تا حال فکر کردهاید که اگر باغبانی باغش را آبیاری میکند هزاران علف هرز را هم آبیاری کرده است؟!
آیا عاقلی پیدا میشود که به او اعتراض کند چرا علفهای هرز را آبیاری میکنی؟!
به راستی چرا به باغبان اعتراضی نمیشود؟!
هر کسی که از گوهر عقل کوچکترین بهرهای برده باشد، متوجه جواب این سؤالات هست. باغبان درختانش را آب میدهد و به طفیلی درختان علفهای هرز هم بهرهای میبرند. البته اگر زمینی را آبیاری کند که هر چه گیاه دارد هرز و بی خاصیت است، مورد نکوهش هر عاقلی است.
حال خدای عالمیان دنیایی خلق کرده است که از ابتدا پر است از نیرنگ و فریب، ظلم و ستم، گمراهی و ضلالت و البته پر از علفهای هرز. چند نفر در این دنیا به راستی عبادت او میکنند و شکر او به جا میآورند و او را میشناسند؟!
آیا خالق هستی از باغبانی ـ زبانم لال ـ کمتر بوده؟! آیا او را منزه از هر نقص و احتیاجی میشناسیم و حکیم میدانیم، با کدام حکمت چنین عالمی خلق کرده است؟!
این سؤالی است که ممکن است ذهن خیلی از مردم را درگیر کرده باشد. اعتراض در صورتی به خدا وارد است که خداوند چون باغبانی زمین خالی از درختان و گیاهان مفید را آبیاری کند؛
اما اگر در این دنیای بی انتها کسی باشد که خالی از گونه عیب و ظلم و اشتباه باشد، خدا را آن گونه که شایسته است بشناسد و آن گونه که شایسته است عبادت کند و همه خلائق به طفیلی وجود او روزی بخورند و زندگی کنند ـ چونان علف هرزی که به وجود درختی زنده است و آبیاری میشود ـ دیگر اعتراضی به حکمت حق متعال نیست و به راستی او منزه است از هر گونه نقص و عیب و عبثی!
حال اگر کسی به خالق هستی اعتقاد نداشته باشد و یا اعتقاد داشته باشد و او را منزه از هر نقص و احتیاجی نداند مانند کسی که چشم بر خورشید و نور خورشید بسته و انکارش میکند.
اما اگر کسی به پروردگار عالم اعتقاد داشته باشد و او را منزه از هر نقص و احتیاجی بداند، باید اذعان کند که دنیای بی انتهای او، از انسانی که مظهر صفات او باشد و به برکت او از همه عیوب و نقصانها پاک شده باشد، آنی و لحظهای خالی نمیماند، چه اگر خالی بماند انکار حکمت او لازم میآید.
انسان کاملی که از هر عیب و نقصی پاک شده باشد و هیچ آلودگی و پلیدی با او همراه نباشد، به همهی فضائل متصف باشد و از هر جهتی کامل، آیا میتواند غیر از حجت خدا و جانشین او در روی زمین باشد؟
این است که در روایات متعددی آمده است:
«زمین در هر زمان و هر لحظه خالی از حجت نیست و محال است از حجت خالی باشد و اگر آنی از حجت خالی شود اهل خودش را میبلعد و نابود میشود».[1]
پس در هر لحظهای امامی روی زمین هست، چه حاضر باشد و چه غائب؛ چه مردم به او اقبال کنند و چه لگد به بخت خود بزنند و از او رویگردان باشند.
چقدر نمک نشناس هستیم که هر چه داریم برای او است و هر لحظه زندگیمان به طفیل وجود او است و همیشه از او غافلیم!
خدا فرجش را نزدیک فرماید!
[1]ـ کافی/ج1/باب ان الارض لا تخلو من حجة.
به عنوان نمونه یک روایت در اینجا میآوریم: عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت.