معمولا وقتی میخواهند بیان کنند که مطلبی خیلی بدیهی است میگویند این که دو دو تا چهار تاست.
خوب یعنی بدیهیات که دیگر دلیل و برهان نمیخواهد.
اگر هم کسی در یک امر بدیهی تردید کند او را سرزنش میکنند که انکار این مطلب انکار خورشید است.
اما یک پله بالاتر هم داریم که خیلی خیلی عجیب و غریب است.
آیا نشنیدهاید که میگویند مگر تو در وجود خودت هم شک داری؟!
مقصود این است که اولین گام شناخت (البته با یک مسامحهای) شناخت «خود» است این که من هستم.
نقطه مقابلش هم کسی است که دچار توهم شدید شده که احیانا با تعبیر سوفسطایی از آن یاد میشود.
کسی که در درک برخی از مطالب کم میآورد به او میگویند عقلش پاره سنگ برمیدارد.
اما سوفسطایی بودن یعنی خیلی خیلی از آبادی انسانیت پرت است.
پس اگر آدمی به اندازه یک اتم هم عقل داشته باشد، امکان ندارد که در اصل وجود خودش شک و تردید کند.
حالا از پیله خودمان بیاییم بیرون ببینیم بیرون چه خبر است.
نظام عالم خیلی پیچیده است و همه چی روی حساب و کتاب. آن چنان دقیق است که بعضی از چیزها اصلا یک مو هم جابجا شود همه چیز به هم میریزد.
توی این نظام خیلی پیچیده و حکیمانه من کجا هستم و در کدام پله قرار دارم؟ اصلا از خُردی و حقارت به حساب میآیم؟!
اما یک چیزهایی هستند که بودشان این قدر ضروری است که اگر یک لحظه نباشند همه چیز به هم میریزد!
یکیش «لو لا الحجة…» اگر حجت خدا، امام معصوم نباشد، اصلا زمین و زمان زیر و رو میشود و کل جهان به هم میریزد.
یک نمونه دیگرش هم ظهور امام زمان علیه السلام است. اگر عالم دورانی نداشته باشد که حق و حقیقت حکومت نداشته باشد، اگر دنیا عصری نداشته باشد که حکومتش خدایی باشد و اگر…
اگر این چنین باشد چقدر خداوند متهم میشود که اصلا چرا پرونده آفرینش را گشودی؟! همانی که فرشتگان اول خلقت پدرمان حضرت آدم به خداوند اعتراض کردند و خداوند با یک کلمه دهان همهشان را بست که «انی اعلم ما لا تعلمون» من چیزی میدانم که شماها نمیدانید.
به قول داش مشتیها ظهور امام زمان علیه السلام برای خداوند ناموسی است، اصلا ناموس علم و حکمتش زیر سؤال میرود و به غیرت خداوند حسابی برمیخورد.
ظهور امام زمان علیه السلام آن چنان ضروری است شاید کمتر ضرورتی در نظام تکوین به پایش برسد.
…
خداوندا اگر من در خود هم شک و تردید کنم ـکه اصلا تردیدبردار نیستـ اما هرگز نمیتوان در دوران طلایی ظهور اندکی تردید کرد.
…
سلام بر تو ای کسی که اگر نباشی آفرینش هیچ نخواهد بود.
سلام بر طلوعت و صبح ظهورت که اگر نباشد تمامی پرونده خلقت شب خواهد بود.
اگر شب هزاران سال هم به درازا کشد به یقین صبحی دارد و که تو باشی.
من اگر در خودم هم شک کنم در آمدن تو هرگز تردید ندارم.