تفسير نخست از تفاهم را با ذكر نمونهای ارايه نموديم؛ از اين رو بهتر است برای ساير تفسيرها نيز نمونهای ارايه دهيم؛
برای اين منظور به يک نمونه زنده و پيچيدهتری ميپردازيم و آن وحدت بين دو مذهب سنی و شيعه است.
وحدت بين سنی و شيعه در اعصار مختلفی از جمله در دوران ما با عناوين متعددی طرح شده و آثار گوناگونی نيز در بر داشته است. در اين اتحاد، مشتركاتی كه سرمايهی تفاهم و وحدت است در دو بخش مطرح شده است، يكی مشتركات در مبدأ و ديگری در منتها؛
مشتركات در مبدأ عبارت است از اين كه خدای ما يكی است، كتاب ما يكی است، پيامبر ما يكی است، قبلهی ما يكی است، بخشی از تاريخ و فقه ما يكی است و…
مشتركات در منتها نيز عبارت است از اين كه دشمن واحدی داريم، همگی تحت سلطهی بيگانه قرار داريم و…
اما در تفسير اين تفاهم، حرفهای گوناگونی زده شده است كه برای اختصار از طرح آن خوداری مينماييم و به طرح آثار اين تفاهم ميپردازيم.
در اين كه تفاهم دارای اقتضای مثبت است و آثار مثبتی به همراه دارد، هيچ ترديدی نيست. اما خالی از چالش نيز نبوده است.
تاريخ در برخورد با اين گونه چالشها چند حركت را در خود ثبت نموده است:
حركت نخست: محدود كردن تفاهم به همكاری در راستای مبارزه با دشمن مشترك؛
اين حركت علاوه بر اين كه با مفهوم واقعی تفاهم سازگاری ندارد، در برخی از شرايط نيز كارآيی ندارد؛ مانند ديدگاه برخی از سنيان، كه شيعه را دشمنی خطرناكتر از يهود ميدانند، در اين شرايط حد اقل كاری كه لازم است منحصر كردن تفاهم به گروهی از سنيان است كه چنين تفكری نداشته باشند.
حركت دوم: عدم تظاهر به مواضع اصولی چالش آفرين با حذف صوری آن (تكيه بر مشتركات در مبدأ و تقيه در نقاط اختلافي)
كارآمد بودن اين حركت به دو امر بستگی دارد:
نخست اين كه مشتركات به اندازهای واقعی و قوی باشند كه نقش برجستهای در مقابل مواضع اصولی چالش آفرين بازی كنند. اما اگر مشتركات صوری باشد ارزش آن نيز صوری است، پس هيچگاه در مقابل مواضع اصولی كارآيی نخواهد داشت.
مثلا بر اساس برخی از منابع آنان، خدای سنيان، جوانی است مو فرفري، چاق و چله، با كفشی طلايی نشسته بر تخت و…، آيا ميتوان گفت واقعا شيعيان با تمامی سنيان در مورد چنين خدايی اساس مشترك دارند؟! و…[1]
امر دوم اين است كه امكان حذف صوری داشته باشند، مثلا نماز دست باز، هر چند بر طبق نظر برخی از مذاهب سنيان درست است، اما با توجه به شعار بودن آن، بسياری از سنيان حاضر به ترك آن نيستند. همچنين مراسم عزاداری امام حسينعلیه السلام نيز با توجه به محتوای درونی آن، قابل تحمل برای يك سنی كه اساس مذهبش را فهميده باشد نيست.[2]
حركت سوم: عقب نشينی آشكار از مواضع اصولی با حذف واقعی آن (تحريف آشكار)
پذيرفتن اين حركت نيز با اين كه هر كدام از طرفين ادعا ميكند مذهبی كه اختيار كرده بر اساس برهان و استدلال است، متناقض است؛ مگر اين كه دين جنبهی اساسنامهی حزبی پيدا كند كه در اين صورت معامله بر سر عقب نشينی امكان دارد و اين همان تفاهم سياسی است.
حركت چهارم: عقب نشينی پنهان از مواضع اصولی با تفسير جديدی كه چالش آفرين نباشد؛ (تحريف پنهان)
گفتيم که اين حركت همان تحريف است، اما پنهان و شيادانه؛ از اين رو اين نوع حركت بيشتر مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در اين حركت نه تنها تفاهمی در كار نيست، بلكه حركتی است خائنانه و بسيار پستتر از تفاهم سياسي، و در واقع مذهب تراشی است و نه تفاهم ميان دو مذهب.
حركت پنجم: جنگ با تفاهم؛
مشكلات حركتهای پيشين، عدهای از طرفين را بر آن داشته است كه به صراحت به جنگ با اتحاد سنی و شيعه برخيزند و از اساس دست رد بر سينهی اين گونه تفاهمات زنند؛ چرا كه اين گونه تفاهمات تنها اختلافات عملی را در ظرف معينی بر طرف مينمايد، اما اختلافات اساسی فكری به قوت خود باقی است، مگر اين كه پای تحريف به ميان آيد.
حرکت ششم: تفاهم در شناسايي؛
از آثار مثبت تفاهم در شناسايی اين است كه در فضای مهآلود، غالبا اتهاماتی به طرفين وارد ميشود كه با ارتباط نزديك، بسياری اين اتهامات رفع ميگردد، مانند اتهامی كه سنيان به شيعيان وارد ميكنند كه شيعه پس از هر نمازی سه مرتبه ميگويد «خان الامين»[3]. روشن است كه پس از تماسهای دوستانه، سنيان خواهند ديد اين اتهام كاملا بياساس است؛ همچنين اتهام اختلاف قرآن شيعه با قرآن سني، با معاشرت اهل اين دو مذهب ريشهكن ميگردد.
اما گاه با برخورد به برخی از مسايل، اين تفاهم از سوی طرفين يا يك طرف دچار چالش ميشود؛ مثلا فرض كنيد صاحبنظران سني، اصل اسلام را مشروط به دوستی خلفای غاصب بدانند، از سوی ديگر ثابت شود كه بر اساس مذهب شيعه، تبرّی از دشمنان خدا و دشمنان دوستان خدا از اركان ايمان است؛ اينجاست كه اتحاد سنی و شيعه با چالشی جدی روبرو ميگردد.
حرکت هفتم: تفاهم در تحقيق؛
همان گونه که گذشت تفاهم «شناختی تحقيقي» همان تفاهم واقعی است، كه اساس آن «نقاط مشترك» اوليه است، با «تحقيق و برهان» ستونهای استوار آن بالا ميرود و در نهايت «مسئوليت» و «وجدان علمي» تمامی مراحل پيشرفت آن را پوشش ميدهد.
اگر بخواهيم بيطرفانه پيشبينی نماييم حاصل اين تفاهم يکی از چهار حالت ميتواند باشد: 1ـ بطلان تشيع، 2ـ بطلان تسنن، 3ـ تعديل ميان دو مذهب، 4ـ اثبات يک مذهب و بطلان ديگری بدون هيچ پيشداوری قبل از تحقيق.
البته روشن است که پيش قدم شدن در تفاهم يا فرار کردن از آن، و نيز تفسير تفاهم تحقيقی شناختی به ساير تفاهمها، از هر طرفی که باشد بيانگر صداقت و خيانت همان طرف ميباشد.
ولی آن چه پس از صداقت طرفين اهميت دارد، ترتيب اثر عقلانی تحقيق مشترک است که انشاءالله در مباحث آينده بدان ميپردازيم.
[1]ـ منبع مطلب ياد شده بسيار ضروری است
[3]ـ اين اتهام نظر به همان سه بار «الله اكبر» گفتن پس از سلام نماز دارد، و مقصود از جملهی «خان الامين» اين است كه به اتهام سنيان، شيعه معتقد است كه خداوند به جبرئيل دستور داده بود وحی را بر حضرت عليعلیه السلام نازل كند، ولی جبرئيل به خداوند خيانت كرده و حضرت محمدصلی الله علیه و اله را به پيامبری رساند؛ شيعيان برای فراموش نشدن موقعيت حضرت عليعلیه السلام بعد از هر نمازی سه مرتبه ميگويند «خان الامين» يعنی جبرئيل در ابلاغ وحی خيانت كرد.
تفسير نخست از تفاهم را با ذكر نمونهای ارايه نموديم؛ از اين رو بهتر است برای ساير تفسيرها نيز نمونهای ارايه دهيم؛
برای اين منظور به يک نمونه زنده و پيچيدهتری ميپردازيم و آن وحدت بين دو مذهب سنی و شيعه است.
وحدت بين سنی و شيعه در اعصار مختلفی از جمله در دوران ما با عناوين متعددی طرح شده و آثار گوناگونی نيز در بر داشته است. در اين اتحاد، مشتركاتی كه سرمايهی تفاهم و وحدت است در دو بخش مطرح شده است، يكی مشتركات در مبدأ و ديگری در منتها؛
مشتركات در مبدأ عبارت است از اين كه خدای ما يكی است، كتاب ما يكی است، پيامبر ما يكی است، قبلهی ما يكی است، بخشی از تاريخ و فقه ما يكی است و…
مشتركات در منتها نيز عبارت است از اين كه دشمن واحدی داريم، همگی تحت سلطهی بيگانه قرار داريم و…
اما در تفسير اين تفاهم، حرفهای گوناگونی زده شده است كه برای اختصار از طرح آن خوداری مينماييم و به طرح آثار اين تفاهم ميپردازيم.
در اين كه تفاهم دارای اقتضای مثبت است و آثار مثبتی به همراه دارد، هيچ ترديدی نيست. اما خالی از چالش نيز نبوده است.
تاريخ در برخورد با اين گونه چالشها چند حركت را در خود ثبت نموده است:
حركت نخست: محدود كردن تفاهم به همكاری در راستای مبارزه با دشمن مشترك؛
اين حركت علاوه بر اين كه با مفهوم واقعی تفاهم سازگاری ندارد، در برخی از شرايط نيز كارآيی ندارد؛ مانند ديدگاه برخی از سنيان، كه شيعه را دشمنی خطرناكتر از يهود ميدانند، در...