پيش از اين، نقش حياتی عقل و علم در رياضت واقعی را بيان نموديم. مرحوم حاج شيخ مرتضی حائری در اين مورد جريان جالبی را نقل فرمودهاند كه غنيمتی بسيار گرانبهاست. ايشان در كتاب سرّ دلبران چنين نوشتهاند:
مرحوم آقای سيد حسين حائری فشاركی كه علیالظاهر اخویزاده مرحوم آقای سيد محمد فشاركی استاد [والد[1]] بود و مرد صالح و فقيه روشن ضميری بود... داستان سوّمی از آن مرحوم نقل میشود كه راجع به موقع تشرف ايشان به سامراء بوده است.
میفرمود: من در حمام بودم، آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادیـ كه مرحوم ميرزا حسين نوری قريب نيم صفحه از كتاب دار السلام چاپ جديد را گاهی به توصيف ايشان اختصاص میدهدـ هم در حمام بود. ايشان كور بودند و جايی را نمیديدند، من رفتم خدمتش و سلام كردم و خودم را به عنوان برادرزاده آقای سيد محمد فشاركی به ايشان معرفی كردم. ايشان در ضمن اظهار لطف گفتند: چه درس میخوانی؟ گفتم: شرح لمعه و قوانين. گفتند: نماز شب نيز میخوانی؟ گفتم: نه، چنين دستوری عمّ محترم نداده است. سه مرتبه گفت: عليك بصلاة الليل.
حرف ايشان در گوش من همواره تأثير میكرد تا آن كه بالاخره بعد از بيرون آمدن از حمام يك سره به منزل ايشان رفتم كه دستور رياضت و آدميت را از او بگيرم، چون معروف به سير و سلوك و توجه الی اللّه تعالی بود. رفتم خدمتش و ايشان دستور رياضت اربعين دادند.
به خانه عمّ محترم كه برگشتم ايشان با بیتابی سؤال كردند: كجا بودی و چرا ما و بچهها را منتظر گذاشتی؟ من واقع امر را برای ايشان ذكر كردم، گفت: افسوس اين جوان را هم آخوند ملافتحعلی از دست ما میگيرد [و] ديگر به دنبال تحصيل و ترقی نخواهد رفت. پسرجان من! اين رياضت آخوند برای پيرهزنهاست، تو اگر اهل رياضتی بيا من دستوری به تو بدهم كه رياضت اهل علم و تحصيل باشد.
شب موقع خواب تسبيح را به دست بگير و دود خود را روشن كن و مشغول كشيدن بشو و از اول صبح كه از خواب بيدار شدی تا به حال كه میخواهی بخوابی، حساب خودت را [تسويه] بكن كه چه گناهی از تو سر زده است. همه را با تسبيح تعداد كن و پس از آن، از ته دل توبه كن و بنا بگذار كه ديگر اين گناه را انجام ندهی، تا چهل شب اين عمل را انجام بده. و شب چهلم اگر هر چه فكر كردی چيزی از دانههای تسبيح نيفتاد و هيچ گناهی نكرده بودی، جدّا از ته دل خداوند متعال را شكر كن و پس از اين بنا بگذار [كه] سعی كنی هر عمل انجام میدهی برای خدا باشد، و آقا هم (يعنی ميرزای بزرگ استاد) مشغول اين رياضت (يعنی دومی) هست.
آقای شيخ محمد علی اراكی كه از شاگردان طبقه اول مرحوم والد میباشد نقل كردند كه مرحوم آقای حاج شيخ والد قدّس سرّه فرمودند: با عدهای در اطراف مرحوم آقا سيد محمد فشاركی بوديم و شايد از من فاضلتر هم در شاگردان او بود، ولی يك عنايتی مخصوص به خصوص من داشت كه اسرار خود را به من میگفت، گفت من سعی میكنم كه اين درسی كه میگويم از اول تا آخر برای خدا باشد و بحمد اللّه موفق هستم، مگر وقتی كه يكی ايرادی میگيرد كه من در صدد دفاع برمیآيم، ديگر اين مراقبت نيست.[2]
[1]. منظور پدر مرحوم حاج شيخ مرتضی حائری است.
پيش از اين، نقش حياتی عقل و علم در رياضت واقعی را بيان نموديم. مرحوم حاج شيخ مرتضی حائری در اين مورد جريان جالبی را نقل فرمودهاند كه غنيمتی بسيار گرانبهاست. ايشان در كتاب سرّ دلبران چنين نوشتهاند…
به خانه عمّ محترم كه برگشتم ايشان با بیتابی سؤال كردند: كجا بودی و چرا ما و بچهها را منتظر گذاشتی؟ من واقع امر را برای ايشان ذكر كردم، گفت: افسوس اين جوان را هم آخوند ملافتحعلی از دست ما میگيرد [و] ديگر به دنبال تحصيل و ترقی نخواهد رفت. پسرجان من! اين رياضت آخوند برای پيرهزنهاست، تو اگر اهل رياضتی بيا من دستوری به تو بدهم كه رياضت اهل علم و تحصيل باشد.
شب موقع خواب تسبيح را به دست بگير…