برای درك بیشتر فضایل ائمه علیهم السلام اشارهای كوتاه به آن را در پیش رو دارید.
طرح این گونه مسائل، گام نخستی است برای آشنایی با این حقیقت که علوم ائمه علیهم السلام، از كدامین اقیانوسها سرچشمه گرفته است.
البته شناخت علم معصومین علیهم السلام، ارتباط تمام به شناخت آفرینش آنان و عوالمی دارد كه آنان طی نمودهاند، اما با توجه به قصور و تقصیر ما، باید این مطالب را به غواصان دریای معرفت واگذاشت. آنچه عرضه میشود تنها اشارهای گذارا است به برخی از مقامات عالیهی معصومین علیهم السلام.
اینان برگزیدگانی هستند كه از بدو تولد به تهلیل و تقدیس خداوند مشغول هستند؛
اینان در اولین لحظهی پا گذاشتن به این جهان، با سجدهی بر رب الارباب، مرتفعترین قلههای عبودیت عملی را فتح میكنند؛
اینان در ابتدای حیات زمینی ـبدون هیچ آموزگاری بر والاترین كرسی تدریس دانشگاه خلقت تكیه میزنند و به تدریس كتب آسمانی توارت، انجیل، قرآن و… مینشیند؛
اینان كسانی هستند كه نَمی از دریای شناختشان، بزرگان بشریت را در امواج حیرت غرق كرده و به وادی حیرت مدهوش افكنده است.
این اشارات كوچك روشن میسازد که در وادی كمال هیچ شریكی برای اهل بیت علیهم السلام متصور نیست.
با این همه علمشان همیشه در حال افزایش و مراتب كمالشان پیوسته رو به ازدیاد میباشد.
افزایش كمالاتشان در شب قدر چگونه است، خدا میداند! افزایش علمشان در هر شب جمعه چگونه است، خدا میداند! افزایش داناییشان در هر شب و روز چگونه است، خدا میداند! از اعماق قرآن چه استنباط میكنند، خدا میداند! جفر و جامعهی آنان چیست، خدا میداند!
این نوشتار اشارهای دارد به یكی از مقامات ائمه علیهم السلام كه محدَّث (به فتح دال) بودنِ آنان میباشد.
خوب است در آغاز نگاهی به معنی محدَّث (به فتح دال) بیفكنیم، در بحث «ائمه علیهم السلام مفتی هستند یا محدِّث؟» گذشت كه:
محدَّث (به فتح دال) از نظر لغوی به معنای كسی است كه با او سخن گفته میشود، و در اصطلاح روایات به كسی گفته میشود كه فرشته با او سخن میگوید و او سخن فرشته میشنود، اما او را نمیبیند.
اما تحدیث، سخن گفتن؛ و محدِّث (به كسر دال)، سخنگو است. و در اصطلاح به آثار باقی مانده از پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام حدیث و روایت گفته میشود. از این جهت به كسی كه بسیار حدیث نقل كند نیز محدِّث (به كسر دال) گفته میشود.
اما كلمهی محدِّث (به كسر دال) در دو اصطلاح دیگر هم به كار برده میشود. محدِّث (به كسر دال) در اصطلاح اول كسی است كه در حدیث و علوم وابستهی آن مهارت و تخصص دارد، مانند محدِّث قمی صاحب مفاتیح الجنان رحمة الله علیه؛ در اصطلاح دوم به كسی گفته میشود كه مدعی است تنها به حدیث عمل میكند و خود را منحصرا پیروی قرآن و حدیث میداند و ادعا میكند كه هر استنباطی از حدیث رأی است و عمل به رأی نیز حرام است.
البته محور بحث را محدَّث (به فتح دال) به شكل عام قرار دادیم؛ چرا كه انشاءالله با شناخت اصل فضیلت محدَّث (به فتح دال) بودن، به درك عظمت اهل بیت علیهم السلام ـكه به مرتفعترین قلههای این فضیلت صعود نمودهاندـ بیشتر واقف میگردیم.
توجه به این نکته هم لازم است که كلمهی محدَّث (به فتح دال) با محدِّث (به كسر دال) ـبه استثنای یك حركتـ یکسان میباشد.
احتمال این میرود كه این تشابه، بستری برای تحریف پنهان روایات شود و چاشنی عامیانه برخی از آراء و نظریات گردد، از این رو طرح این بحث از دید دیگری نیز مفید میباشد[1].
با ضمیمه كردن این بحث به بحث «آیا ائمه محدِّث (به کسر دال) بودهاند؟»، روشن میگردد تصویری كه صاحبان نظریه محدِّث (به كسر دال) بودنِ ائمه علیهم السلام از آنان رسم نمودهاند چه اندازه با واقعیت امر ـكه در روایات محدَّث (به فتح دال) بودنِ ائمه علیهم السلام مطرح شده استـ فاصله دارد.
نتیجه این مباحث ـعلاوه بر بیان فضایل اهل بیت علیهم السلامـ آشكار شدن بیشتر ضرورت تخصص دینی است.
[1]ـ همچنان كه این توهمات عوامانه در مباحثی دیگر پیش آمده است كه در این سلسله نوشتار مكررا اشاره شده است و در آینده نیز بیشتر خواهد آمد.
این نوشتار اشارهای دارد به یكی از مقامات ائمه علیهم السلام كه محدَّث (به فتح دال) بودنِ آنان میباشد…
با ضمیمه كردن این بحث به بحث «ائمه علیهم السلام مفتی هستند یا محدِّث؟»، روشن میگردد تصویری كه صاحبان نظریه محدِّث (به كسر دال) بودنِ ائمه علیهم السلام از آنان رسم نمودهاند چه اندازه با واقعیت امر ـكه در روایات محدَّث (به فتح دال) بودنِ ائمه علیهم السلام مطرح شده استـ فاصله دارد.
نتیجه این مباحث ـعلاوه بر بیان فضایل اهل بیت علیهم السلامـ آشكار شدن بیشتر ضرورت تخصص دینی است.