درختواره
|
زراره «فوقِ فوق تخصص استطاعت» زراره «فوقِ فوق تخصص استطاعت» شخصیت والای زراره، مورد اتفاق تمامی متقدمین و متأخرین است و زراره برتر از آن است که مورد تردید احدی قرار گیرد. از منظر مستندات و منابع نیز مسلم است که تمامی روایاتی که در نکوهش زراره آمده، ناشی از تقیه است. استطاعت کابردهای متعددی داشته و برخی از کاربرهای آن نیز دارای چند تفسیر متفاوت بوده است. زراره درباره استطاعت صاحب مبنای مشخصی بوده است. علاوه بر زراره آل اعین نیز مبنای زراره را پذیرفته بودند، زراره و محمد بن مسلم و برید در این مبنا شریک بودند. بنا بر این این مبنا نه تنها اختصاص به زراره نداشته بلکه بزرگان اصحاب در این جهت با زراره همراه بودهاند... حال جای این پرسش اساسی هست که «چرا سه تن از نامدارترین اصحاب، مانند زراره و محمد بن مسلم و برید، بر استطاعت اصرار دارند و دیگران از درک آن ناتوانند؟!» کلید این مسئله در روایات استطاعت کتاب توحید است… مرجعیت ائمه علیهمالسلام در آینهی وحی مرجعیت ائمه علیهمالسلام در آینهی وحی احادیث فراوانی درباره مرجعیت مطلق ائمه علیهم السلام آمده است و گردآوری همه آنها چندان آسان نیست. از این رو به چند حدیث مختصر بسنده میکنیم.
حمزه پسر طیار برخی از خطبههای امام باقر علیهالسلام را بر امام صادق علیهالسلام عرضه داشت تا به جایی از آن خطبهها رسید، حضرت به او فرمود: دست نگهدار و ساکت باش، سپس امام صادق علیهالسلام فرمود در آن چه که بر شما نازل میشود و حکم آن را نمیدانید، اختیاری ندارید مگر این که دست نگهدارید و متوقف شوید و آن را به ائمه هدا علیهمالسلام ارجاع دهید تا این که آنان شما را بر راه راست رهنمون شوند و نابینایی در آن را از شما بزدایند و حق را در آن مورد به شما بشناسانند؛ چرا که خداوند فرموده است پس اگر نمیدانید از اهل ذکر بپرسید.[1]
امام صادق علیهالسلام فرمودند به راستی که در آن چه بر شما نازل میشود و حکم آن را نمیدانید اختیاری ندارید مگر این که دست نگهدارید و متوقف شوید و آن را به ائمه مسلمین علیهمالسلام ارجاع دهید تا این که آنان حق را در آن مورد به شما بشناسانند و شما را بر راه راست رهنمون شوند؛ چرا که خداوند فرموده است پس اگر نمیدانید از اهل ذکر بپرسید.[2]
عبد الله بن جندب از امام رضا علیهالسلام در حدیثی چنین نقل نموده است، امام علیهالسلام فرمودند به راستی که اینان گروهی هستند که شیطان برای آنان عارض شده است و به شبهه مغرورشان کرده است و امر... دروازه طلبگی دروازه طلبگی یکی از شاخههای «الفبای فقاهت»، بر پایی ساختمان علمی فقه است که ناظر به علوم حوزوی است. حاصل کلی این گام برپایی ساختمان اندیشه و باور انسان، با دو رکن خرد و وحی است. اما حاصل خاص آن، تعریف «هویت طلبگی» و «جایگاه مرجعیت دینی» است. با شناخت «هویت طلبگی» و «جایگاه مرجعیت دینی»، جایگاه اجتهاد در تخصص دینی نیز شناخته میشود و تفاوت میان روش اصولی و اخباری روشن میگردد… ادامه و تکامل مباحث «شهر اندیشه»، به شناخت «هویت طلبگی» میانجامد. بنا بر این سیر علمی «شهر اندیشه» در میز «من طلبه هستم» ادامه مییابد و به سرانجام میرسد… رونمایی امام صادق از مجموعه شاگردان متخصصاش رونمایی امام صادق از مجموعه شاگردان متخصصاش مکتب علمی امام صادق آن چنان شناخته شده بود که از دیگر سرزمینها برای مناظره سراغ آن حضرت را میگرفتند. مرد شامی از امام با ویژگی علمی «دانای به تمام پرسشها» یاد میکند. به سخن دیگر شخصیت امام با جامعیت علمی مطرح بوده است نه با انحصار به رشته خاصی دو نکته یاد شده روشن میسازد که مرد شامی دانشمندی زبردست و ذوالفنون بوده است. امام مناظره کننده را به اصحاب خود ارجاع میدهند تا شخصیت علمی و تخصصهای متنوع شاگردانش را به رخ مرد شامی بکشد امام آن چنان به تخصص اصحاب خود ایمان داشتند که شکست آنان را به منزله شکست خود قرار میدهند. آخرین مناظره یعنی مناظره با هشام بن حکم آن چنان برای امام جالب بود که امام شدیدا به خنده میافتد. در پایان مناظره امام تصریح میکند که هدفش نشان دادن شاگردان متخصص اوست. سپس امام علیه السلام مناظره اصحاب خود را در محضر مناظره کننده به نقد میکشند. این امر نشان دهنده اوج انصاف علمی امام با مخالفین است. نقد امام حاوی نکات بسیار مهمی است که این نوشتار مجال تأمل در آنها را ندارد در این میان تنها هشام بن حکم در بوته نقد امام، حائز عیار کامل میگردد مرد شامی پس از این که عظمت علمی امام و اصحابش را مشاهده میکند از صمیم قلب اعتراف میکند که رستگاری در مجالست با امام است و تقاضا میکند که امام وی را از شیعیانش قرار دهد و آموزگار وی گردد. اما امام علیه السلام هشام را برای استادی وی میپسندد و برمیگزیند. در این حدیث علاوه بر رشته¬های اصلی مانند قرآن، ادبیات, فقه و کلام, از زیر رشته¬هایی چون توحید و امامت نیز یاد شده است. همچنان که پیشتر اشاره کردیم استطاعت زیر مجموعه توحید است. از این رو میتوان رشته استطاعت را به عنوان «فوقِ فوقِ تخصص» در کلام معرفی نمود. جایگاه طلبگی در قرآن جایگاه طلبگی در قرآن در آیه نفْر چندحکم بیان شده است: ۱- نفْر و هجرت به سوی تفقه ۲- تفقه نافرین (و به تبع آن حذر خود نافرین) ۳- بازگشت نافرین ۴- انذار قاعدین توسط نافرین 5- حذر قاعدین توسط انذار نافرین. از میان این احکام، چهار حکم نخست به نافرین اختصاص دارد و تنها حذر است که متوجه قاعدین شده است… بر این اساس، آیه نفْر دو لبیک میطلبد: لبیک نافرین (به حکم نفْر و تفقه و بازگشت و انذار) لبیک قاعدین (به حکم حذر) با اندک درنگی در آیه نفْر، تفاوت آشکاری میان لبیک نافرین و لبیک قاعدین مییابیم. چرا که: ۱- رتبه لبیک قاعدین (حذر) پس از انذار نافرین است. (تقدم رتبی) ۲- لبیک قاعدین (حذر) از نظر زمانی پس از انذار نافرین است. (تقدم زمانی) ۳- جایگاه تفقه نسبت به حذر که اعم از تفقه و عدم تفقه است، بسیار رفیع است. (تقدم ذاتی) ۴- تفقه، به ویژه همراه با نفْر، نسبت به حذر بسیار دشوارتر است… اگر و اگر هویت صنفی طلبگی به خوبی شناخته شود، خواهیم دید که عصاره طلبگی در کوتاه سخن، چیزی جز لبیک نافرین به آیه نفْر نیست. از این رو میٔتوان گفت هویت صنفی طلبگی، برترین لبیک به آیه نفْر است…
|